ضلع سوم
لیلا اکبرپور- گمانهزنیها در خصوص تغییر و تحولات در بدنه وزارتخانه به بیمه مرکزی رسید. اخبار حاکی از تغییر نفر اول بیمه کشور است، سازمانی که گرچه قدمت آن به سال ۱۳۵۱ میرسد، اما در انتخاب رییسکل، ماموریتها و نقش آن در پیشبرد این صنعت یک روند مشخص تعقیب نشده است. شاید به همین دلیل میتوان گفت بیمه مرکزی طی چند سال اخیرخود بزرگترین چالش بر سر راه توسعه صنعت بیمه بوده است، بیمه مرکزی طبق قانون تعیین میکند شرکتهای بیمه چه خدماتی عرضه کنند، این خدمات را با چه نرخی و به چه کسانی بفروشند و درآمد ایجاد شده را چگونه سرمایهگذاری کنند.
لیلا اکبرپور- گمانهزنیها در خصوص تغییر و تحولات در بدنه وزارتخانه به بیمه مرکزی رسید. اخبار حاکی از تغییر نفر اول بیمه کشور است، سازمانی که گرچه قدمت آن به سال ۱۳۵۱ میرسد، اما در انتخاب رییسکل، ماموریتها و نقش آن در پیشبرد این صنعت یک روند مشخص تعقیب نشده است. شاید به همین دلیل میتوان گفت بیمه مرکزی طی چند سال اخیرخود بزرگترین چالش بر سر راه توسعه صنعت بیمه بوده است، بیمه مرکزی طبق قانون تعیین میکند شرکتهای بیمه چه خدماتی عرضه کنند، این خدمات را با چه نرخی و به چه کسانی بفروشند و درآمد ایجاد شده را چگونه سرمایهگذاری کنند. بیمه مرکزی تقریبا بر تمام فعالیتهای بیمهگران علاوه بر نظارت دخالت نیز دارد و با عملیات اتکایی - اجباری درنهایت یک شریک ناظر است. این در حالی است که طبق گفته کارشناسان بیمه مرکزی «مقبولیت فنی» ندارد. برخی کارشناسان اعتقاد دارند «سطح دانش بیمهای کارشناسان بیمه مرکزی بسیار کمتر از شرکتهای بیمه است و این امرباعث شده تا بیمه مرکزی نتواند بر «بازار احاطه» داشته باشد، بیمه مرکزی همچنین «برنامهای برای بازار» ندارد و بیشتر فعالیتهای آن پراکنده و مقطعی است. و از همه مهمتر کارشناسان صنعت بیمه اعتقاد دارند «بیمه مرکزی ثبات مدیریتی» ندارد و عمر متوسط رییسکل در بیمه مرکزی به ۲ سال رسیده است و نمیتوان انتظار داشت طی این مدت کوتاه اتفاق قابلتوجهی رخ دهد و اساسا روسای کل انگیزهای برای ارتقای جایگاه بیمه مرکزی و رفع چالشهای نظارتی ندارند. اگر دوره شش ساله قبل از انقلاب را کنار بگذاریم، بیمه مرکزی پس از پیروزی انقلاب وظیفه ساماندهی بازار بیمهای را داشت که اکثرشرکتهای بیمه خصوصی رها شده و مدیران و سهامداران آنها به خارج ازکشوررفته بودند. کارحسابرسی و رسیدگی به شرکتهای بازمانده و ادغام برخی از آنها موجب شد تا در نهایت چهار شرکت بیمه دولتی ایران، آسیا، البرز و دانا تحت نظارت بیمه مرکزی به فعالیت خود ادامه دهند. سپس دوره معرفی شرکتهای بیمه با آمدن عبدالناصر همتی به بیمه مرکزی آغاز شد و بازار با توجه به شرایط شرکتها بین چهار بیمه دولتی تقسیم شد؛ اما ماموریت عبدالناصر همتی، ورود دوباره بخش خصوصی به صنعت بیمه بود. همتی درحالی پس از۱۳سال ریاست کرسی خود را به نوروزکهزادی تحویل داد که چندین شرکت بیمه خصوصی وارد بازارشده بودند و درخواست تاسیس شرکتهای دیگری دربیمه مرکزی در دست بررسی بود. نوروز کهزادی ماموریت دیگری داشت او برای هماهنگی صنعت بیمه با سایر نهادها آمده بود، هماهنگی برای پرداخت بخش قابل توجهی از حق بیمههای شخص ثالث به نیروی انتظامی درراستای کنترل خسارات این رشته و کاهش تصادفها و در نتیجه کم شدن میزان خسارتها. هماهنگیای که تا پیش از آن همتی با ارائه آمار از زیان ده بودن بیمه شخص ثالث در مقابلش ایستاده بود. بیمه مرکزی دردوره کهزادی بار دیگر تجربه سالها پیش خود را در نصب برچسب بیمه شخص ثالث روی شیشهها به منظور کنترل پلیس برای برخورد با خودروهایی که فاقد این بیمهنامه هستند تکرار کرد و هزینه بسیاری شد؛ اما ازاین برچسبها نیز استفاده چندانی نشد. کهزادی خیلی زود از بیمه مرکزی رفت و جای خود را به فرشباف ماهریان داد. فرشباف زمانی به بیمه مرکزی آمد که نرخ شکنیهای غیراصولی یا دامپینگ و خودبیمهگری چالش اصلی صنعت بیمه بود. عدمنظارت درست بیمه مرکزی، نداشتن برنامهای مدون و نداشتن احاطه بر بازار بیمه موجب شد تا فرشباف کوتاهترین راه را انتخاب کند و طرح آزادسازی را شورایعالی بیمه مطرح و تصویب کرد. طی پنج مرحله تعرفهها حذف شدند و آزادسازی درصنعت بیمه رخ داد. فرشباف همچنین انتخاب نمایندگان شرکتهای بیمه را که سالها با نظربیمه مرکزی انجام میگرفت به شرکتهای بیمه مادر تفویض کرد. او اعتقاد داشت بازار ظرفیت ورود نمایندگان بیشتری را دارد و نتیجه این اتفاق رشد یکباره تعداد نمایندگان از ۴ هزار به بیش از ۱۳ هزار نماینده بود. فرشباف پس از برگزاری جشن چهل سالگی بیمه مرکزی برکنارشد و جای خود را به محمد کریمی داد. کریمی از شهریور سال ۹۰ رییسکل بیمه مرکزی است. اقدامات کریمی هر چند با نیت خیرخواهانه او اجرا شده؛ اما نتیجه کارهای او چندان روشن نیست. به گفته خود کریمی هدف او توسعه بیمههای عمر است؛ و اقدامات او شامل انتخاب نمایندگان، نظارت بر تابلوهای شرکتهای بیمه، کنترل ضریب خسارت از راه نظارت بر نحوه صدور بیمهنامه، راهاندازی واحد شکایات و بهرهبرداری ازسیستم استعلام بیمهنامه بوده است. ماموریت جدید اما رییسکل جدید بیمه مرکزی ایران باید چه ماموریتی داشته باشد؟ قبل از هر چیز رویکرد مقامات مسوول مانند رییسجمهور و وزیر اقتصاد باید به انتخاب رییسکل بیمه مرکزی تغییر کند. اقتصاد ایران صنعت بیمه چابک و فعالی را میطلبد که بتواند ریسکهای متنوعی را نسبت به گذشته پوشش دهد. ریسکهایی که در حال حاضر یا پوشش داده نمیشود یا ضریب خسارت آنها درجداول عملکرد بیمهگران بیش از۱۰۰ درصد است. با تغییررویکرد در نظام بانکی و بورس سهام بدون تردید صنعت بیمه ضلع سوم این مثلث است که باید بتواند ریسکهایی چون ارزش سهام، شوک بازار، اعتبار در نظام بانکی و... را پوشش دهد. این در حالی است که بیمه مرکزی باید بتواند در تعامل با دنیا و با قبول ریسکهای کم خطرصادرات بیمهای ایران را افزایش دهد. رییسکل بیمه مرکزی باید بتواند با اصلاح ساختاربیمه مرکزی و ارتقای سطح علمی این نهاد نظارتی زمینه را برای آموزش نیروی انسانی به ویژه آکچوئرها فراهم کند. حال باید دید رییسکل جدید بیمه مرکزی چه کسی است.
ارسال نظر