ترجمه: علی سرزعیم

ابتدا باید این دو سوال را مطرح کرد: اولا، چگونه یک بانک دارایی‌های خود را بین وام‌های پربازده و در عین حال پر ریسک و دارایی‌های کم بازده و کم ریسک تخصیص می‌دهد؟ ثانیا، چگونه یک بانک دارایی‌هایش را بین دارایی‌های بدون ریسک و دارایی‌های ریسکی تخصیص می‌دهد؟ این سوال را می‌توان با استفاده از تئوری سبد دارایی و تئوری تفکیک مارکویتز پاسخ داد. تئوری سبد دارایی به ما می‌گوید که ما می‌توانیم تصمیمات مربوط به تخصیص دارایی‌ها را به دو مرحله تقسیم‌بندی کنیم. مرحله اول شامل ساخت یک دارایی ترکیبی است که به لحاظ ترکیب دارایی‌های ریسکی بهینه باشد. گام دوم شامل مقایسه‌ای میان دارایی‌های ریسکی و بدون ریسک است.

بدون اینکه بخواهیم به جزئیات مدل وارد شویم، از مدل سبد دارایی این نتایج به دست می‌آید:

۱.بانک تلاش می‌کند تا دارایی وام خود را میان قرض‌های پرریسک و پربازده (نظیر بنگاه‌های جدید، بنگاه‌های کوچک تا متوسط (SME) و غیره) و قرض‌های کم ریسک و کم بازده (نظیر شرکت‌های بزرگ و مشهور و جاافتاده و همچنین قرض‌های تضمین شده‌ای که به خانوارها داده می‌شود و غیره) متنوع سازی کند.

۲.هر بانک نسبتی از دارایی‌هایش را در دارایی‌های نقدی بدون ریسک نگهداری می‌کند.

۳.هر افزایشی در میزان ریسکی بودن سبد دارایی، به شرط ثبات دیگر شرایط، موجب می‌شود تا بانک‌ها به سمت دارایی‌های نقدی بدون ریسک حرکت کنند.

۴.هر افزایشی در بازده روی وام‌ها، مشروط به ثبات دیگر شرایط، موجب می‌شود تا بانک از دارایی‌های بدون ریسک کمتر

استفاده کنند.

۵.هر افزایشی در نرخ بازده دارایی‌های بدون ریسک، مشروط به ثبات دیگر شرایط، موجب می‌شود تا بانک‌ها دارایی‌های بدون ریسک بیشتری را نگهداری کنند.

در عین حال که به نظر می‌رسد نتایج به‌دست آمده از مدل سبد دارایی در فعالیت روزمره بانک‌ها بدیهی است، باید توجه داشت که این مدل نقایص متعددی دارد. نتایج به‌دست آمده کاملا به مشخصات تابع مطلوبیت بستگی دارد. ما به طور ضمنی پذیرفته‌ایم که تابع مطلوبیت به شکل درجه دو یا نمایی منفی از بازده سبد دارایی باشد. این به معنای آن است که تابع مطلوبیت را می‌توان بر حسب متمم اول و دوم (میانگین و واریانس) توزیع بازده دارایی در نظر گرفت. این به معنای آن است که تابع توزیع بازده دارایی نرمال است، اما در عالم واقع، بازده سبد وام‌ها توزیع نرمال ندارد. معمولا قراردادهای وام استاندارد متضمن بازگشت اصل و سود وام‌ها هستند، بازده بهره‌ای توزیع نرمال ندارد. قرض‌گیرندگان ممکن است تخلف کرده و از برگرداندن پول خودداری نمایند، اما هیچ گاه بیشتر از مقداری که در قرارداد ذکر شده را برنخواهند گرداند. لذا، همواره ریسک کم شدن بازدهی وام‌ها وجود دارد، ولی به همان میزان ریسک افزایش بازدهی وام‌ها وجود ندارد.

مدل سبد دارایی نمی تواند رابطه وام-مشتری را به خوبی تصویر کند. بانک‌ها معمولا بدون اخذ وثائق وام‌هایی را می‌دهند به این امید که بتوانند رابطه‌ای بلندمدت با مشتریان ایجاد نمایند. یک بانک ممکن است که بخواهد یک وام بدون تضمین را به یک دانشجوی فقیر بدهد با این استدلال که با این کار وفاداری این شخص را در سال‌های آتی، وقتی که فارغ‌التحصیل شد و مسوول یک کمپانی گردید به‌دست آورد. رابطه وام- مشتری تضمین می‌کند که تسهیلاتی برای قرض گرفتن و بیش از مقدار پس‌انداز چک کشیدن هم در شرایط بد و هم در شرایط خوب وجود داشته باشد. مدل سبد دارایی فرآیند پیچیده و دو جانبه تعیین مفاد قرارداد وام را لحاظ نمی کند. دلیل آن این است که هر وام به غیر از بحث بازده و ریسک ویژگی‌های خاص خود را برای یک بانک دارد. این ویژگی‌ها شامل زمان سررسید شدن، وثائق و رتبه آنها می‌باشد. شناخت و درک این ویژگی‌ها برای مدل ساده سبد دارایی کار دشواری است.