ترجمه و تنظیم: علی سرزعیم

گفته شد که نوآوری‌های مالی موجب تغییرات شگرفی در عرصه بانکداری گردیده است. گودهارت (۱۹۸۴) سه شکل پایه از تغییرات ساختاری ناشی از نوآوری‌های مالی تشخیص داده است که عبارتند از: ۱ - جابه‌جایی از مدیریت دارایی به مدیریت بدهی؛

۲ - توسعه وام دادن با نرخ‌های متغیر؛

۳ - معرفی تکنولوژی مدیریت وجوه.

مدیریت دارایی با وضعیت ترازنامه بانک‌ها در شرایط بعد از جنگ جهانی کاملا سازگار بود؛ چرا که بانک‌ها در این دوران بدهی‌های دولتی و بخش عمومی زیادی داشتند و کنترل‌های کمی بر وام‌دهی بانک‌ها زیاد بود. ایده اصلی که در پشت مفهوم مدیریت دارایی قرار داشت این بود که بانک‌ها دارایی‌های خود را در زمان وام دادن از حیث دوره زمانی و نوع قرض دادن مدیریت کنند مشروط به اینکه ضوابط ناظر بر حفظ ذخایر را رعایت کنند.

حرکت به سمت مدیریت بدهی (یعنی توان ایجاد بدهی مثلا از طریق قرض‌های میان بانکی) در آمریکا از طریق بانک‌هایی آغاز گردید که شروع به قرض گرفتن از بازارهای یورو- دلار در خارج از آمریکا (خصوصا شعبه‌های خود در خارج از آمریکا) کردند تا بتوانند مقررات سخت‌گیرانه موجود را دور بزنند.

سقف‌هایی که برای بهره به سپرده‌ها در نظر گرفته شده بود موجب شد تا پس‌اندازکنندگان منابع خود را در اوراق بهادار و صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک سرمایه‌گذاری کنند.

در انگلیس، مدیریت بدهی‌ها با تصویب قانون ناظر بر رقابت و کنترل اعتبارات در سال ۱۹۷۱ گسترش یافت. در سیستم مدیریت دارایی، مجموع وام‌های بانک محدود به وجوهی بود که به بانک‌ها سپرده شده بود و بانک‌ها برای جذب این سپرده‌ها منفعل بودند.

نوسان در نرخ تورم و نرخ بهره در دهه هفتاد موجب توسعه بیشتر وام‌های با نرخ بهره متغیر شد. مشتریان معتبر همواره به خدمات مالی با نرخ‌های متغیر دسترسی داشتند؛ اما در دهه هفتاد کمپانی‌های بیشتر و بیشتری به سمت وام‌های با نرخ بهره متغیر (که به نوعی با نرخ بهره لایبور مرتبط می‌شد) حرکت کردند. بانک‌ها می‌توانستند به مشتریان خود با توجه به ریسک، فشار رقابت و هزینه‌های حاشیه وام‌دهی، وام‌دهند. در این حالت، کل وام‌های بانک از طریق تقاضا برای اعتبارات بانک مشخص می‌شد (که به معنی عرضه تقریبا افقی منحنی وام بانک است). توسعه مدیریت بدهی و وام‌دهی بر اساس نرخ بهره متغیر موجب گسترش سریع‌ تراز‌نامه بانک‌ها گردید.

بانک‌ها بدهی‌هایشان را از طریق تغییر نرخ سود سپرده‌ها و قرض گرفتن از بازار بین بانکی مدیریت می‌کردند و به این وسیله تقاضای موجود برای وام‌هایشان را برآورده می‌ساختند. لذا ساده‌ترین نوع نوآوری مالی توسعه سپرده‌هایی بود که نرخ بهره آنها با تقاضا تغییر می‌کرد. این نوآوری بانک‌ها را در مدیریت بدهی‌هایشان توانمند ساخت.

نوآوری‌های مالی در نظام بانکی شامل توسعه خدمات مالی جدیدی نیز می‌شد که هزینه‌های واحد را برای بانک‌ها کاهش می‌داد. کارت‌های اعتباری، خودپردازها (ATM)، دستگاه‌های فروش (POS) و دستگاه‌های انتقال الکترونیکی (EFT) کارکردهای دوگانه‌ای داشت؛ چرا که از یکسو مدیریت وجوه را برای مصرف‌کنندگان تسهیل می‌کرد و از سوی دیگر هزینه‌های ارائه خدمات مرتبط با مدیریت وجوه را کاهش می‌داد. مثال جالبی از این مساله کارت بانک‌ها است که جایگزین چک شده است. هزینه دریافت وجوه از طریق چک ۳۵ پوند برای هر چک است در حالی که این هزینه به ازای هر مبادله مبتنی بر کارت بانک‌ها ۷ پوند می‌باشد.