یادداشت
بانک صنعتی یا صنعت بانکی
سالها است که در کشور بحث نرخ سود بانکی مطرح بوده و هرکس بنا به مصلحت و دیدگاه خود پیشنهاد یا انتقادی به سیستم بانکی دارد، اما اینکه چقدر این مسائل مطرح شده کارشناسی بوده و به مصلحت اقتصاد است جای بسی تامل دارد و همواره مشاهده میگردد که به علت عدم آگاهی از سیستمهای مالی و اقتصادی میباشد.
فرشاد امیری *
سالها است که در کشور بحث نرخ سود بانکی مطرح بوده و هرکس بنا به مصلحت و دیدگاه خود پیشنهاد یا انتقادی به سیستم بانکی دارد، اما اینکه چقدر این مسائل مطرح شده کارشناسی بوده و به مصلحت اقتصاد است جای بسی تامل دارد و همواره مشاهده میگردد که به علت عدم آگاهی از سیستمهای مالی و اقتصادی میباشد. قصد نگارنده مطلب این نیست که کلیه موارد را زیر سوال ببرد و فقط ضمن احترام به نظرات مطروحه، نیم نگاهی به اتفاقات اخیر افکنده تا مروری داشته باشیم که چه بر سر نظام بانکی آمده است.
مدتها پیش نرخ سود بانکی بالای ۲۰ درصد بود و در هر بخش اقتصادی (صنعت، کشاورزی، مسکن، خدمات، بازرگانی) نرخ ترجیحی وجود داشت. این روند که مورد پسند اکثر کارشناسان نبود، اشکالاتی را به همراه داشت. پایین بودن نرخ سود برخی از بخشهای اقتصادی، مثل کشاورزی باعث شده بود که برخی از راههای گوناگون و به امید دریافت تسهیلات با نرخ کمتر وارد این بخش شوند و منابع دریافتی را در جای دیگری غیر از بخش مربوطه مصرف نمایند که پس از یکسانسازی نرخ سود در بخشهای مختلف اقتصادی این مشکل برطرف گردید. اما همچنان این مشکل مطرح بود که نرخ پول در کشور بالا است و واحدهای صنعتی تسهیلاتی را با نرخ بالا دریافت مینمایند که این باعث افزایش هزینههای تولید و درنهایت افزایش قیمت تمام شده میگردد و امکان رقابت با محصولات مشابه خارجی را کم میکند.
این انتقادات ادامه داشت تا اینکه بهرغم وجود تورم دو رقمی، نرخ سود بانکی کاهش یافت که شاید هزینههای تولید نیز پایین آمده و رقابت با کالای خارجی آسانتر و در نهایت سطح اشتغال بالاتر رود، اما متاسفانه این پولها حرکت نموده و در بخشهای غیرمولد به کار گرفته شد، چرا که واقعیت چیز دیگری بود و هزینه تولید در جای دیگری نهفته بود، با نگاهی به هزینههای واحدهای تولیدی مشخص میشود که چرا هزینه تولید بسیار بالا است، پرداخت ۲۳درصد از حقوق کارگر (سهم کارفرما) به عنوان سهم تامین اجتماعی، مالیات ۲۵درصد و غیره به هزینههای یادشده هزینههای برق، گاز و غیره را نیز اضافه نمایید.
به حالات فوق حذف یارانهها و واقعی شدن حاملهای انرژی (آب و برق و گاز و غیره) را نیز اضافه کنیم، مشخص میشود که افزایش قیمت نهادههای تولید در جای دیگر نهفته است که مانع به حرکت در آمدن چرخ صنعت میگردد، البته در اینکه نرخ سود بانکی بالا است هیچ شکی وجود ندارد، ولی میبایست همه جوانب در نظر گرفته شود و یک طرفه به قاضی نرفت.
به نظر میآید بالا بودن هزینههای تولید در کشور ما، به عوامل دیگری نیز بستگی دارد. همانطور که همه میدانیم، هزینههای سربار یکی از آیتمهای قیمت تمام شده کالا است، ولی متاسفانه برخی به جای هزینهیابی و پیدا کردن راههایی برای کاهش هزینه راه آسانتری را انتخاب نموده و به متهم کردن بانکها روی آورده که این بیانصافی است.
به یاد دارم هروقت که بانکها تسهیلات پرداخت ننمودند، صنعتگران محترم مشکل اصلی صنعت را بانکها عنوان کردند که این امر زیبنده صنعتگران زحمتکش کشورمان نیست، اخیرا نیز برخی این مطالب را عنوان مینمایند که: «بانکها به عقود مشارکتی روی آورده اند و این عمل جواب نمیدهد». (دنیای اقتصاد مورخ ۲۹/۰۱/۱۳۸۹ صفحه ۵) سوال این است، وقتی که هزینههای یک سازمان بالا است و تفاوت سود پرداختی به سپردههای مردم و سود دریافتی از تسهیلات منفی است، آیا بانکها نباید راهی برای جایگزین کردن پیدا کنند، آیا هیچ صنعتگری حاضر است کالا را با علم به اینکه کمتر از قیمت تمام شده بفروشد، تولید نماید؟ هر چند که این قصه پایانی ندارد و وقت نیز تنگ است، ولی باید با کار مضاعف و تلاش مضاعف این نقایص را برطرف نمود و به جای آنکه یکدیگر را زیر سوال برده در هزینههای تولید خودمان بازنگری کنیم، بنابراین پیشنهاد میشود که مانند برخی از کشورها هزینه نهادههای تولید (مالیات، برق و ....) کاهش داده شود و جایزه تولید به ازای افزایش تولید در هر سال نسبت به سال قبل تخصیص داده شود که بخشی از هزینههای تولید کاهش یابد و نرخ ارز نیز واقعیتر شود، شاید با این کار واحدهای تولیدی حرکت جدیدی را آغاز نموده و سطح اشتغال روز به روز بالاتر رود به امید آنروز.
* کارشناس بانکی
ارسال نظر