یادداشت
آسیبشناسی تشکلهای صنفی لیزینگ
در حالی که از احیای مجدد صنعت لیزینگ چندسالی بیش نمیگذرد و تبعا، تشکلهای صنفی این صنعت نیز، از عمر کوتاهتری برخوردارند، اما آسیبشناسی این تشکلها در ابتدای راه میتواند برای آینده آنها موثر باشد.
فرهاد فهامی
در حالی که از احیای مجدد صنعت لیزینگ چندسالی بیش نمیگذرد و تبعا، تشکلهای صنفی این صنعت نیز، از عمر کوتاهتری برخوردارند، اما آسیبشناسی این تشکلها در ابتدای راه میتواند برای آینده آنها موثر باشد. اصولا نهادهای عمومی (NGO ها) به عنوان رابط میان بخشخصوصی و حاکمیت اتصال برقرار میکنند و جامعه هر چه توسعهیافته باشد و به تعبیری بخشخصوصی، حوزه عمومی و نهاد حاکمیت دارای وزن و مرزبندیهای منطقی و مشخص باشند، به همان اندازه تشکلهای غیردولتی، میتوانند وظایف خود را به عنوان پل ارتباطی بهتر ایفا کنند و بالعکس به همان اندازه که مرزهای بخش جامعه مشخص نباشد و حاکمیت حدود خود را در خصوص مرزهای نظارت و دخالت، مشخص نکنند، به همان اندازه نیز، تشکلهای غیردولتی ناکاراتر و ناتوانتر عمل میکنند. در ایران، نیز به دلیل مشخص نبودن مرزبندیها و قوامنیافته بودن بخشهای دولتی و غیردولتی (بخشخصوصی و عمومی) و NGOها قادر نیستند وظایف خود را به درستی و واقعی به انجام برسانند.
اما قطعنظر از این مساله، در صورتی که بخواهیم نسبی به مسائل بنگریم و در فضای فعلی ایران، به تناسب وزن بخشخصوصی و ابزارهای تحت اختیار بخشعمومی به آسیبشناسی تشکلهای صنفی (با تاکید بر تشکلهای صنفی صنعت لیزینگ) بپردازیم، نکات ذیل را میتوان برشمرد:
۱ - ایجاد بوروکراسیهای زاید: حجم اساسنامههای انجمنهای بینالمللی لیزینگ مانند لیزینگ و مالیه آسیایی بیش از ۳ تا ۴ صفحه نیست.
در این اساسنامهها سعی شده، همه امور در کمترین و سهلترین شکل ممکن ترسیم و قابل تحقق باشد. اهداف در عین حال که موجز هستند، اما انتظارات ممکن و منطقی اعضا را برآورده میکنند. این در حالی است که اساسنامههای تشکلهای ایرانی و در اینجا لیزینگ بسیار مطول و طولانی است و معمولا اکثریت اساسنامهها از الگویی واحد تبعیت میکند و در عین حال به نظر میرسد، این الگو از یک نگاه دولتی که ماهیتا بوروکراتیک است، منتج شده است. این فرآیند در زمان اجرا، به جای آنکه نتیجهگرایی را تشویق کند عملا کنترلگرا است. بدین معنی که، به عنوان مثال، وقتی هیاتمدیره در اهداف خود، توسعه بازار فروش را دارد، اما در اجرایی کردن این هدف خود، برای ریزترین امور هم مصوبه میگذارد یا فرآیندی کنترلی را ایجاد میکند تا در نهایت، فردی که مسوولیت اجرایی توسعه بازار را به عهده گرفته عملا ناکارآمد جلوه کند. در حالی که واقعا این طور نیست و قاعدتا هر سازمانی، برای تحقق اهداف خود، فردی متخصص را به خدمت میگیرد و با ترسیم و انتقال نظرات خود به این شخص، طی زمان مشخص خواهان تحقق اجرایی هدفش میشود. به عبارتی معمولا نتیجهگیر عمل میکند. از سوی دیگر، نگاه کنترلگرا این معنی را هم متبادر میکند که مدیریت قادر نیست به شخصی که خود به عنوان متخصص دعوت به همکاری کرده اعتماد کند.
اما نتایج فرآیند کنترلگرا، آن خواهد شد که به مرور و در زمان کوتاهی، ناکارآیی سازمان مشخص میشود. در ایران رسم بر آن است که به دنبال یک مقصر میگردند تا ناکارآیی سازمان را به عهده او بگذارند و از آنجا که همه خود را مبرا از اشتباه میدانند، قاعدتا سطوح پایین سازمان هدف تیر تقصیر قرار میگیرد و در ادامه تغییرات در این سطوح انجام میشود، اما باز هم ناکارآیی ادامه خواهد داشت. در حالی که فرآیند درست آن است که مدیریت کل سازمان را از طریق درخواست یا تهیه گزارش از بخشهای مختلف سازمان مورد ارزیابی عیبیابی قرار دهد. طبعا در این زمان دلایل کارآیی سازمان به راحتی قابل تشخیص و احتمال وجود مانع و نقش در هر بخش از سازمان وجود دارد.
۲ - فقدان بازار رقابتی در کشور ما باعث شده تا اصولا نهادهای صنفی و از جمله تشکلها از کارایی چندانی برخوردار نباشند، بازارهای انحصاری که بهواسطه مدیریت دولتی در کشور ما وجود دارند، فعالان بازار را در اغلب صنایع، بینیاز از گسترش بازار کرده است.
این بینیازی لزوما به معنای وجود بازار فراگیر و گسترده نیست، بلکه ساختار بازار بهگونهای است که تلاش در راستای گسترش آن بیهوده خواهد بود.
در این میان، وقتی تشکلهای صنفی شکل میگیرد، اصولا ناشی از سه نگاه است، یکی نگاه ملی افراد است که معمولا هر ایرانی آن را داراست و بر این اساس افراد نخبه یک صنف سعی میکنند، با ایجاد تشکل در توسعه کلان کشور خود نقش داشته باشند.علت بعدی تاسیس تشکلهای صنفی، «مد» بودن تاسیس تشکل است که بنابراین فعالان یک صنف، اقدام به تاسیس انجمن، کانون، جمعیت، جامعه یا ... میکنند.
علت سوم هم که به واقعیت تشکیل تشکل نزدیکتر است، وجود یکسری نیازهای صنفی نه چندان واقعی است که دولت جهت پیشبرد امور خود بدانها اشاره دارد یا فعالان میتوانند برخی از احتیاجات نه چندان جدی خود را برآورده کنند. کسب اعتبار نزد مشتریان میتواند یکی از دلایل تاسیس این تشکلها باشد، البته هستند برخی صنوف که جهت تداوم فعالیت خود نیازمند ایجاد تشکل صنفی هستند. از جمله صنف لیزینگ که به دلایل متعدد، بازگویی آنها تکرار مکررات است نیازمند داشتن تشکل صنفی است، اما در عین حال لزوما این نیاز نزد تمام اعضا احساس نمیشود، طبیعی است که در چنین شرایطی، تعارفات معمول ایرانی، فرآیند سازمانی را مختل کند یا اینکه سازمان، در سایه روحیات شخصی برخی اعضا از اهداف منحرف شود. خلاصه آنکه همگرایی که اصل اولیه توسعه و پیشبرد اهداف سازمان است، تحقق نمییابد. اینکه چگونه این همگرایی شکل گیرد، معمایی است که حل آن تنها در دستان مدیریت سازمان قرار دارد.
ارسال نظر