تحلیل بنیادی وضعیت عرضه و تقاضای طلا
با توجه به این نکته که تقاضا برای سرمایهگذاری در طلا تا به حال تا این حد بالا نبوده و این احتمال میرود در آینده رشد بیشتری هم داشته باشد. معمولا زمانی که کالایی با تقاضای زیاد روبهرو باشد عرضه نیز شتاب گرفته و دارندگان آن کالا غالبا سود کسب میکنند که به موجب آن عرضه نیز باز افزایش مییابد. بررسی روندهای گذشته اقتصاد نیز همین نتیجه را در بردارد؛ اینکه افزایش قیمتها و وجود تقاضای بالا باید منجر به بالا رفتن عرضه شود، اما در خصوص طلا این قوانین را باید از نو نوشت.
از زمان فرآیند تامین مالی برای احداث یک معدن تا آغاز تولید طلا حدود ۵ سال زمان میبرد. در طول ۱۵ سال گذشته قرن اخیر حمایت برای اقدامات مخاطرهآمیز از سوی بانکهای مرکزی از طریق بانکهای bullion (این بانکها جلودار بانکهای مرکزی بوده و در بازار طلا نقش پوشش را برای بانکهای مرکزی بازی میکنند) بسیار قوی بود و معدنکاران آن طلایی را که میخواستند تولید کنند نزد آنها به استقراض میگذاشتند.
سپس با گذشت زمان طلا را در زمان تولید آن یا مدتی پس از آن میفروختند، این مساله به معدنکاران این امکان را میداد تا پول زیادی از فروش طلا به دست آورند (چنانچه قیمت طلا کاهش مییافت) و تا زمان تحویل بار بهره دریافت کنند. آنگاه آنها به واسطه تولید، مبلغ طلایی را که قرض داده بودند به بانک bullion/ بانک مرکزی برمیگردانند.
با این حساب با انجام این کارها خیلی سریع ذخایر معادن طلا خالی شدند و ما در موقعیتی قرار گرفتهایم که ذخایر خوب طلا به طور فزایندهای کمیاب شدهاند و استخراج آنها مشکل میباشد. علاوه بر این، دولتها نیز تا زمان به ثمر رسیدن معادن منتظر میمانند سپس مالیتهای سنگینی برای آنها مقرر میکنند.
این مساله سرمایهگذاران جدید را برای سرمایهگذاری در حوزه معادن طلا دلسرد کرده است. در واقع ما در همین نقطه ایستادهایم. در نتیجه از حالا به بعد شرکتهای معادن طلا برای جایگزین کردن معادنی که تمام شدهاند، شدیدا تحت فشار هستند. از این رو تولید طلا صرفنظر از اینکه قیمت طلا در چه حدی است، از سال ۲۰۱۰ روند کاهشی در پیش گرفته است.
فروش طلا توسط بانکهای مرکزی
بازارهای طلا از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۹ تحت تاثیر فروش بالقوه بانکهای مرکزی قرار داشت. بانکهای مرکزی سراسر دنیا جوی را به وجود آوردند که متاثر از آن انتظار میرفت فروش طلا نامحدود باشد. طبیعتا در آن دوران قیمت طلا از ۸۵۰ دلار به ۲۷۵ دلار سقوط کرد. بعد از آن موافقتنامه واشنگتن به امضا رسید که طبق آن بانک مرکزی اروپا فقط مجاز بود ۴۰۰ تن طلا در سال به فروش برساند. در نتیجه این اقدام قیمت طلا روند صعودی پیش گرفت. در سال ۲۰۰۹ نیز موافقتنامه دیگری به امضا رسید که طبق آن سقف فروش ۵۰۰ تن در سال تعیین گردید. از آن زمان هیچ فروش قابل توجهی از سوی بانک مرکزی اروپا انجام نشده است. در واقع میتوان به این نتیجه رسید که فروش بانک مرکزی افت شدیدی داشته است.
وضعیت فعلی بازار طلا
همان طور که ذکر شد، تقاضا به خصوص از سوی سرمایهگذاران برای طلا بسیار بالا است. تا این اواخر تقاضا برای جواهرآلات هم در هند و هم در اروپای غربی پایین بود؛ اما این دو بازار سرانجام سطح فعلی قیمت طلا را پذیرفتهاند. تقاضا از سوی این دو منبع در حال حاضر دوباره در مسیر صعودی قرار گرفته است. از این رو ترکیب حداکثر تقاضا و عرضه محدود فقط یک منبع بالقوه برای عرضه باقی میگذارد که همان طلای قراضه میباشد.
عرضه طلای قراضه
در شرایطی که هیچ منبع دیگری در بازار عرضه وجود نداشته باشد معمولا قیمتها به سطحی میرسند که دارندگان آن کالا تصمیم میگیرند آن را فروخته و به سود برسند. این باور وجود دارد که چنین قیمتهایی پایدار نبوده و به زودی سقوط خواهند کرد. از زمانی که برای اولین بار قیمت طلا به ۱۲۱۵ دلار رسید، قیمت طلا (با این پیشبینی که تا ۸۵۰ دلار کاهش خواهد یافت) تنزل یافت. البته این اتفاق نیفتاد، بلکه قبل از شروع روند صعودی مجدد قیمتهای بهای طلا تا سطح ۱۰۵۰ دلار کاهش یافت.
در آن زمان و تا این اواخر دارندگان جزء و ضعیف طلا در هند طلاهای خود را فروختند و به عرضهکنندگان اصلی طلا تبدیل شدند. اکنون آنها کاملا پذیرفتهاند که قیمتهای فعلی در کف بهای طلا قرار دارند. در حال حاضر طلای این عرضهکنندگان در معرض تمام شدن است. در واقع این نوع منبع از طلای قراضه در بازار طلا اهمیت چندانی ندارد.
منبع بالقوه دیگر طلا (از طلای قراضه) دارندگان فعلی طلا است، کسانی که طلا را فقط جهت کسب سود خریداری کردهاند. زمانی که این افراد به این باور برسند که قیمتها تا آنجا که میشد رشد کردهاند، طلای خود را خواهند فروخت که این مساله میتواند منجر به بازگشت خریداران جزء به بازار طلا شود.
این سرمایهگذاران بدین جهت طلا را نگهداری میکنند که به آسانی میتواند از آنها در رویارویی با ابهام، عدم اطمینان و ناپایداری در جهان مالی حفاظت کند. ممکن است آنها فقط بخش کوچکی از پرتفوی خود را به طلا اختصاص دهند؛ اما مطمئنا تا زمان بازگشت اطمینان و پایداری به جهان مالی طلای خود را نخواهند فروخت.
ارسال نظر