بانک سرمایه به کجا میرود؟
حمیدرضا اسلامی منوچهری - وقتی که سید بهاءالدین حسینی هاشمی، مدیرعامل سابق بانک صادرات، پس از تغییر ناگهانی مدیرعامل بانک سرمایه، سکان ششمین بانک خصوصی کشور را در دست گرفت، ۳۵۰هزار سهامدار خرد و درشت این بانک نفس راحتی کشیدند. قبل از او رضا هدایتی، هدایت این بانک را که به بانک فرهنگیان شهرت یافته بود برعهده داشت. پیش از او هم صحبتهایی در مورد مدیرعاملی ولیا... سیف، مدیرعامل سابق بانکملی شده بود، اما ظاهرا وی در آخرین مراحل کار از پذیرش این سمت سرباز زد. در هر حال، حسینیهاشمی با پروراندن هزاران گل امید به بانک سرمایه آمد. پیش از او، بانک سرمایه دوران فترتی را پشتسر گذاشته بود و چشم سهامداران به دنبال کسی بود که با علم بانکداری و تجربه مدیریت بانکی، سرمایه آنها را به سلامت به ساحل مقصود رهنمون شود. حسینیهاشمی خود در مورد دلایل ایجاد وقفه در روند پیشرفت این بانک گفته است: مطالعه ناکافی در تعیین استراتژی درازمدت، اتلاف زمان برای تعیین مدیرعامل و صرف وقت برای خرید ساختمان، تعلل در تربیت نیروی انسانی متخصص و تهیه نرمافزارهای موردنیاز از دلایل وقفه در روند پیشرفت بانک سرمایه است. وی میگوید: دریافت مجوز برای بانکخصوصی در زمان اوج بانکداری دولتی، امتیاز بزرگی برای جامعه آموزش و پرورش کشور محسوب میشد، اما متاسفانه برنامهریزی قدری به کندی صورت گرفت و شرایط بازار بانکهای خصوصی به کلی با گذشته متفاوت شده است.
به گفته وی بانک سرمایه با اختصاص ۳۵درصد سهام خود به نهادهای وابسته به فرهنگیان کشور، مهمترین استراتژی کاری خود را بر بانکداری اسلامی استوار کرد. ۳۵درصد سهام بانک سرمایه به صندوق فرهنگیان کشور تعلق دارد. اما گویا بزرگترین سهامدار این بانک خود به مشکل این نهاد نوپای خصوصی تبدیل شده است.
صندوق فرهنگیان به عنوان بزرگترین سهامدار بانک سرمایه، سهم بیشتری را در تصمیمگیریها میخواست و همین نکته، محل چالش مدیریت بانک با سهامدار عمده خود بود. در این میان سهامدار عمده دیگری هم به معرکه وارد شد. خبرهای غیررسمی حکایت از آن داشت که شهرداری تهران با جمعآوری سهام بانک سرمایه توانسته است، ۴۰درصد سهام این بانک را خریداری کرده و به سهامدار عمده این بانک تبدیل شود. موضوع به شورای شهر تهران هم کشیده شد و برخی از اعضای شورا، شهرداری تهران را مجاز به خرید سهام یک بانکخصوصی نمیدانستند. اما معاون مالی و اداری شهرداری تهران استدلال میکرد که سهام این بانک از نهادهای صاحب سهام بانک سرمایه خریداری شده و این موضوع ربطی به خرید خود بانک ندارد. از آنجا که گفتهاند: دو درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند، از روزی که شهرداری تهران به عنوان سهامدار عمده بانک سرمایه شناخته شد، مسائل بانک خصوصی سرمایه بزرگتر شد تا جایی که حسینی هاشمی به ناگاه از سمت خود در بانک سرمایه استعفا داد. خبر کوتاه بود اما بهتآور. حسینیهاشمی در این مورد میگوید: تعارض میان سهامداران عمده قبلی و فعلی، علت استعفای من بود.
وی میگوید: پس از خرید بخش عمدهای از سهام بانک سرمایه توسط شهرداری تهران، تعارضی بین سهامدار عمده قبلی و فعلی ایجاد شد. به گفته او دخالتهای سهامداران عمده قبلی در اداره امور بانک نیز ازجمله دلایل استعفای وی بوده است. حسینیهاشمی عملکرد خود در مدت پنج ماه مدیریت بر بانک سرمایه را مطلوب توصیف میکند و میگوید: در چند ماه گذشته، اتصال به شبکه شتاب، اخذ موافقت عملیات ارزی و عضویت در شبکه سوئیفت از جمله اقدامات انجام شده بوده است. مدیرعامل مستعفی بانک سرمایه میگوید: در حال حاضر نیروی انسانی آموزش دیده در بانک مشغول فعالیت هستند. بانک سرمایه به طرح شتاب پیوسته و میتواند به عنوان یک بانک خصوصی در میان رقبای خود، حرفی برای گفتن داشته باشد. اما به راستی، بانک سرمایه در شرایط فعلی میتواند در بین بانکهای خصوصی دیگر حرفی برای گفتن داشته باشد. به گفته حسینی هاشمی، پس از استعفای وی، هیات مدیره بانک، علیرضا خطیب را که ۱۰ سال پیش، مدیرعامل بانک تجارت بوده به عنوان مدیرعامل جدید به بانک مرکزی معرفی کرده است. اما خبرهای غیررسمی حاکی است که بانک مرکزی صلاحیت وی برای مدیرعاملی بانک سرمایه را تایید نکرده است. اگر این خبر واقعیت داشته باشد، بانک سرمایه همچنان با مشکل نداشتن مدیرعامل مواجه خواهد بود.
در شرایطیکه بانکهای خصوصی دیگر با همه مشکلاتی که بر سر راه آنها است، همچنان به رشد خود ادامه میدهند و به گفته حسینی هاشمی، شرایط رقابتی بانکهای خصوصی با چند سال گذشته، تفاوت معناداری یافته است، بانک سرمایه برای غلبه بر چالشهای پیشرو و حل بحران مدیریت در این نهاد نوپا چه راهکارهایی را خواهد آزمود؟ زمان به سرعت در حال گذر است.
ارسال نظر