علم  غیرمتمرکز

 بلاک‌چین به‌عنوان فناوری اولین‌بار توسط کاغذ سفید ساتوشی ناکاموتو همراه با بیت‌کوین ۲۰۰۸ در بحبوحه بحران مالی معرفی شد، اگرچه این فناوری برای ایجاد راه جایگزینی برای سیستم مالی جهانی، با ایجاد یک سیستم مالی توزیع شده غیرمتمرکز مبتنی بر اینترنت معرفی شد، بسیاری استدلال می‌کنند که ایدئولوژی اصلی پشت بلاک‌چین فراهم آوردن فرصتی برای تغییرات اجتماعی است. با استفاده از فناوری که ریشه در تمرکززدایی، شفافیت و امنیت دارد، محرک ایده بلاک‌چین ایجاد تغییرات اجتماعی است که هدف آن رفع کاستی‌‌‌‌‌‌های سیستم‌های متمرکز سنتی، یعنی عدم‌اعتماد و فساد در حوزه‌های عمومی و خصوصی است.

بلاک‌چین به‌عنوان فناوری دفترکل توزیع‌‌‌‌‌‌شده، مزایای متعددی از جمله راهی امن برای تعامل با سایر طرف‌‌‌‌‌‌ها بدون دخالت یک مرجع متمرکز شخص ثالث دارد.

علاوه‌بر این، خود فناوری به دلیل ماهیت توزیع‌شده آن، سیستمی شبه‌تغییرناپذیر و شفاف است که بین طرفین در نحوه تعامل آنها با یکدیگر اعتماد ایجاد می‌کند.

استقلال، دسترسی و شفافیت، مزایایی است که فناوری بلاک‌چین را برای کاربرد آن در علم مناسب می‌کند زیرا راه‌‌‌‌‌‌حلی برای مشکلاتی که علم به‌عنوان یک نهاد با آن مواجه است، فراهم می‌کند.

 علم  غیرمتمرکز، DeSci

علم غیرمتمرکز با حفظ ایدئولوژی اصلی پشت فناوری بلاک‌چین، می‌تواند مدل تحقیقات علمی توزیع شده غیرمتمرکزی را ایجاد کند که شفافیت، دسترسی، همکاری و دموکراتیک‌کردن علم را هموار می‌کند.

در علم غیرمتمرکز از بلاک‌چین به‌عنوان یک فناوری برای ایجاد زیرساخت عمومی در تحقیقات علمی با استفاده از ابزارهای بلاک‌چین مانند قراردادهای هوشمند و سازمان‌های مستقل غیرمتمرکز (DAOs) در پشته Web۳ استفاده می‌شود.

قرارداد هوشمند دقیقا به‌معنای قرارداد در مفهوم حقوقی نیست، بلکه کدی است که زیرساخت برنامه کامپیوتری ساده‌‌‌‌‌‌ای می‌شود که به‌طور خودکار عملیات‌‌‌‌‌‌های مشروط را اجرا می‌کند.

این برنامه‌های رایانه‌‌‌‌‌‌ای هستند که قراردادهای هوشمند خوانده می‌شوند زیرا به‌صورت خودکار قابل‌اجرا هستند، یعنی زمانی‌که شرایط خاصی برآورده شد، تمام یا بخشی از توافق را اجرا می‌کنند و آن را بر روی پلتفرمی مبتنی بر بلاک‌چین ذخیره می‌کنند. هرچند مفهوم آنچه قرارداد هوشمند می‌‌‌‌‌‌نامیم از گذشته وجود داشته‌است؛ به‌عنوان مثال، ماشین‌های فروش خودکار.

 با ترکیب مفهوم قرارداد هوشمند با فناوری بلاک‌چین، این برنامه‌‌‌‌‌‌ها می‌توانند تمام مزایایی که بلاک‌چین ارائه می‌کند را نیز در خود داشته باشند و نیاز به کنترل مرکزی متمرکز را از بین ببرند. علم غیرمتمرکز ارتباطی بدون واسطه، شفاف، امن، ماندگار و تغییر‌ناپذیر در بستر فناوری دفترکل توزیع‌شده را فراهم می‌کند.

سازمان‌های مستقل غیرمتمرکز(DAO) موجودیت‌‌‌‌‌‌هایی هستند که به‌‌‌‌‌‌طور مستقل، از طریق کد زیربنایی‌‌‌‌‌‌شان، در اینترنت وجود دارند و با اقدام جمعی و تصمیم‌گیری اعضایشان با استفاده از فناوری بلاک‌چین اداره می‌شوند. در اصل، DAOها از چندین قرارداد هوشمند مختلف تشکیل شده‌اند که هر قرارداد هوشمند جنبه‌‌‌‌‌‌ای از قوانین عملیاتی معمول و اقدامات حاکمیتی سازمان عادی را داراست که پس از برآورده‌شدن شرایط خاص، به‌‌‌‌‌‌طور مستقل اجرا می‌شود، اگرچه هدف علم غیرمتمرکز حل همه مشکلاتی نیست که علم به‌عنوان نهاد با آن مواجه است، در حال‌حاضر‌ هدف اصلی علم غیرمتمرکز رسیدگی به چالش‌هایی است که به بودجه، سازماندهی و بازبودن علم مربوط می‌شود.

 چرا بلاک‌چین و علم؟

نهاد علم قرن‌هاست که وجود داشته‌است و اگرچه دانش و نوآوری روبه‌رشدی تولید کرده‌است، علم به‌عنوان یک نهاد با عصر فناوری جدید که امروز در آن زندگی می‌کنیم سازگار نشده‌است.

علم به‌عنوان یک نهاد بر روی شبکه‌های متمرکز متشکل از ساختارهای سلسله‌مراتبی ساخته شده‌است که در تلاش برای همگام‌شدن با جامعه پیچیده‌تر، نامطمئن، دیجیتالی و متنوع‌تر هستند.

نگرانی فزاینده در مورد عدم‌اعتماد و فساد در علم به‌عنوان یک نهاد طی چند سال‌گذشته باعث ایجاد جنبش جدید علم غیرمتمرکز شده‌است.

برخی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که علم به‌عنوان یک نهاد در قرن بیست‌و‌یکم با آن مواجه است را می‌توان در تامین مالی، سازماندهی علم و نیاز به شفافیت بیشتر در طول فرآیند علمی دید. از منظر مالی، تامین مالی برای تحقیقات پایه و تحقیقات کاربردی‌‌‌‌‌‌سازی

 و همچنین به‌دست آوردن بودجه‌برای تجاری‌سازی مالکیت معنوی اختراعات جدید و داده‌های تحقیقاتی یک چالش است.

 از منظر سازمانی و شفافیت، فرآیند بررسی همتایان انتشار پژوهش، دسترسی به داده‌ها و روش‌های تحقیق، ارتباط و همکاری بین محققان و تکرارپذیری نتایج پژوهش، چالش‌هایی را در جامعه علمی ایجاد می‌کند. علم غیرمتمرکز را می‌توان برای حل این مشکلات به‌کار برد تا بستری غیرمتمرکز برای تامین مالی و سازماندهی فراهم کند.

 سهم علم غیرمتمرکز در تامین مالی

فرآیند تولید دانش و اختراعات جدید صنعت علمی را می‌توان به مراحل مختلفی تقسیم کرد که معمولا تحت‌عنوان تحقیقات پایه و تحقیقات بالینی شناخته می‌شوند. این دو مرحله اصلی توسط تحقیقات کاربردی‌سازی به‌هم مرتبط می‌شوند که هدف آن تبدیل نتایج تحقیقات پایه به محصولات قابل‌مطالعه از طریق تحقیقات بالینی است تا آنها را در شکل محصولاتی که می‌توانند برای جامعه سودمند باشند، تجاری‌سازی کنند.

در حال‌حاضر یکی از بزرگ‌ترین مشکلات در تحقیقات علمی زیست پزشکی، شکاف بین تحقیقات پایه و تحقیقات بالینی است که به «دره مرگ» معروف است. به دلیل کمبود تحقیقات کاربردی سازی، دانش و نوآوری‌‌‌‌‌‌های جدید تولیدشده در دانشگاه‌ها و سایر موسسات تحقیقاتی به محصولاتی برای درمان بیماری‌های انسانی تبدیل نمی‌شوند.

دره مرگ مانع از دستیابی درمان‌‌‌‌‌‌های نوآورانه به گروه‌های بیمار بدون گزینه‌‌‌‌‌‌های درمانی جایگزین می‌شود و بیش از ۱۰ سال ‌است که مشکل‌‌‌‌‌‌ساز بوده‌است. عوامل زیادی در ایجاد مشکل دره مرگ نقش دارند که تامین مالی برای تحقیقات واسطه‌‌‌‌‌‌ای یکی از مشکلات اصلی است.

در چند سال‌گذشته تلاش‌هایی برای تامین بودجه‌بیشتر برای تحقیقات کاربردی‌سازی انجام شده‌است. یک رویکرد موثر، ارتقای روابط بین بازیگران مختلف درگیر در طول

 مراحل مختلف تحقیق است. با ارتقای روابط بین دانشگاه‌‌‌‌‌‌ها و ساختارهای حمایتی کسب‌وکار، مانند سرمایه‌گذاران مخاطره‌آمیز و سرمایه‌گذاران خصوصی، نزدیک‌تر‌کردن روابط میان این بازیگران و ارائه ساختار پشتیبانی برای تحقیقات کاربردی سازی، به بسته‌شدن شکاف دره مرگ کمک می‌کند. یکی از راه‌هایی که می‌توان از طریق آن چنین روابطی را تسهیل کرد، از راه علم غیرمتمرکز است.

یکی دیگر از مشکلات موجود در چشم‌‌‌‌‌‌انداز بودجه ‌تحقیقاتی فعلی، چگونگی تخصیص کمک‌های مالی به تحقیقات پایه است،  درحالی‌که موفقیت محققان به توانایی آنها در دریافت کمک‌هزینه تحقیقاتی بستگی دارد، بودجه‌تحقیقاتی بیشتر مغرضانه و ناکارآمد توزیع می‌شود.

موسسات تامین مالی تحقیقاتی دارای معیارهای خاصی هستند که برای تعیین نحوه تخصیص کمک‌هزینه‌های تحقیقاتی استفاده می‌شود. تمرکز اصلی چنین معیارهایی معمولا بر نتایج موردانتظار تحقیقات علمی است و کمتر به‌سوی اکتشاف و تحقیقات غیر‌متعارف می‌رود. پس از ۲۰۲۱ فشار نهادی بر محققان برای بهینه‌سازی خروجی‌‌‌‌‌‌ها و کمیت تحقیقاتشان به‌جای تمرکز بر کیفیت تحقیقاتشان افزایش یافته‌است.

 این امر باعث کمبود بودجه‌تحقیقاتی برای دانشمندان جوانی شده‌است که به‌دنبال تحقیقات غیر‌متعارف هستند. یکی از روش‌هایی که محققان جوان می‌توانند به کمک آن مشکل تامین مالی را برطرف کنند، دریافت بودجه‌تحقیقاتی از طریق وب‌سایت‌‌‌‌‌‌های تامین مالی جمعی است، اگرچه تامین مالی جمعی با موفقیت توسط برخی از دانشمندان برای تحقیقات مورد‌استفاده قرارگرفته‌است،  تامین مالی جمعی در زمینه علمی دارای چالش‌هایی مانند چالش‌های اداری و حسابداری اضافی، حمایت ضعیف‌‌‌‌‌‌تر از سرمایه‌گذار، خطرات تقلب و همچنین مسائل مربوط به حفاظت از IP است.

تامین مالی از طریق علم غیرمتمرکز که سازوکاری مشابه تامین مالی جمعی دارد، با این تفاوت که فناوری زیربنایی بلاک‌چین مشکلاتی را که پلتفرم‌های تامین مالی جمعی سنتی ایجاد می‌کنند را برطرف می‌کند.