تحلیل
اهداف کشور اژدها در بازار سنگآهن
اشتهای پایانناپذیر چین در مصرف سنگآهن و کیفیت پایین سنگآهن عرضه شده در بازارهای داخلی، از عواملی به شمار میروند که این کشور را به شدت به واردات این ماده وابسته کرده است.
پدرام ایزدی*
اشتهای پایانناپذیر چین در مصرف سنگآهن و کیفیت پایین سنگآهن عرضه شده در بازارهای داخلی، از عواملی به شمار میروند که این کشور را به شدت به واردات این ماده وابسته کرده است. از اهداف این کشور سرمایهگذاریهای بیشتر در پروژههای استحصال سنگآهن از معادنی است که در خارج از این کشور قرار دارند، اما این مساله مشکلات خود را نیز دارد، چرا که این کشور بهرغم اینکه بزرگترین تولیدکننده فولاد در جهان است، اما متاسفانه پاشنه آشیل کشور اژدها در این موازنه آهن و فولاد، کیفیت بسیار ضعیف سنگآهنی است که استخراج میکند. عیار آهن این مواد به طور متوسط کمتر از ۲۵ درصد است و این در حالی است که سنگآهن استحصال شده از معادن کشورهای بزرگ عرضهکننده این ماده همچون استرالیا و برزیل عیاری برابر با ۶۰ درصد را دارد.
این موضوع را باید در نظر گرفت که تمام ذخایر سنگآهن در چین ذخایر زیرزمینی هستند و استحصال این ماده چندان مقرون به صرفه نیست.
نتیجه اینکه، این کشور برای مدتی بزرگترین واردکننده سنگآهن در جهان بوده است و برای مدت زمان طولانی در آینده نیز این عنوان را حفظ خواهد کرد و با این وجود، آنچه که احتمال دارد دچار تغییر و تحول گردد، میزان سنگآهنی است که از معادن احداث شده در خارج از کشور چین به این کشور حمل میشود.
در دهه ای که گذشت، صنعت فولاد در کشور اژدها مسیر رشد و ترقی را طی کرد، اما بنابر دلایلی از جمله سنگین شدن کفه واردات سنگآهن همزمان با رشد تقاضای این ماده، سود تولیدکنندگان فولاد در چین رو به کاهش بوده است.
میزان مصرف سنگآهن در صنایع فولاد در چین در سال ۲۰۱۰ با رشد همراه بود واین میزان به ۹۲۰ میلیون تن رسید که در این میان حدود ۶۲۰ میلیون تن معادل دو سوم از این میزان را مواد وارداتی تشکیل میداد که مشابه با سال قبل از آن بود.
با این حال آمار و ارقام بدست آمده از این بازار در ارتباط با سال ۲۰۱۱، حکایت از بالا رفتن سطح تقاضای این ماده را دارد.
در سال ۲۰۱۰، سه کشور استرالیا، برزیل و هند حدود ۸۰ درصد از صادرات سنگآهن به کشور چین را بر عهده داشتند، و با وجود اینکه حجم واردات چین در سال ۲۰۱۱ در پی یافتن منابع جدید عرضه این ماده از سوی کارخانهها و تجارتخانههای فولاد در چین و همچنین افزایش نرخ فروش نقدی سنگآهن با افت همراه شد، اما این سه کشور همچنان ۷۵ درصد سنگآهن، حدود ۶۸۶ میلیون تن، را در دوره دی ماه ۸۹ تا آذرماه ۹۰ به این کشور صادر کردند.
پیش از این، مقامات چینی و موسسه آهن و فولاد چین (Cisa) کارخانههای فولاد را دعوت به تلاش روزافزون برای کاهش وابستگی بیش از حد به واردات این ماده میکردند، اما این وضعیت نابسامان در سالهای اخیر تغییر چندانی نکرده است.
در این میان سه شرکت برتر در عرضه سنگآهن به چین شامل ویل، بیاچ پی بیلتون و ریو تینتو نام برد، از بازیگران اصلی این بازار از سال ۲۰۰۲ بودهاند.
اگر نتوان منابع دیگری برای تامین این ماده پیدا کرد، این وضعیت در بازار سنگآهن همچنان ادامه خواهد داشت.
آنچه باعث نگرانی مقامات چینی و کارخانههای فولاد شده، سطح تقاضای سنگآهن است که حداقل تا سال ۲۰۲۰ همگام با گسترش میزان تولید فولاد در این کشور، رشد مداوم اما آرامی را تجربه خواهد کرد.
وزارت صنایع و فناوری اطلاعات چین که از ارکان اصلی تنظیمکننده نبض صنعت فولاد به شمار میآید، پیش بینی میکند که میزان مصرف سنگآهن کنسانتره در سال ۲۰۱۵ به سطح ۱ میلیارد و ۱۳۰ میلیون تن خواهد رسید، رشد ۲۳ درصدی که با توجه به افزایش میزان مصرف ۷۵۰ میلیون تنی محصولات نهایی در این کشور برآورد شده است.
با نیرومند تر شدن سطح تقاضای سنگآهن که در ده سال آتی انتظار آن میرود، پکن در تلاش است تا تمام نیروی خود را بر اکتشاف معادن سنگآهن و تولید این ماده در داخل کشور متمرکز کند، اما تا کنون نتایج رضایت بخشی حاصل نشده است.
مشکلات موجود در سنگآهن چین
اگرچه رشد ۲۲ درصدی تولید سنگآهن بطور سالانه در چین و عبور از سطح یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تن، در وهله اول گیرا و چشمگیر به نظر میرسد، اما این حقیقت که عیار آهنی در ذخایر سنگآهن این کشور رو به کاهش است، به این معنا است که مشارکت معدن کاران محلی در بالا بردن میزان درصدِ مصرف سنگآهن کنسانتره در کشور به سرانجامی نرسیده، بلکه در عوض سهم آنان در این افزایش مصرف حدود یک سوم بود.
به علاوه، در حال حاضر معدنکاران در چین در موقعیتی نیستند که بتوانند با همتایان خود در استرالیا و برزیل رقابت کنند ضمن اینکه سنگآهن چین از کیفیت بالایی برخوردار نیست و سنگآهن با عیار آهن بالا برای فروش مستقیم وجود ندارد.
نکته دیگر زیرزمینی بودن ذخایر این ماده در کشور چین است که در بعضی موارد این ذخایر در عمق چند صد متری جا خوش کردهاند که نسبت به استخراج این مواد به صورت حفره باز که در سرتاسر جهان مرسوم شده است چندان مقرون به صرفه نیست و هزینههای گزافی را به دنبال دارد.
این نقاط ضعف، به نظر میرسد که با تداوم رشد میزان تولید سنگآهن در چین همچنان گریبانگیر بازار این ماده باشد.
به گزارش وزارت منابع و مراتع، چین قصد دارد در سال ۲۰۱۲ حدود ۵/۱ تا ۲ میلیارد تن منابع جدید سنگآهن در داخل کشور را شناسایی کند.
همچنین پکن تصمیم دارد که تا پایان سال ۲۰۱۵ حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیارد تن از منابع تازه به ثبت رسیده خود را به فهرست معادن سنگآهن کشور اضافه کند.
بهرغم این اقدامات وزارت صنایع و فن آوری اطلاعات اواخر سال گذشته این حقیقت را بازگو کرد که با افزایش سطح تقاضای سنگآهن در چین در سالهای آتی، بازار نه تنها باید محدود به معادن داخلی بلکه باید متکی به منابع فرامرزی نیز باشد.
تلاش در جهت توسعه معادن
به نظر میرسد سرمایهگذاری در پروژههای سنگآهن در خارج از کشور گزینه بعدی خواهد بود تا چین بتواند از وابستگی به معدنکاران غربی رهایی یابد و دولت هم مصمم است تا در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، حجم واردات از معادن خارج از کشور که چین روی آن سرمایهگذاری کرده را ۱۰۰ میلیون تن دیگر در سال افزایش دهد.
هدف این است که صنعت فولاد در چین به ساز و کاری دست یابد تا در سال ۲۰۱۵ این کشور بتواند تضمین کند که قادر است حدود ۵۰ درصد از سنگآهن موردنیاز خود را تامین کند و به یک خودکفایی نسبی برسد.
دولت در حال بررسی مناطق آهن خیز است و در نظر دارد تا با کشورهایی که با چین مرز مشترک دارند وارد سرمایهگذاریهای کلان شود که در این میان برخی از کشورها از جمله استرالیا، استقبال چندانی از سرمایهگذاری چینیها بر معادن سنگآهن خود نشان ندادهاند، به ویژه اینکه استرالیاییها که از سود بالقوه حاصل از معدن کاوی سنگآهن آگاهی کامل دارند و این تنها عاملی است که از توسعه شرکتهای چینی در زمینه معدن کاری و استخراج این ماده در این کشور جلوگیری به عمل میآورد.
از سوی دیگر، چشم بادامیها هم با فعالیتهایی که خود و دیگران انجام دادهاند به این مساله واقفند که چنین کشورهایی دیگر نمی توانند بهترین گزینه پیش روی آنان باشد، چراکه هزینه سرمایهگذاری در پروژههای جدید در چند سال گذشته هم راستا با بالاتر رفتن ارزش بازار سنگآهن، روز به روز در حال افزایش است.
وزارت صنایع و فن آوری اطلاعات چین اخیرا اعلام کرد که همزمان با سرمایهگذاریهایی که در چند سال اخیر در بازار سنگآهن چین انجام شد، یعنی زمانی که بهای سنگآهن در سطوح بالایی قرار داشت، این منابع با ارزش مازاد مواجه شدند.
این وزارتخانه افزود که این مساله در بلند مدت میزان خطرات احتمالی موجود در مسیر کارخانههای فولاد در چین را افزایش میدهد و مدت بازگشت سود حاصل از این سرمایهگذاریها را نیز طولانیتر خواهد کرد.
بنابراین بهرغم نیرومند تر شدن سطح تقاضا در چین، در زمانی که انتظار میرود با افزودن ظرفیتهای جدید و پیدایش عرضه مازاد به بازار جهانی این ماده در حدود سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ بهای سنگآهن کاهش یابد، بار سنگینی بر دوش کارخانههای فولاد در چین در میان و بلند مدت خواهد بود.
جایگزینهای پرخطر
در ارتباط با کشورهای جایگزین برای سرمایهگذاریهای خارجی، وزارت صنایع و فن آوری اطلاعات چین به این نکته اشاره دارد که سرمایهگذاری در برخی از کشورها، مثلا کشورهای واقع در قاره آفریقا، به دلیل بیثباتی سیاسی و نبود زیرساخت مناسب، همچنین کاهش هر چه بیشتر محتوای آهنی در ذخایر سنگآهن این دسته از کشورها، از خطرات زیادی برخوردار است.
به عنوان مثال میتوان پروژه سولالا در ماداگاسکار را نام برد که شرکت ووگانک یکی از سهامداران این پروژه به دلیل خطرات فوقالذکر از ادامه کار امتناع ورزید. در اواسط سال ۲۰۱۱ یکی دیگر از سهامداران این پروژه شرکت هلدینگ بینالمللی کام هینگ(Kam Hing International Holdings Ltd) تصمیم گرفت که خطرات موجود در این پروژه در ارتباط با نگرانیها درباره توسعه این پروژه را از ۲۰ به ۵ درصد کاهش دهد. به نظر میرسد این پروژه از خطرات غیر قابل جبرانی برخوردار است؛ چراکه جزئیات قطعی مربوط به عیار و ذخایر سنگآهن، همچنین زیرساختهای لازم هنوز وضعیت مشخص و معلومی ندارند.
*تحلیلگر بازار فولاد در مرکز مطالعات فولاد خاورمیانه
www.steeldynamic.ir
ارسال نظر