پیشنهادهایی برای ادغام تعاونیهای اعتبار
مرتضی عنایتی* شنیده شد دولت تدبیر و امید به ارکان اجرایی خود دستور داده عملکرد دولت را در اجرای قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی از آغاز اجرای برنامه تا پایان نیمه اول سال جاری با اتکا به آمارهای واقعی(بدون سوگیری) تدوین و جهت ارائه به مجلس تنظیم کنند. در فرهنگ جامعه ما مسوول بودن در برابر اجتماع یک ارزش است، این نگرش را مرهون آموزههای دین مبین اسلام میدانیم که در همه حال خود را در برابر سرنوشت جامعه مسوول بدانیم. از این رو بهعنوان شهروند این کشور حق اظهارنظر برای خود قائل میشوم؛ وظیفه میدانم دولت تدبیر و امید را همراهی کرده و با بیان نظرات یار و مددکار باشم.
مرتضی عنایتی* شنیده شد دولت تدبیر و امید به ارکان اجرایی خود دستور داده عملکرد دولت را در اجرای قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی از آغاز اجرای برنامه تا پایان نیمه اول سال جاری با اتکا به آمارهای واقعی(بدون سوگیری) تدوین و جهت ارائه به مجلس تنظیم کنند. در فرهنگ جامعه ما مسوول بودن در برابر اجتماع یک ارزش است، این نگرش را مرهون آموزههای دین مبین اسلام میدانیم که در همه حال خود را در برابر سرنوشت جامعه مسوول بدانیم. از این رو بهعنوان شهروند این کشور حق اظهارنظر برای خود قائل میشوم؛ وظیفه میدانم دولت تدبیر و امید را همراهی کرده و با بیان نظرات یار و مددکار باشم. قبل از ورود به بحث، اذعان میکنم طبیعی است که در یک یادداشت نمیتوان به تمامی جوانب آن پرداخت و اصولا در حیطه یک تخصص نیست که امکان مطالعه آن در یک یادداشت باشد. این موضوع حتی در زمینه یک حکم از برنامه نیز صدق میکند. به هر تقدیر، لازم است حداقل در یک زمینه از برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که یکی از صدها احکام برنامه است مروری هر چند مختصر داشته باشیم. در فصل پنجم برنامه بخش پول و بانک اساسا نظارت عالیه و سیاستگذاری این حوزه اقتصادی به بانک مرکزی سپرده شده و اختصاصا در ماده ۹۶ قانون برنامه پنجم و تبصرههای ذیل آن اشاره شده «بانک مرکزی برابر قوانین جاری مسوول اجرایی تنظیم بازار پولی کشور است» و در ادامه با اشاره به انواع بنگاههای پولی یادآوری شده که با اتخاذ سیاستهای راهبردی، بنگاههای پولی کشور را در جهت حمایت از تولیدات داخلی با رعایت انضباط لازم و حدود معاملات و عقود اسلامی سوق دهد. برای روشن شدن گستره و دامنه این بنگاهها قبل از بررسی محتوایی لازم است فعالان این بازار پولی را احصا و گستره عملیات آنان را تعیین کنیم. برای تفکیک و تقسیم بر این اساس میتوان از یک نظر این بازار را به بنگاههای خرد و بنگاههای بزرگ و دولتی تقسیم کرد. سخن ما در این یادداشت بنگاههای خرد پولی است که به اقتضای شرایط محلی و منطقهای ایجاد و آهستهآهسته در یک فرآیند تدریجی توسعه یافتند. برخی از این نوع بنگاههای پولی درکشور، تحتعنوان موسسات و تعاونی اعتبار ظهور و بروز یافتند. نگاه هرچند محدود به تاریخچه شکلگیری این تعاونیها کمک مناسبی برای بررسی دقیق شرایط حاکم بر این موسسات را بهدست میدهد. از نظر قانون برابر ماده ۸۴ قانون تعاون کشور، بهمنظور رفع نیازهای اعضای شرکت میتوان با اجازه شورای پول و اعتبار شرکت تعاونی ایجاد کرد تا به احتیاجات مالی اعضای خویش در حد خرد و محدود پاسخگو باشد. با پایان جنگ تحمیلی و رشد اقتصادی، این قبیل تعاونیها در دهه ۱۳۷۰(ه.ش) و اوایل دهه ۱۳۸۰ (ه.ش) شکل گرفته و خدمات متعددی را به اعضا ارائه دادند تا آنکه در اوایل دهه ۸۰ خدماتدهی در این بخش توسعه یافته و تعاونیها با عضوگیری بیشتر اقدام به ارائه بخشی از خدمات بانکی نیز کردند. با توسعه تعاونیهای اعتبار و سایر بنگاههای پولی، نیاز به تصویب قانونی که این قبیل بنگاههای پولی را نظارت کند از سوی دولت وقت مورد توجه قرار گرفت و این خواسته در قالب قانون تنظیم بازار غیر متشکل پولی از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب و آییننامههای آن نیز در سال ۱۳۸۶ (ه.ش) ابلاغ شد. از آن زمان به بعد، مسوولیت نظارت و برنامهریزی راهبردی آن، جزو مسوولیتهای بانک مرکزی قرار گرفت. بهدنبال آن در قانون برنامه پنجم تاکید بر اجرای قانون مطرح شد. با این بیان مختصر و توجه به محتوای قانون تکالیف این قبیل واحدها و همچنین نقش بانک مرکزی مشخص و تعیین شده، حال باید عملکرد و رفتار سیاستگذاران را مورد بررسی اساسی قرار دهیم. با اختیار اعطا شده در قانون برنامه پنجم به بانک مرکزی، مجوز نهایی هر گونه تغییرات ثبتی این بنگاهها موکول به تایید بانک مرکزی شده است. حتی تغییرات عادی معمول در تعاونی تحتعنوان تغییر مدیران نیز بنا به تایید بانک مرکزی میسر است. بانک مرکزی برای اجرای بهتر قانون نیز معاونتی را تحتعنوان معاون نظارتی در تشکیلات اداری خویش ایجاد کرد و از آن پس این معاونت علاوه بر سایر وظایف، عهدهدار ساماندهی و سیاستگذاری و نظارت عالیه بر این تعاونیها و سایر بنگاههای پولی غیر بانکی شد. در اثنای ابلاغ قانون برنامه پنجم بانک مرکزی حسب معمول با فراخوان تعاونیها اعتبار سیاست ارتقای عملیات از فعالیت در قالب تعاونی به موسسات اعتباری را در پیش گرفت. واضح است، انتخاب این راهبرد مستلزم وجود سرمایه کافی نزد تعاونیها، بسترسازی لازم عملیات بانکی، وجود نیروی انسانی با توانمندی کافی و... بوده است. در این قسمت از یادداشت، امکان بررسی همه مولفههای درگیر این راهبرد وجود ندارد لیکن یک بحث اساسی هست که لزوما باید به آن توجه شود. اینکه درسال ۸۹ تشکیل یک موسسه اعتباری لزوما نیاز به تامین سرمایه حداقل ۱۵۰۰ میلیارد ریال دارد که نیمی از آن باید نقدا نزد بانک مرکزی تودیع شود. مسوولان اجرایی (وقت) این راهبرد با نگاهی به سرمایه و مانده مبالغ طبقه حقوق صاحبان سهام آن در صورتهای مالی به این نتیجه رسیدهاند که عملا تعاونیهای اعتبار فاقد چنین تمکن مالی هستند؛ بنابراین باید با ادغام این تعاونیها سرمایه لازم برای تاسیس یک موسسه اعتباری فراهم شود. به این ترتیب به نظر میرسد اتخاذ راهبرد ارتقای ساختاری این تعاونیها به موسسه اعتباری و سپس ادغام آنان در یک موسسه اعتباری فاقد تحلیل فرصتها و تهدیدها بوده است.گواه این ادعا آنکه، سیاستگذاران این بخش تاکنون نتوانستهاند برنامه عملیاتی مدون یا حتی قابل اعتنایی ارائه کنند. در طی این مدت تمامی این قبیل تعاونیها با موضوع روزمرهگی و هرچند یکبار با تهدید از سوی مسوولان در رسانهها مواجه بودهاند و نتیجه بهتری از این راهبرد نبردند. در اینجا چند سوال طی سالهای اخیر از سوی این قبیل موسسات نسبت به سیاستگذاران وجود داشت: - اینکه چرا تعاونیهای اعتبار باید تغییر ماهیت دهند و به موسسه اعتباری (شرکت سهامی عام) تبدیل شوند؟ - به نظر سیاستگذاران آیا تغییر ماهیت تعاونیهای اعتباری به موسسات موجب افزایش کارآمدی، انضباط پولی و.... بیشتر میشود؟ - تغییر ماهیت تعاونی اعتبار به موسسه اعتباری بهصورت ادغام و انحلال چه مباحث حقوقی، مالی، حسابداری و اجرایی را در پی خواهد داشت و آیا از قبل برای این مباحث چارهاندیشی شده است؟ - اگر در این موارد چارهاندیشی صورت گرفته چرا ادغامها بهصورت عملیات واقعی به نتیجه نرسیده و تاکنون ثبت این موسسات صورت نگرفته است؟ در پس این سوالات با نگاه عمیق تر به موضوع، روشن است که نه تنها تعاونیها ادغام نشدهاند و بستر مناسب برای نظارت دقیقتر بر عملیات بانکی این تعاونیها از سوی بانک مرکزی فراهم نشده؛ بلکه سردرگمیهای زیادی را برای مدیران آنها خصوصا تعاونیهایی که با اشتراک سرمایه اقدام به تاسیس موسسه اعتباری (درشرف تاسیس) کردهاند موجب شده است. آنچه مسلم است اتخاذ راهبرد ارتقای تعاونی و ادغام در موسسات اعتباری فاقد پیشینه مطالعاتی و تحقیقاتی بوده است. با بیان چند جمله کوتاه میتوان به فقدان پشتوانه راهبرد ادغام تعاونیها پی برد. این نکات بیشتر به مباحث مدیریت راهبردی اشاره دارد تا جنبههای حقوقی و مالی ادغام بنگاههای اقتصادی. بنابه یافتههای مطالعاتی در حوزه مدیریت سازمانها درمییابیم، مدیران در موارد مختلف سیاستهای ادغام یا تجزیه و تفکیک یا مشارکت در شرکتهای رقیب با صنعت بالا دستی یا پایین دستی را اتخاذ میکنند. این امر در جهت تحقق یک راهبرد خاص صورت میگیرد. اقتضای انجام این راهبرد، ادغام یا تجزیه است. در این یادداشت چون بحث با ادغام شرکتهای تعاونی اعتبار در یکدیگر و ایجاد یک موسسه اعتباری در قالب سهامی عام است صرفا مبحث مدیریت راهبردی ادغام را مورد بررسی قرار میدهیم. در دنیای کنونی انتخاب راهبردهای مدیریتی دارای مدل و الگوی مشخص و شناخته شدهای است. این را هم یادآور شویم که امروزه علم نزد بشر و جوامع انسانی قابل قطببندی بین کشورها مانند دهههای قبل نیست. بهطوریکه همه جوامع دارای فرصت مناسب برای کسب این علوم هستند به ویژه آنکه تولید و ازدیاد علم در انحصار چند کشور نیست. درکشور ما نیز دیگر نمیتوان تئوریهای علم اداره و مدیریت را همانند گذشته علوم وارداتی دانست. در هر صورت آنچه که تا کنون در مباحث مدیریت برای تداوم بقا یا توسعه در سازمانها شناخته شده، موضوع انتخاب راهبرد ادغام در زمانی اتخاذ میشود که آن سازمان یا شرکت قصد در اختیار گرفتن سهم بیشتری از بازار یا جلوگیری از سقوط و افول با ادغام در عرض عملیات یا در طول آن را مدنظر قرار دهد. بهعنوان مثال، اگر سازمانی در تحلیل فرصتها و تهدیدها به این نتیجه برسد که یک راه توسعه بازار تملک یک سازمان یا شرکت رقیب است و از این طریق سهم بازار بیشتری بهدست میآید ادغام در عرض را انجام میدهد یا در مسیر توسعه شرکت راه دستیابی به هدف را تملک عملیات بالا دستی یا پایین دستی بداند اقدام به تملک و ادغام صنایع بالا دستی یا پایین دستی میکند. حال باید دید اتخاذ راهبرد ادغام تعاونی با چه الگوها و مدلهای مدیریتی مطابقت دارد. به عبارت دیگر باید بررسی کرد که آیا تعاونیها برای تداوم بقا به دنبال ادغام بودهاند یا در راستای راهبرد توسعهای راهبرد ادغام را اتخاذ کردهاند. پر واضح است که: - انتخاب این راهبرد با اراده اعضای این تعاونیها نبوده است. - تعاونیها اساسا بر مبنای خاستگاه خویش درصدد توسعه گستره عملیات نبودهاند. - در تعاونیها بقای آنان وابسته به اعضای آن است و نیازی به ادغام برای تداوم بقا نداشته اند. با توجه به نکات فوق صرفنظر از اینکه ادغام شرکتها و بنگاههای اقتصادی تابع فرآیند خاصی است موارد فوق یک نوع واگرایی در عرصه ادغام را آشکار میسازد. بهطوریکه در آینده نیز با فرض حل مسائل حقوقی ادغام، امکان انسجام لازم در راهبردها و عملیات از سوی واحدهای ادغامی سالها بهطول خواهد انجامید و آثار به جا مانده از ادغام دستوری تعاونیها که بعضا منافع ذینفعان را به مانند قبل تامین نمیکند همچنان پا برجا خواهد بود. طبیعی است که دارا بودن چنین شرایطی در ساختار و باورهای یک سازمان مانع اصلی فعالیتها در افزایش بهرهوری است و کارآیی لازم را در سرمایه سهامداران آن پدید نمیآورد. مباحث پیش گفته نشان میدهد که مدیران ارشد حوزه پولی کشور راهبرد ادغام تعاونیها و تشکیل موسسه اعتباری را در مقابل این تعاونیها قرار دادهاند و با تجمیع سرمایه اولیه گامهای نخست را برداشتهاند و این تعاونیها را در تعدادی از موسسات در شرف تاسیس به جامعه معرفی نمودند. اکنون باید عزم خویش را بر حل مسائل حقوقی و ارائه راهکارهای اجرایی و عملیاتی قرار دهند تا منافع سهامداران و سپردهگذاران در این فقدان راهکار اجرایی گم و از بین نرود و با این پشتوانه تجربی بهدست آمده اصرار مجدد بر ادغام این موسسات در شرف تاسیس و ایجاد پیششرطهای جدید و سعی در طولانی کردن پروسه ادغام و یکپارچگی نشود. به شکرانه انقلاب اسلامی در کشور ما نیروهای توانمند و متخصص و مهمتر از آن علاقهمند به پیشرفت برای دستیابی به افق چشمانداز ۱۴۰۴ فراوان یافت میشود. مضافا برابر بررسی بهعمل آمده غالب نیروی انسانی در درون این تعاونیها افراد متخصص و فرهیخته و مورد وثوق جامعهاند. استفاده از این فرصت تابع اراده مسوولان این حوزه پولی ومالی است. یکی از نکاتی که میتواند در گزارش دولت تدبیر و امید در اجرای قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جایگاه ویژهای برخوردار باشد، مبحث انسجام بخشی و استاندارد کردن فعالیت بنگاههای بازار غیرمتشکل پولی (غیر بانکی) است که سهم مهمی در کنترل تورم و جلوگیری از رکود اقتصادی دارد. (این گزارش خصوصا عملیات اجرایی راهبرد ادغام تعاونیها را طی سه سال اخیررصد کرده است). * کارشناس پولی و بانکی
ارسال نظر