یادداشت
از کارتهای اعتباری تا بانکداری الکترونیک
در سالهای اخیر با توجه به لزوم گذر از بانکداری سنتی به بانکداری الکترونیک به دلایل مختلف ازجمله ورود به عرصه تجارت الکترونیک ومنسوخ شدن بانکداری سنتی همچنین ایجاد بستر ارتباطی جهت ارتباط با بانکهای دنیا و کاهش هزینههاو آمادگی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی محدودیتهایی از قبیل بودجه ومنابع انسانی و نیز جلوگیری از حملونقل پول به مقادیر زیاد همچنین خطرات احتمالی بانکها و در راس آنها بانک مرکزی از سال ۱۳۷۰ به بعداقدامات گستردهای را برای متحول نمودن سیستم بانکداری کشور آغاز نمودهاند.که طرحهایی از جمله سیبای ملی،سپهر صادرات،مهر کشاورزی و عابربانک سپه از آن دستهاند.
علیرضا لوعالیان تمیجانی*
در سالهای اخیر با توجه به لزوم گذر از بانکداری سنتی به بانکداری الکترونیک به دلایل مختلف ازجمله ورود به عرصه تجارت الکترونیک ومنسوخ شدن بانکداری سنتی همچنین ایجاد بستر ارتباطی جهت ارتباط با بانکهای دنیا و کاهش هزینههاو آمادگی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی محدودیتهایی از قبیل بودجه ومنابع انسانی و نیز جلوگیری از حملونقل پول به مقادیر زیاد همچنین خطرات احتمالی بانکها و در راس آنها بانک مرکزی از سال ۱۳۷۰ به بعداقدامات گستردهای را برای متحول نمودن سیستم بانکداری کشور آغاز نمودهاند.که طرحهایی از جمله سیبای ملی،سپهر صادرات،مهر کشاورزی و عابربانک سپه از آن دستهاند. این بانکها ابتدا با استفاده از صدور کارتهای بانکی گذر از این مرحله را به صورت استفاده از شعب الکترونیکی آغاز نمودند که نباید آن را با بانکداری تمام الکترونیک اشتباه گرفت.
البته در مورد تفاوت این دو نیز مباحث زیادی وجود دارد ولی فقط به ذکر این نکته بسنده میکنیم، که با توجه به جمیع جهات وامکانات موجود استفاده از این روش(شعب الکترونیکی) برای گذار از این مرحله سنتی به بانکداری الکترونیک لازم است.
از این روی صدور کارتهای بانکی در این بانکها آغاز گردید البته بدون اینکه بسترهای لازم برای استفاده از این امکان فراهم شده باشد و با حرکتی شتابزده و غیرکارشناسی فقط به افزایش کمی کارتها توجه شد بدون اینکه از لحاظ کیفی کار خاصی انجام شود.
البته این روند در ابتدا چند سالی با کندی شروع به حرکت کرد و در دوسال اخیر روند رو به رشد خود را ادامه داده است وامروزه تاحدود زیادی به تعداد این کارتها افزوده شده است، ولی باید به این سوالات در مورد کارایی یا عدم کارایی این کارتها جواب داده شود:
۱ - آیا استفاده از این کارتها توانسته است از هجوم و ازدحام مشتریان بانکها بکاهد؟
۲ - آیا امروزه کسانی که از کارت استفاده میکنند حجم نقدینگی همراهشان را کم کردهاند و این کارتها توانسته است جایگزین مناسبی برای پول نقد همراهشان شود؟
۳ - آیا طبقه استفادهکننده از این کارتها تمام جامعه هستند یا فقط قشر خاصی از آن استفاده میکنند؟
۴ - و در آخر اینکه آیا این روش توانسته است مارا به سمت رسیدن به بانکداری الکترونیک راهنمایی کند یا اینکه با عدم کارآیی وناکارآمدی مجریان آن باعث دلسردی از سیستم جدید شده است؟
درخصوص پاسخ به سوال اول باید گفت که این کارتها هنوز نتوانسته است از هجوم مشتریان به بانکها بکاهد.
در ابتدا برای اینکه بانکها به تعداد کارتهای صادره خود بیفزایند نسبت به واریز حقوق بعضی از ادارات و سازمانها در کارتهای صادره مبادرت کردند که این امر به دلیل نبودن پایانههای فروش جهت استفاده و نیز نبودن آگاهی لازم از مزایای کارت فقط جای صفوف
حقوق بگیران را از داخل بانک وجلوی گیشهها به خارج از بانک وجلوی دستگاههای خودپرداز تغییر داد.
از طرفی با توجه به محدودیت دفعات ومبلغ پرداخت دستگاههای خودپرداز وهمچنین اصرار دریافت تمامیوجوه واریزی توسط آنها باعث خرابی وخارج از سرویس شدن این دستگاهها و سرگردانی مشتریان و هجوم آنها به داخل شعب جهت استفاده از «پین پد» میشد.
پس نه تنها از حجم مشتریان کاسته نمیشد بلکه با سرگردانی آنها موجبات بی اعتمادی مردم به اینگونه کارتها نیز فراهم میشد.
درخصوص پاسخ به سوال دوم نیز باید گفت که متاسفانه به علت فراهم نبودن بسترهای مناسب جهت استفاده از این کارتها هنوز هم برخلاف تبلیغات گسترده در رسانهها دارندگان کارتها نمیتوانند با امنیت خاطر کامل از همراه نداشتن وجه نقد مطمئن باشند و هنوز هم تمامی کسانی که از این کارتها استفاده میکنند مقدار قابل توجهی وجه نقد برای مواردی از قبیل نبودن پایانه فروش ویا خرابی دستگاههای خودپرداز ویا معامله با افرادی که اصولا اعتقادی به این نوع معاملات ندارند به همراه دارند واین باطرز استفاده از این ابزاربانکی در منافات است.
اما جهت پاسخ به سوال سوم باید گفت: که هنوز درصد قابل توجهی از مشتریان بانکها و افراد جامعه را کسانی تشکیل میدهند که اصولا بیسواد یا کمسواد بوده وعلاوه بر عدم اطلاع جهت استفاده از این ابزار اصولا اعتقادی به این مورد نیز ندارند. در حقیقت این افراد که البته تعدادشان هم اندک نیست هنوز به روشهای سنتی ساخت متکا از پول جهت در دسترس بودن آن معتقدند وپس انداز در بانک را سالها به طول انجامید تا قبول نمایند،لذا فکری هم باید برای این دسته از مردم کرد که احتمالا حجم زیادی از پساندازهای بانکها توسط این افراد تامین میشود.
اما پاسخ به سوال چهارم را میتوان از برخورد اقشار جامعه بهعنوان کسانی که خریدار خدمات بانکها هستند جستوجو کرد که این امر به عهده خوانندگان محترم گذاشته میشود.
حال با تمام این تفاسیر آنچه مرا برای نوشتن این مطلب وادار کرد نحوه استفاده از تجهیزات و ابزارها ونیز طریقه معرفی و اطلاعرسانی درست میباشد.
متاسفانه در کشور ما برای اینکه ابزاری جدید را وارد چرخه بازار واقتصاد ویا بانکداری کنند در ابتدا بدون بررسیهای کارشناسی و آسیبشناسی استفاده از آن ابزارها، اقدام به تزریق آن خدمت میکنند و پس از مدتی که نبودن امکانات لازم جهت استفاده بهینه از آن باعث جو بیاعتمادی مردم گردید تازه به فکر راهکارهای جدید برای عملی کردن آن میافتند که متاسفانه با توجه به مقاومت در برابر تغییرات مدت زمان وهزینه گزافی را برای بازگشت اقبال عمومیبسوی آن صرف مینمایندواین امر درست مانند این است که اول مناره را میدزدند وبعد به دنبال چاه میگردند.
شاهد در این خصوص هم تبلیغاتی است که اخیرا بانکها برای استفاده کارتها میکنند که در حقیقت قبل ازورود کارتهای اعتباری به بازار باید اطلاع رسانی و زمینههای استفاده از آنها را فراهم کرده و پایانههای فروش مناسب در فروشگاهها و جاهایی که مردم برای رفع احتیاجات خود به آنها مراجعه میکنند را ایجاد میکردند.
با این وجود میتوان گفت که متاسفانه این امر باعث شده که ما برای هر یک از تغییرات قابل انجام به صرف هزینههای مضاعف بپردازیم واین در حالی است که میتوان با یک برنامهریزی مناسب و بررسی دقیق وحساب شده واستفاده از کسانی که در این راه دارای تجربه و مطالعات فراوان هستند نسبت به کم کردن هزینهها اقدام کرد و بیتالمال را به راحتی هرچه تمامتر صرف آزمایش و خطا نکردهواز آن در جاهای دیگری که موارد کم نمیباشد استفاده کنیم.
*کارشناس مدیریت امور بانکی
loalian@agri-bank.com
ارسال نظر