ترجمه: علی سرزعیم
استیگلیتز و وایز (۱۹۸۱) انگیزه نامطلوب را با کژگزینی ترکیب کرده تا مدلی برای سهمیه‌بندی نوع دوم عرضه کنند. نرخ بهره نه تنها یک اثر مثبت مستقیم بر بازده بانک دارد بلکه یک اثر منفی غیرمستقیم نیز به دنبال خواهد داشت. این اثر منفی به دو شکل ظاهر می‌گردد.

اولا، نرخ بهره‌ای که بر وام تعلق می‌گیرد میزان ریسکی بودن وام‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد که این اثر کژگزینی است. ثانیا، هرچه نرخ بهره بالاتری بر وام‌ها اعمال شود، انگیزه بیشتری برای گرفتن پروژه‌های ریسکی تر وجود خواهد داشت که این از تبعات انگیزه نامطلوب است. تحلیل‌های مرتبط در شکل زیر آمده است.
سمت چپ شکل، ترکیب سود-نرخ بهره را نشان می‌دهد که می‌گوید از یک نرخ بهره خاص آن سوتر، سود بدلیل اثرات منفی نرخ بهره‌روی سود بانک به شرحی که گفته شد، کاهش می‌یابد. نقطه حداکثر سود با ЛbM و نرخ بهره حداکثر کننده سود با γM نشان داده شد. سمت راست شکل تقاضا و عرضه وام بانکی را نشان می‌دهد. منحنی عرضه نشان دهنده تابع سودی است که در سمت چپ شکل۴/۸ آمده و بعد از نرخ بهره γM به عقب باز می‌گردد. منحنی تقاضای وام با منحنی عرضه در نرخ بهره‌ای بالاتر از نرخ بهره حداکثر کننده سود تلاقی می‌کند. به عنوان مثال، اگر منحنی تقاضا با منحنی عرضه در جایی بالاتر از γM تلاقی کند، هیچ سهمیه‌بندی رخ نخواهد داد. این یک تعادل با ثبات است اما تعادلی که سود را حداکثر کند نیست، زیرا بانک می‌تواند با کاهش نرخ بهره تا γM سود خود را افزایش دهد. حداکثر عرضه وام با LM نشان داده شده که این مقدار بیشتر از میزان وام تقاضا شده در نرخ بهره بالاتر و کمتر از میزان وام تقاضا شده است. تقاضای مازادی برای وام وجود خواهد داشت که با فاصله E نشان داده شده است. لذا بانک باید تسهیلات را میان متقاضیان وام سهمیه‌بندی کند. ضعف مدل‌های نوع اول و دوم سهمیه‌بندی در این است که این مدل‌ها اتکای زیادی به فرض نادیده گرفتن نسبی بانک دارند که همان عدم تقارن اطلاعات است. نمی توان این فرض را قبول کرد چرا که تئوری بانک مبتنی بر این فرض است که بانکها یک مزیت نسبی در جمع‌آوری اطلاعات دارند. در چارچوب مدل سهمیه‌بندی، می‌توان این بحث را مطرح کرد که تبعات و پیامدهای مخاطرات اخلاقی (انگیزه‌های نامطلوب) و پدیده کژگزینی در شرایط مختلفی قابل مشاهده است. نهایت اینکه بانک و صنعت بانکداری از وجود قرض گیرندگان ریسکی اطلاع دارند و بر اساس تجارب قبلی خود پیشاپیش تدابیری را برای تمایز قائل شدن میان قرض گیرندگان ریسکی و قرض گیرندگان مطمئن در نظر می‌گیرند.