دفاع مجلسیان از واقعی‌سازی نرخ ارز

دنیای اقتصاد - با نزدیک شدن به زمان ارائه لایحه بودجه سال آینده بحث درخصوص نرخ ارز در بودجه ۹۱ بار دیگر داغ شده است. نکته اصلی در این خصوص روش تعیین نرخ و جهت حرکت آن است. برخی نمایندگان مجلس از واقعی شدن نرخ ارز دفاع کرده‌اند، اما قیمت واقعی ارز چه رقمی است؟ دنیای اقتصاد در دو گزارش با انعکاس نظر چند تن از نمایندگان به بررسی قیمت واقعی ارز پرداخته است. دنیای اقتصاد بررسی کرد:

قیمت واقعی دلار چه رقمی است

گروه بازار پول- حسن نصرت‌آبادی: بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این عقیده هستند که نرخ ارز رسمی کشور باید هر سال به اندازه تفاوت نرخ تورم داخلی و خارجی تغییر کند تا صادرات کشور رقابت‌پذیری خود را در بازارهای جهانی از دست ندهد.

محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی، چند روز پیش از تایید این رویه خبر داد و گفت: بانک مرکزی نرخ ارز را در حمایت از صادرات و کنترل واردات تعدیل خواهد کرد. اما رفتار سیاست‌گذاران پولی پس از این جبهه‌گیری تا اندازه‌ای متفاوت می‌نماید.

در چند روز پس از این اظهار نظر رییس کل بانک مرکزی در مورد تعدیل ارز، سیاست‌های این بانک به تزریق بیشتر دلار در بازار ارز کشور برای پایین کشیدن این نرخ بوده است؛ امری که بسیاری از کارشناسان اقتصادی از آن به عنوان هدر دادن ذخایر ارزی کشور یاد می‌کنند.

رویه‌های تعدیل نرخ ارز

وضعیت نرخ حقیقی ارز از مسائل مناقشه‌برانگیز طی سال‌های اخیر در بین برنامه‌ریزان و صاحب نظران اقتصادی بوده است. مهم‌ترین اصل در این تعیین نرخ ارز حقیقی، تعدیل نرخ ارز اسمی بر اساس مابه‌التفاوت تورم داخلی و خارجی است. انجام تعدیل نرخ ارز از این رویه با ملاحظاتی همراه است.

برای مثال اگر قرار است که تفاوت نرخ تورم در داخل و خارج مدنظر باشد، این که چه دوره‌ای انتخاب شود، می‌تواند در نتیجه نهایی موثر باشد.

انتخاب سال‌های پایه متفاوت، می‌تواند نتایج متفاوتی را (به لحاظ محاسباتی) به بار بیاورد. هرچند بسیاری از کارشناسان معتقدند هدف اصلی از تعدیل نرخ ارز کاهش نقش مداخله‌ای بانک مرکزی در بازار ارز است؛ امری که به اعتقاد این دسته، با سیاست‌های مدنظر بانک مرکزی در حال حاضر، تنها موجب هدر رفتن ذخایر ارزی اقتصاد کشور می‌شود.

تعدیل‌های مختلف با سال پایه‌های مختلف؟

درباره مکانیزم انجام تعدیل ارز برخی به مهم بودن تعیین سال پایه برای تعدیل نرخ ارز اشاره کرده‌اند. برای مثال انجام محاسبات توسط برخی کارشناسان نشان می‌دهد که سطح عمومی قیمت‌ها در ایران از سال ۱۳۴۰ تا ابتدای سال ۱۳۹۰ در یک دوره ۵۰ ساله، ۷۸۰ برابر شده است و سطح قیمت‌ها در کشور آمریکا ۷/۴۲ برابر شده است.

بنابراین، نسبت قیمت‌های ایران به آمریکا طی دوره مورد نظر تقریبا ۵/۱۸ برابر شده است. چنانچه سال ۴۰ را که در آن نرخ ارز اسمی معادل ۷۶ ریال بوده، به عنوان سال مبنا انتخاب کنیم، با یک محاسبه می‌توان نشان داد که میزان نرخ ارز اسمی در سال ۹۰ که نرخ ارز حقیقی در این سال را معادل سال مبنا قرار می‌دهد، معادل ۸۱۹ تومان خواهد بود.

به عبارت دیگر با لحاظ سال ۴۰ به عنوان سال مبنا، قیمت ۸۱۹ تومانی ارز در سال ۹۰، اثرات تورم در دو کشور را زدوده و نرخ ارز حقیقی را ثابت نگاه می‌دارد. در این باره می‌توان به این نکته اشاره کرد که اگر این میزان نرخ ارز (۸۱۹ تومان) می‌توانست جبران‌کننده ضرر رقابت‌پذیری در بخش صادرات باشد، چرا بازار با این نرخ به تعادل نرسیده است.

برخی ریشه مشکلات را در هجمه بزرگ سفته بازان تفسیر می‌کنند. نسبت دادن این تغییرات به کلی به سفته بازان بدون در نظر گرفتن ریشه اقتصادی این مشکل، در حالی صورت می‌پذیرد که اقتصاد کشور چند سال نظام تک نرخی را با نرخی بالاتر از این نرخ محاسبه شده تجربه کرده است.

از طرف دیگر اگر سال ۱۳۸۰ به عنوان سال پایه مبنا قرار گیرد، تا ابتدای سال ۱۳۹۰ سطح عمومی قیمت‌ها در ایران ۳/۶۱ و در آمریکا تنها ۱/۲۴ برابر شده است. با توجه به اینکه نرخ دلار در سال ۱۳۸۰ برابر با ۷۹۲۵ ریال بوده است، نرخ دلار در سال ۱۳۹۰، معادل ۲ هزار و ۳۰۰ تومان تعیین می‌شود.

البته در محاسبه این سال نیز برخی کارشناسان معتقدند بانک مرکزی در سال ۸۰ که یکسان سازی ارز اتفاق افتاد نرخی از بازار چند نرخی را انتخاب کرد که بالاتر از میزان واقعی بود. به گفته کارشناسان در آن زمان محاسبات نشان می‌داد که نرخ برابری واقعی دلار و ریال در محدوده ۵۰۰ تومان بود، اما پرش بانک مرکزی برای یکسان‌سازی نرخ بیش از رقم واقعی بود.

اما فارغ از این انتقاد یکی از شیوه‌های علمی محاسبه نرخ تورم ارزش گذاری بر اساس تفاضل تورم است. بر این اساس برخی معتقدند که محاسبه نرخ ارز حقیقی، به شدت وابسته به انتخاب سال پایه در محاسبات است.

تعدیل ارز برای کنار گذاشتن سیاست‌های مداخله‌ای

بر اساس داده‌ها و آمارهای مربوط به تورم ایران و آمریکا شیب تغییرات طی دهه‌های گذشته متفاوت بوده است که دلیل این امر به تغییرات شدید نرخ دلار در دوره‌های مختلف باز می‌گردد. به طور مشخص در بین سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۳، نرخ دلار بیش از هشت برابر افزایش داشته و از ۷۱ ریال در سال ۱۳۵۶ به ۵۸۰ ریال در سال ۱۳۶۳ رسیده است که نشان از شیب تند تغییرات نرخ دلار طی این سال‌ها دارد.

اگر سال مبنا سال ۱۳۵۶ باشد، نرخ دلار در ابتدای سال ۱۳۹۰، معادل ۵۰۰ تومان می‌شود. حال آنکه اگر سال ۱۳۶۳ سال مبنا قرار گیرد، نرخ دلار در ابتدای سال ۱۳۹۰، ۲ هزار و ۶۲۰ تومان می‌شود.

برخی اشاره کرده اند که بهترین زمان برای تعیین سال مبنا، سالی است که در آن، درآمدهای نفتی و سرریز شدن دلارهای نفتی به اقتصاد وجود نداشته باشد و عرضه و تقاضای ارز بدون دخالت دلارهای نفتی تعیین شده باشد. این دسته از کارشناسان معتقدند هرقدر دوره محاسبه طولانی‌تر باشد، بهتر است زیرا تحولات بیشتری را در خود جای می‌دهد.

اما بسیاری از اقتصاددانان معتقدند باید به این نکته دقت داشت که قرار دادن سال ۴۰ به عنوان سال پایه ممکن است به لحاظ اقتصادی توجیه نداشته باشد. شوک نفتی سال ۱۹۷۰ میلادی (سال ۱۳۴۸ شمسی) از مهم‌ترین عواملی است که می‌توان از آن به عنوان شکست ساختاری در اقتصاد ایران نام برد و بنابراین بررسی با هم سال‌هایی که به لحاظ متغیر‌های اقتصادی کاملا مجزا و قابل تفکیک هستند، می‌تواند به یک دستی و سلامت تئوریک انتخاب سال مبنا برای تعدیل نرخ ارز صدمه وارد کند.

فارغ از این نکته که نرخ ارز در چه سطحی قرار گیرد، به نظر می‌رسد مهم ترین نتیجه مورد نظر اقتصاددانان از اجرای سیاست‌های تعدیلی ارز، کنار رفتن بانک مرکزی از دخالت در بازار ارز است؛ امری که به اعتقاد آنان تنها به از دست رفتن ذخایر ارزی کمک کرده است.