یادداشت
فصل بازاندیشی در کسب و کار بانکی
در گذشته یافتن سوژهای برای نوشتن در خصوص مسائل بانکی کشور کار چندان دشواری نبود. این سوژهها بر اساس برنامهها، عملکردها در قالب نقد و بررسی، پیشنهاد و بیان تجربیات، موضوع یادداشتهای صفحه بانک و بیمه میشد.
احسان باقری
در گذشته یافتن سوژهای برای نوشتن در خصوص مسائل بانکی کشور کار چندان دشواری نبود. این سوژهها بر اساس برنامهها، عملکردها در قالب نقد و بررسی، پیشنهاد و بیان تجربیات، موضوع یادداشتهای صفحه بانک و بیمه میشد. اما چندی است با مطرح شدن مسائل مربوط به کاهش نرخ سود اگر چه این مساله خود به سوژهای برای یادداشتها و نظرات تبدیل شده اما تمامی سوژههای دیگر را تحت تاثیر خود قرار داده است. این یادداشت شاید به نوعی پیشنهادی باشد برای رهایی از این سوژه و پرداخت به دیگر موضوعات بانکی.
تردیدی نیست که مساله کاهش نرخ سود بانکی با توجه به سهم خود در درآمد بانکها، بخش قابلتوجهی از فعالیت بانک را تحت تاثیر قرار میدهد. این تاثیرات به اندازهای است که در برخی از نظرات و تحلیلها حتی صحبت از ورشکستگی بانکها هم به میان رفته است. این موضوع البته تنها به بانکها محدود نمیشود. اقتصاد کلان کشور به نوعی وابسته به تصمیمات درست یا نادرستی است که در این مورد اتخاذ میشود و بانکها هم به عنوان یکی از عناصر حیاتی این ارگانیسم از کلیت نظام اقتصادی تاثیر میپذیرند. بیشک هیچ کدام از تصمیمسازان در تخیل خود هم به حذف و نابودی این عضو حیاتی نمیاندیشند. هر چند اتخاذ تصمیمات نادرست میتواند به آن لطمه و صدمه بزند. اما این عضو حیاتی نظام اقتصادی هم نباید منفعلانه حیات خود را در گرو تصمیمات سیستم بداند. بلکه باید با توجه به نقش تاثیرگذار خود، ضمن از سرگذراندن این مساله، حیات و رشد خود و سیستم اقتصادی را تداوم بخشد. باید پذیرفت که بخشی از انرژی باید معطوف به این مساله و راهکارهای اساسی حل آن شود اما بیشک نه تمام توان و انرژی، در این میان چند نکته قابل طرح و بررسی است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
اولین نکته اینکه نباید فراموش کنیم که بسیاری از خلاقیتها و نوآوریها در زمانهای بحرانی ظهور میکنند و منشا تحولات ارزشمند میشوند. شاید این بحرانها جدای از ماهیت تهدیدی خود فرصتهایی را در دل خود نهفته داشته باشند. فرصتهایی که بانکهای کشور را به جای تغییرات به سمت تحولاتی اساسی سوق دهند. تحولات مثبت و سازندهای که نهایتا نظام اقتصادی کشور را به مقاصد خود با سلامت و سرعت بیشتری رهنمون کند.
نکته دوم و مهم اینکه این اتفاق ما را به بازاندیشی در خصوص ماهیت کار بانکی وا میدارد. مگر میتوان باور کرد که با یک تصمیم، بانکها به مرز نابودی و فنا برسند؟! شاید این موضوع نشاندهنده ضعفی در ساختارها باشد. در کنفرانسی با حضور یکی از مدیران ارشد HSBC عنوان شد که در بحران مالی شرق آسیا این بانک در شعب خود نهایتا سودآور بوده است. معنی این تجربه آن است که این بانک توانسته با ساختاری درست و منعطف حتی در بحرانهای مالی به سودآوری برسد. اگر این بانک تنها به چند فعالیت و خدمت بسنده میکرد و خود را تسلیم محض بحرانها و نابسامانیها میدید آیا میتوانست تداوم حضور و بقای خود را توجیه کند؟ البته این موضوع در کشور ما به نوعی حادتر و اساسیتر هم هست. نباید فراموش کرد بانکها امروز شرکتهای خدماتیاند. در این یادداشت مجال بررسی و کنکاش در خصوص ماهیت کارهای خدماتی نیست اما با قبول این پیشفرض که ارائه تسهیلات از محل اندوختهها هم نوعی خدمت است آیا میتوان بالای ۷۰درصد درآمد بانک را منحصر به این خدمت کرد و در کنج عافیت نشست؟ آیا میتوان با کم کاری و عدم خلاقیت برای یافتن راهکارهای درآمد آفرین به چند روش معمول و متداول دل بست وامید رشد و بقا داشت؟ اگر چنین اتفاقی افتاد آن گاه با یک مصوبه و بحران کار به تعطیلی بنگاه خواهد رسید.
بانکها نیازمند یک بازاندیشی در فلسفه وجودی خود هستند. بانکها تنها تامین کننده منابع مالی از دید شرکتها نیستند. بانکها تنها محلی برای نگهداری پساندازهای مردم نیستند. بانکها تنها جذب منابع و مصرف منابع نمیکنند. بانکها خدمت ارائه میکنند. خدمتهایی که هر کدام درآمدهایی نصیب بانک میکنند. با داشتن چنین بستهای از خدمات و با نوآوری و به روز رسانی آن بر اساس نیازها و موقعیتها است که رشد و بقا امکان پذیر خواهد بود.
اگر چنین مساله و بحرانی پیش نمیآمد معلوم نبود تا کی در آرامش جذب و مصرف منابع بسر میبردیم و خود را بی نیاز از نوآوری در کسب و کار خود در عرصه بانکداری میدانستیم. پیشنهاد این یادداشت آن است که از فرصتهای نهفته در این تهدید بهره گیریم. به ماهیت کسب و کار خود نظر افکنیم و ضمن بازانگاری در مفهوم آن به خلق راهکارهای نو روی آوریم و با ارائه مجموعهای از راهحلهای جامع ضمن حل نیازها و خواستههای مشتریان رشد و بقای خود را در عرصه کسب و کار تضمین کنیم.
فردا روز با شدت گرفتن رقابت، بانکهایی به راستی زنده خواهند ماند که به این بازانگاری توجه و اهتمام جدی مبذول دارند. به هر طریق مسلم آن است که کسی به فکر تعطیل کردن بانک خود نیست. برای کار اولین گام همین بازانگاری در ماهیت کار خدمات در عرصه بانکداری است.
ارسال نظر