«دنیای اقتصاد» چشمانداز بازارهای بینالمللی را بررسی میکند
سمت و سوی طلای جهانی
دنیای اقتصاد بررسی کرد
سمت وسوی بازار جهانی طلا
گروه بازار پول- روزی که در ایران سال نو شد قیمت جهانی هر اونس طلا ۱۴۳۰ دلار بود اما سال به نیمه نرسیده بود که قیمت طلا در قله ۱۹۲۳ دلار ایستاد. در آن روز عدهای از تحقق رویای ۲۰۰۰ دلار سخن میگفتند و برخی نیز آن را درخت هفت سری میدانستند که با رسیدن به طبقه هفتم از رشد باز خواهد ایستاد.
بسیاری نیز ریشه رشد دلار را فرار به سوی امنیت توصیف میکردند. عامل وحشت، شرایط ناگوار اقتصاد و بازارهای مالی بود. تحلیلگران در ریشهیابی نوسانها معتقد بودند: محملهای سرمایهگذاری پربازده و کم خطر وجود ندارند و در نتیجه نقش باستانی طلا، به عنوان یک دارایی امن، همچون دیگر دورههای ناامنی و ابهام، جذابیت ویژهای یافت. در واقع افزایش تقاضا برای طلا و روند صعودی قیمت آن ناشی از انگیزهای بود که برخی آن را «فرار به سوی امنیت» و بعضی «عامل وحشت» نامیدهاند. بانک جهانی در آن زمان در گزارشی شرایط اقتصادی جهان را منطقه خطر توصیف کرد زیرا بحرانی که از سال 2008 اقتصاد جهان را در خود فرو برد، کماکان نشانههای وجودش باقی بود. در میانه سال تقریبا هیچ یک از صاحبنظران انتظار چرخشی به سوی بهبودی اوضاع را در آینده نزدیک نداشتند. حتی کسانی که به دلیل مسوولیتهایشان معمولا با احتیاط سخن میگویند، تصویر تیرهای از آینده اقتصاد جهانی ترسیم میکردند. رابرت زولیک، رییس بانک جهانی در شهریور ماه به صراحت از وارد شدن بازارها به «منطقه خطر» سخن گفت. به گفته او: «بازارها به منطقه خطر تازهای قدم گذاشتهاند که سیاستگذاران باید آن را
جدی بگیرند.اما قیمت طلا یک ماه پس از ثبت رکورد 1923 دلار به 1638 دلار کاهش یافت تا برخی رویای طلا دو هزار دلاری را کابوس بدانند و از بازگشت طلا به مرز 1400 دلار سخن گویند. درست یک ماه پس از سقوط طلا به کانال قیمتی 1600 بار دیگر طلا به محدوده 1700 دلار بازگشت اما در دی ماه بار دیگر به دامنه قیمتی 1500 سقوط کرد تا نگاه منفی نگر به آینده طلا تقویت شود. این صعود و سقوط آینده بازار طلا را با ابهام روبهرو کرد تا بار دیگر این سوال مطرح شود سمت و سوی طلا به چه طرفی خواهد رفت.
طلا در دو ماه آخر سال ۹۰
اواسط ماه فوریه در پی اعلام پیشبینی مبنی بر اینکه اقتصاد اروپا در سال 2012 همچنان دچار رکود خواهد بود قیمت طلا برای تحویل در ماه آوریل با 15 دلار افزایش به 1,786 دلار در هر اونس رسید. اتحادیه اروپا پیشبینی کرد رشد اقتصادی کلی کشورهای ناحیه یورو امسال منفی 3/0 خواهد بود، این در حالی است که پیش از این و در ماه نوامبر پیشبینیها حاکی از 5/0 درصد رشد اقتصادی در سال 2012 بودند.
بازار طلا در آخرین روزهای سال ۹۰ به هر خبری واکنش نشان داد: ادامه رکود و بحران اقتصادی در اروپا و آمریکا، درگیریهای نظامی و ناآرامیهای منطقهای در جهان، اخبار مربوط به خرید طلا از سوی دولتها و بانکهای مرکزی، افزایش تورم، افزایش بیکاری در کشورهای توسعه یافته، تقریبا هرگونه کاهش یا افزایش ارزش دلار. نگاه کوتاهی به فراز و فرودهای قیمت طلا در سال ۲۰۱۱ علاوه بر اینکه نشان میدهد پیچیدگی موضوع بسیار بیشتر است، میتواند معیار مناسبی برای پیشبینی قیمت طلا باشد.
قیمت طلا در پایان سال 2011 حدود 8درصد بیشتر از قیمت آن در ابتدای سال بود. هرچند این افزایش کلی قیمت با کاهشهای شدید مقطعی در ماههای سپتامبر تا اکتبر و همچنین ماه پایانی سال همراه بود.
فراز و فرودهای بازار طلا نشان از آن دارد که فرمول کلاسیک «عرضه و تقاضا» را با احتیاط بسیار باید برای این فلز قیمتی بهکار برد. آنچه در اواخر سال ۲۰۱۱ رخ داد، نشان میدهد که چه در بحث «عرضه» و چه در «تقاضا» متغیرهای بسیاری وجود دارند که در نظر گرفتن و لحاظ کردن آنها نقش مهمی در پیشبینی وضعیت و قیمت طلا در آینده خواهد داشت. علاوه بر این نقش دوگانه طلا به عنوان یک کالای سرمایهای ـ مصرفی، پیشبینی وضعیت بازار تقاضای طلا در آینده را بیش از پیش دشوار میکند.
عوامل موثر در قیمت طلا
عرضه طلا: عوامل اصلی موثر در عرضه طلا عبارتند از میزان طلای استخراج شده از معادن، طلای بازیابی شده و فروش احتمالی طلا توسط بانکهای مرکزی. هرچند در این میان نبایستی از فروشهای مقطعی طلا از مجاری دیگر مانند شرکتهای سرمایهگذاری و صندوقها نیز ـ مانند آنچه در اواسط اکتبر سال ۲۰۱۱ رخ داد، غافل شد. تا پیش از سال ۲۰۱۰ بانکهای مرکزی عرضهکننده طلا محسوب میشدند ولی این روند از سال ۲۰۱۰ متوقف شد، به نحوی که در سال گذشته بانکهای مرکزی با خرید ۴۴۰ تن طلا برای ایجاد تنوع در داراییها، کاهش وابستگی به یورو و دلار و همچنین ایجاد تعادل بین ذخایر طلا و نقدینگی عملا به بازار تقاضا پیوستند.
تقاضا: تقاضای جهانی برای طلا در سال گذشته به 067, 4 تن با ارزشی بالغ بر 205 هزار میلیارد دلار رسید و برای اولین بار از مرز 200 هزار میلیارد دلار عبور کرد. بیشترین عامل این افزایش، تقاضای طلا به عنوان یک کالای سرمایه ای بود که با 5 درصد افزایش نسبت به سال 2010 به 40 درصد تقاضای طلا رسید و بزرگترین بازارهای طلا هند، چین و اروپا بودند. با توجه به تقسیمبندی بازار تقاضا به سه گروه سرمایهگذاری، مصارف صنعتی و پزشکی (به ویژه الکترونیک و دندانپزشکی) و زیورآلات، تقاضای طلا را میتوان به 2 دسته کلی تقاضای مصرفی و سرمایهای نیز تقسیمبندی کرد. در این میان بخش زیورآلات با توجه به کارکرد دوگانه مصرفی ـ سرمایهای آن مشکلترین قسمت به لحاظ پیشبینی تقاضا محسوب میشود. در این میان کشورهای هند و چین با اختصاص دادن 55 درصد تقاضای طلای زیورآلات و 49 درصد کل تقاضای جهانی طلا مهمترین عوامل افزایش میزان تقاضا در سال 2011 بوده اند. یکی از عوامل افزایش تقاضا در چین رشد صنعتی بالا در بخش الکترونیک و کامپیوتر و نیاز به طلا برای مصارف صنعتی در این کشور بوده است. تقاضایی که پیشبینی میشود امسال نیز روندی صعودی طی کند.
ارزش دلار: بسیاری از کارشناسان بر این عقیده هستند تقویت یا تضعیف دلار نیز تاثیر مستقیم بر بهای طلا دارد.به گفته صاحبنظران با افزایش ارزش دلار قیمت طلا پایین خواهد بود در صورت تنزل ارزش این ارز شاخص جهانی قیمت طلا افزایشی خواهد بود. برآوردها حاکی از آن است که دلار در ماههای آینده افزایش ارزش داشته باشد. بهبود وضعیت در اقتصاد آمریکا و اوضاع نه چندان بسامان اروپا تحقق چنین گزارهای را تقویت کند.
پیشبینی طلا در سال 2012
قیمت طلا در سال ۲۰۱۲ چگونه خواهد بود؟ در قسمت عرضه، پیشبینی میشود میزان طلای استخراج شده از معادن امسال نیز حدود ۴درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته باشد. عرضه طلای بازیابی شده نیز به صورت کوتاهمدت بر بازار تاثیرگذار خواهد بود. برای مثال اگر مالکان زیورآلات یا طلای سرمایهگذاری (سکه و شمش) احساس کنند که قیمت طلا در حال نزول است، با فروش طلا نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند. هرچند این موضوع نیز خود تابعی از پیشبینی قیمت طلا در سال جاری خواهد بود.
بنابراین سوال اصلی این است که محرکهای اصلی تقاضای طلا چه خواهد بود؟ آیا این محرکها قابل پیشبینی هستند؟ تقاضای طلا در بخش زیورآلات بستگی کامل به قیمت طلا و همچنین رشد اقتصادی کشورها دارد؛ اینکه آیا خریداران پول کافی برای خرید زیورآلات دارند یا خیر.
در مقایسه با تقاضای طلا برای زیورآلات، نگاه به طلا به عنوان یک کالای سرمایه ای تحت تاثیر عوامل کاملا متفاوتی است: طلا به عنوان کالای سرمایهای به چشم یک مصونیت در مقابل بحرانهای مالی، کاهش ارزش دلار و یورو یا تضمینی برای حفظ قدرت خرید در برابر تورم دیده میشود. انگیزه خریداران طلا در غرب، ترس از تورم شدید یا اصلاح واحد پولی است. در حالی که خریداران طلا در بازارهای به اصطلاح «نوظهور» به طلا به عنوان پشتوانه مالی در مقابل تورم نگاه میکنند. برای مثال در بسیاری از کشورهای آسیایی با توجه به کمتر بودن نرخ بهره از نرخ تورم، ارزش پول به طور پیوسته کاهش مییابد. برخلاف کشورهای غربی، در آسیا خریداران زیورآلات به طلا به چشم نوعی کالای سرمایه ای نیز نگاه میکنند. موضوعی که در اغلب تحلیل و آمارهای منتشره از سوی سازمانهای بینالمللی مانند شورای جهانی طلا، نادیده گرفته میشود.
با توجه به موارد فوق، تقاضای طلا تحت تاثیر عوامل متعارض و متناقضی است: اگر وضعیت و رشد اقتصادی جهان مطلوب باشد، تقاضای سرمایهگذاری در آسیا و تقاضای جهانی زیورآلات بالا خواهد بود. ولی چنانچه در سال 2012 شاهد یک بحران اقتصادی باشیم آنگاه تقاضای طلای زیورآلات کاهش یافته و از سوی دیگر تقاضای طلای سرمایهگذاری، به ویژه در کشورهای غربی، همچنان افزایش خواهد یافت. این موضوع زمانی محتملتر است که نرخ بهره برای کنترل بحران کاهش یافته و در نتیجه جذابیت طلا به عنوان یک کالای سرمایه ای باعث حرکت نقدینگی به سوی بازارهای طلا شود. علاوه بر این در شرایط بحران تزریق نقدینگی از سوی دولتها به عنوان روشی برای عبور از بحران در پیش گرفته میشود که با توجه به نبود فضاهای سرمایهگذاری مناسب و آشفتگی کنونی بازار سرمایه در جهان میتواند منجر به جذب این نقدینگی در بازارهای مسکن و طلا شود.
سوال اینجاست که چه سناریویی برای قیمت طلا در سال ۲۰۱۲ محتملتر است؟ سوالی که با قطعیت نمیتوان به آن پاسخ گفت. هم به دلیل عدم امکان پیشبینی وضعیت بحران جاری بدهیها و بهبود وضع اقتصادی و هم امکان بروز یک بحران پیشبینی نشده در سال ۲۰۱۲. به عقیده برخی از کارشناسان امکان یک به اصطلاح «اهرمزدایی» دیگر و کاهش بدهی دولتها از طریق سیاستهای ریاضت اقتصادی و افزایش مالیات چندان دور از ذهن نیست. برای مثال، یونان، ایتالیا و ایرلند در حال حاضر چنین سیاستهایی را در دست اجرا دارند. هرچند این اقدامات ممکن است در دراز مدت مفید باشند، ولی در کوتاه مدت و در سال ۲۰۱۲ اثرات زیانباری در پی خواهند داشت؛ اثراتی همچون رشد منفی یا اندک اقتصادی در کشورهای بحران زده که خود میتواند منجر به تمایل بیشتر سرمایهگذاران به خرید طلا و افزایش تقاضای جهانی آن شود.
با توجه به تجربیات سالهای اخیر نمیتوان پیشبینی چندان موثقی از وضعیت بازار طلا داشت؛ چرا که برای این پیشبینی بایستی متغیرهای گستردهای همچون نرخ تورم، نرخ بهره بانکی، وضعیت بحران بدهیهای اروپا، عبور آمریکا از بحران، رشد اقتصادی کشورهایی همچون هند و چین (با در اختیار داشتن 49 درصد تقاضای جهانی طلا)، میزان طلای استخراج شده از معادن، نرخ برابری دلار و یورو در برابر سایر پولها و... را در نظر گرفت. متغیرهایی که برخی اثرات یکدیگر را تشدید کرده و برخی اثرات یکدیگر را خنثی میکنند. ولی پیشبینی اکثر کارشناسان با توجه به ادامه بحران در اروپا، بدهی 14 هزار میلیارد دلاری آمریکا، افزایش تورم، عدم افزایش نرخ بهره در آمریکا و نیز ادامه رشد اقتصادی چین و هند به عنوان پرجمعیتترین بازارهای دنیا و افزایش تقاضای زیورآلات و مصارف صنعتی، افزایش قیمت طلا در درازمدت و تا پایان سال 2012 است. حتی برخی قیمت 1950 دلار در هر اونس را برای ماه مارس پیشبینی میکنند. هرچند این افزایش قیمت ممکن است همانند سال گذشته با فراز و فرودهای مقطعی و کوتاه مدت همراه باشد. ولی امسال نیز اغلب خریداران و سرمایهگذاران همپای تحلیل گران بازار
طلا، با توجه به افزایش 12 درصدی بهای طلا از ابتدای سال جاری تاکنون، رویای طلای بالای 2000 دلار در هر اونس را در سر دارند. البته برخی دیگر نیز با توجه به روند روبه بهبود اقتصاد آمریکا از کاهش آن تا زیر 1600 دلار خبر میدهند. بنابراین سمت و سوی آینده طلا در کنار عرضه و تقاضا آینده اقتصاد جهان تعیین میکند. طلا پناهگاهی است که سرمایهگذاران در مواقع خطر به سوی آن هجوم میبرند، اما اگر ثبات بر اقتصاد جهانی حاکم شود برق این فلز پر زرق و برق نمیتواند جذابیت زیادی برای سرمایهگذاران داشته باشد.
ارسال نظر