اصغر سمیعی

از مهر ماه سال ۱۳۸۹ که ارز از حالت تک نرخی خارج شد تا این زمان حدود دو سال گذشته و با محاسباتی ساده حاصل از احتساب تفاضل نرخ‌های دولتی و رسمی با قیمت‌های بازار آزاد عدد نجومی بیش از چهل میلیارد دلار به دست می‌آید. اگر بخواهیم از سرچشمه شروع کنیم اول باید از بانک مرکزی بپرسیم که ارزهای به نرخ دولتی را چه‌کار کرده و به چه کسانی داده است؟ احتمالا جواب می شنویم که آن را توسط بانک‌های دولتی و خصوصی و صرافی‌های بانکی و صرافی‌های بخش خصوصی توزیع کرده است.در مرحله بعدی سراغ بانک‌ها و صرافان می‌رویم و می‌پرسیم با ارزهای دریافتی چه کرده‌اید؟جواب آنها ما را به نفرات بعدی که احتمالا تجار واردکننده یا کارخانه‌دار تولیدکننده است راهنمایی می‌کند و زمانی که مثلا از فلان شرکت تازه ثبت شده تجاری بپرسیم با ارز دریافتی خود چه کرده‌ای لابد جواب می‌شنویم که با آن فلان کالا را وارد کردم و به فلان بانکدار فروختم و آن بانکدار هم آن را به فلان عمده فروش و او به فلان خرده فروش و بعد هم به مصرف‌کننده محترم می‌رسیم.

پروسه فوق به فرض این است که همه عوامل ریز و درشت فوق کاملا صحیح عمل کرده باشند (از جمله پرداخت مالیات‌های قانونی) و تازه در این صورت است که این سوال پیش می‌آید که چرا مصرف‌کننده فلان کالا باید از رانتی استفاده کند که زیان آن به دیگر صاحبان بیت‌المال که به آن کالا علاقه یا نیاز ندارند وارد می‌شود؟یادمان باشد این به شرطی است که همه عوامل از بانک و صراف و واردکننده، تولیدکننده و بنک‌دار و ... همه کاملا پاک و منزه و مقید باشند و در هیچ یک شائبه‌ای از استفاده نادرست و سوءاستفاده نباشد.