یادداشت
مدیریت نقدینگی یا مدیریت استرس در بانکها
در عصر حاضر تاثیر مدیریت بر زندگی انسانها به حدی پیچیده شده است که بدون درنظرگرفتن نقش آن، زندگی را برای بشر بسیار سخت و دشوار و حتی میتوان غیر ممکن دانست.
علیرضا کشاورز*
در عصر حاضر تاثیر مدیریت بر زندگی انسانها به حدی پیچیده شده است که بدون درنظرگرفتن نقش آن، زندگی را برای بشر بسیار سخت و دشوار و حتی میتوان غیر ممکن دانست. علم مدیریت به واسطه گستردگی به ابعاد زیادی منقسم گردیده و در بخش پولی و مالی یکی از موارد مهم و کاربردی آن توزیع و مدیریت نقدینگی و مدیریت گردش وجوه میباشد. پول در زندگی انسانها اهمیت زیادی داشته و وظایف پول بر همگان آشکار میباشد. لذا نقش مدیریت نقدینگی و کنترل منابع و مصارف در بانکها و بنگاههای اقتصادی و موسسات مالی از اهمیت خاصی برخوردار است. با استفاده صحیح از پول و ابزارهای پولی میتوان زندگی را برای انسانها سهل و راحتتر نمود و در مقابل با تصمیم گیریهای اشتباه و نابجا، در صورت عدم کنترل پول و بازارهای تابعه با تبدیل شدن آن به تورم و رکود و...خودپول و آثارآن، بلای جان و مال مردم شده و منجر به از هم گسسته شدن تمام سیستمهای موجود میگردد. لذا برای استفاده بهینه از امکانات موجود در سطح کلان، کنترل نقدینگی مستلزم آگاهی و اشراف مسوولان و دستاندرکاران مربوطه به وضعیت جهانی و منطقهای، کشوری و سیاستهای دولت و رفتار بانکها و موسسات مالی و بازارهای پولی و مالی میباشد.
در نگاه اول آنچه متصور است، در راس هرم موسسات مالی و مخصوصا تخصصی، افرادی می بایست قرار گرفته باشند که متخصص مدیریت مالی بوده یا به شاخههای مرتبط به امور مالی و اقتصادی، علم و آگاهی کامل داشته باشند. در صورتی که این حداقلها رعایت نگردد، به مرور زمان عرصه بر سایر مدیران مالی این موسسات تنگ شده و این خود آغاز بحرانهای مالی خواهد بود.
در طی چند سال گذشته باسرعت گرفتن دستور پرداخت تسهیلات تبصرهای از طرف دولت به بانکهای عامل و به نفع بنگاههای زود بازده و عدم امکان و توانایی بانکهای دولتی برای تامین مالی طرحها، آن هم به علت حجم بالای تسهیلات، این فشار و کمبود نقدینگی به ناچار با پرداخت وام و تسهیلات به بنگاههای زود بازده بهطور مستقیم و غیرمستقیم توسط اتاقهای پایاپای اسناد بانکی از طریق صدور چک رمزدار و ایران چک و سایر ابزارهای پولی موجود توسط شعب بانکها به حسابهای بانکها نزد بانک مرکزی منتقل گردیده و در نتیجه هر روز حساب بانکها نزد بانک مرکزی متورم و منفیتر میگردید. که این خود درواقع موید فزونی حجم مصارف و تسهیلات پرداخت شده در سیستم بانکی نسبت به منابع و سپردههای موجود میباشد.
در این میان بانکها به اجبار در مقابل خواستههای دستوری همچون پرداخت تسهیلات تبصرهای و تکلیفی، با نرخهای پایینتر از نرخ بازار قرار گرفته و به علت محدودیتها و کمبود منابع ناگزیر به تامین مالی با نرخهای سرسام آور و کمرشکنی حتی بالاتر از نرخهای ۳۰ تا ۳۵درصد گردیدند و چون در آن دوره تازه مسابقه پرداخت شروع شده بود، تعدادی از بانکهای دولتی برای اینکه گوی سبقت را از سایر رقبا بربایند، سرعت در پرداخت تسهیلات را افزایش داده و روزانه آمارهای پرداخت را از تریبون و روزنامهها اعلام مینمودند. قابل ذکر اینکه در پرداخت این گونه تسهیلات (زودبازده) از همه طرف بر بانکها تاکید و فشار وجود داشت، وزارتخانهها و سازمانها، بانکهای عامل را در منگنه قراردادند که باید تا پایان سال مالی تسهیلات به معرفیشدگان به هر نحو ممکن پرداخت گردد و انتقال این اعتبارات برای سال بعد مقدور نخواهد بود که این امر خود مزید بر علت شد و نظارت و حساسیت در مصرف و هزینه نمودن وامها از طرف بعضی از بانکها به حداقل رسید و بانکها علاوه بر امور روزمره خود و شرایط مخصوص پایان سال، مواجه با خیل عظیم لیستهای افراد حقیقی و حقوقی معرفی شده از طرف دولت گردیدند، به طوری که این
معرفی شدگان هر روز بیشتر و بیشتر شده و با توجه به نزدیکی به پایان سال مالی بدیهی است نظارت بر نحوه پرداخت تسهیلات کاهش یافته و حتی در بعضی موارد تضمینات کافی و ضامنین معتبر از گیرندگان تسهیلات اخذ نگردید، در صورتی که دولت وظیفه وصول تسهیلات و هر گونه اهمالی را در پرداخت و وصول، به عهده پرداختکننده تسهیلات (بانکهای عامل) گذارده است.
و در این بحبوحه اگر بانکها کوچکترین اعتراضی را مطرح مینمودند، متهم به کمکاری شده و مسوول و پاسخگوی به وجودآمدن تمام مشکلات در جامعه میگردیدند و مورد بازخواست مقامات قرار گرفته و در بعضی مواقع کارکنان بانکها علاوه بر عدم حمایت از طرف مسوولین بانکی، مورد غضب دستگاههای متبوعه خود نیز قرار گرفته و از سوی دیگر در مورد کنترل نقدینگی و پرداخت تسهیلات و تلاش برای جلوگیری از خروج منابع از بانک خود، مورد مواخذه قرار میگرفتند.
مهمتر اینکه چون سرمایهگذاری و تسهیلات پرداخت شده اکثرا صرف کار تولیدی و اشتغال نگردیده، در نتیجه برگشت و وصول مبالغ پرداختی به سیستم بسیار سخت و دشوار خواهد بود. جالب اینکه اکنون هم با این همه تلاش و کوشش شبانهروزی و حرکت بانکها در سمت و سوی اهداف دولت باز این همه خدمات مقبول نیافتاده است.!!
در این میان بانکها که هیچ گونه اختیار و آزادی عمل در پرداخت تسهیلات و سپردهگیری و وصول و تامین منابع و ... نداشتهاند، میبایست پاسخگوی دولت و خیل عظیم مشتریان، سپردهگذاران و عموم مردم باشند. در واقع با توجه به توضیحات مختصر ارائه شده به راستی کسانی که در بانکهای دولتی درگیر مسائل و امور نقدینگی میباشند، عهده دار مدیریت نقدینگی هستند یا مدیریت استرس؟!
*کارشناس بانک کشاورزی
ارسال نظر