مرتضی ذوالانواری

یک سال پیش (فروردین ماه ۸۶) مبلغ ۹میلیون تومان را نزد بانک مسکن در حساب سپرده‌گذاری مسکن سپرده‌گذاری کردم تا بتوانم با وام ۱۸میلیون تومانی که پس از یک سال به من خواهند داد، مسکن تهیه کنم.

پس از برخورد کردن به تورم شدید در بخش مسکن و به این دلیل که به خاطر حفظ ارزش پول خود ناگزیر از دریافت تسهیلات بانک مسکن بودم، به هر تقدیر که بود توانستم یک مسکن ۴۸ متری نوساز را در یک منطقه جنوبی تهران پیدا کنم تا با قرض و قوله و به کارگیری تمام امکانات خود و از جمله این وام ۱۸میلیونی بانک مسکن خریداری کنم.

هنگامی که برای تشکیل پرونده به بانک مراجعه کردم، بدون هیچ گونه توضیح و روشنگری از طرف بانک قراردادی را به من دادند تا امضا کنم.

وقتی که پس از دوندگی‌های زیاد برای جور کردن مدارکی که بانک می‌خواست موعد پرداخت وام فرا رسید (حالا بماند که برای این وام ۱۸میلیونی یک خانه به ارزش ۸۵میلیون تومان در رهن بانک قرار گرفت و فیش حقوق و حکم کارگزینی از ضامن مطالبه کردند و ...) در مقابل من فقط یک سوال از بانک کردم، این که: ببخشید! سود این تسهیلات که به من می‌دهید چقدر است؟ تو گویی که این سوال همچون تیر خدنگی بود که از ترکش مشتری قلب بانک را نشانه گرفته باشد و کارمند بانک با شنیدن این سوال برآشفت و خیال کرد که خدای ناکرده من او را به اختلاس و حق خوری و ... متهم کردم و به دفاع از خود برآمد و پاسخ داد که من هیچ دخل و تصرفی در تعیین سود وام شما ندارم، بلکه این سود یک فرمول از پیش طراحی شده است که از بالا به ما داده‌اند و در رایانه موجود است و ما فقط جای خالی عددها را پر می‌کنیم و خود دستگاه آن را حساب می‌کند، بدین ترتیب سود تسهیلات شما ۱۱درصد است. من که دیدم نه برخورد کارمند با مشتری مناسب است و نه با توجه به مدت تسهیلات (۱۲ سال) و اقساطی که برای من تعیین شده بود تا بپردازم این رقم سود منطقی است، بنابراین تصمیم گرفتم تا برای روشن شدن مطلب نزد رییس شعبه بروم، به ایشان مراجعه کردم و از ایشان خواستم که سود تسهیلات را مشخص کند.

ایشان بعد از آن که با ماشین حساب روی میزش محاسباتی را انجام داد، گفت: سود تسهیلات شما حدود ۱۳درصد است. من که درو دیوار بانک را پر از اطلاعیه‌هایی می‌دیدم که برای جلب سپرده‌های مردم وعده پرداختن ۱۶درصد سود سالانه را به مردم می‌داد، اصلا نتوانستم هضم کنم که چطور ممکن است بانک از من ۱۳درصد سود بگیرد و ۱۶درصد هم سود بپردازد.

از طرفی با حساب سرانگشتی که پیش خودم با توجه به شرایط وام کردم، به رقم سودی در حدود ۱۸درصد رسیدم. تازه معلوم نیست که چه کسی باید سود یک سال معطل ماندن پول مرا در نزد بانک بدهد!

رییس محترم شعبه که شاهد تعجب و نگرانی من بود، دست آخر به من گفت: صادقانه بگویم. قبلا ما برای محاسبه سود از یک فرمول استفاده می کردیم و حال از یک فرمول دیگر. چون فرمول قبلی جوابگوی هزینه‌های بانک نبود!

یکی از مواردی که به وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی کمک می‌کند، چندگانه عمل کردن بانک‌ها و نیز انحراف آنها از نقش واسطه‌گری مالی است که از مشتریان برای جوابگویی به هزینه‌های خود بهره می‌برند و در این میان به ناراضی بودن او که نارضایتی خداوند را نیز به دنبال خود دارد، هیچ توجهی نمی‌کنند و تازه مدعی نیز هستند که بانکداری اسلامی را نیز اجرا می‌کنند! بانک‌ها هم به دلیل دولتی بودن و هم به دلیل استفاده ابزاری از مشتری سیستم فعلی خود را موظف به ارائه کردن اطلاعات شفاف به مردم نمی‌دانند و حاصل آن نیز جز سلب اعتماد مردم از نظام بانکداری و فرار مردم از بانک‌ها و به کارگرفتن این سرمایه‌ها در سایر بخش‌های غیر مولد نخواهد بود.