نگاه
اینجا بازار ارز است
اینجا نه جایی است که بتوان در مورد آن مسامحه به خرج داد و نه جایی است که بتوان رسیدگی به معضلات آن را به بعد موکول کرد یا بعضی مصالح حداقلی را بر منافع ملی ارجحیت داد، اینجا بازار ارز است.
هادی احمدی فخوری
اینجا نه جایی است که بتوان در مورد آن مسامحه به خرج داد و نه جایی است که بتوان رسیدگی به معضلات آن را به بعد موکول کرد یا بعضی مصالح حداقلی را بر منافع ملی ارجحیت داد، اینجا بازار ارز است. افزایش نرخ ارز بیش از سطوح منطقی برای آن شاید درآمدهای ریالی دولت را در کوتاه مدت افزایش دهد، اما به سرعت و آن هم مستقیم و غیر مستقیم بر معیشت مردم تاثیر سوئی دارد. نوسانات قیمت ارز نیز روند تجارت کشور را با رکود و کندی مواجه میکند و رکود در تجارت کشور رابطه مستقیمی با نرخ بیکاری و تورم دارد. ملتهب کردن بازار ارز،
همسو با تنزل ارزش ریال ایران، بدون شک یکی از اهداف مهم تحریمهای اقتصادی بوده و هست. مشابه چنین جنگ اقتصادی در نرخ برابری یوآن چین با دلار آمریکا کاملا مشهود است، طرحی که چند سالی است از طرف آمریکاییها برای کاهش ارزش دلار در چین دنبال میشود تا بتوان هزینه خرید کالاهای چینی را افزایش و در نتیجه میزان صادرات چین را در مسیر نزولی قرارداد و البته تاکنون با مقاومت دولت چین شکست خورده است. اما به علت تفاوت اقتصاد ایران و چین طرحی که برای ایران در جریان است افزایش ارزش دلار و کاهش ارزش ریال است. اما این مهم چگونه برای دشمنان به وقوع میپیوندد؟ یا بهتر بپرسیم چگونه عناصری در داخل به دشمنان بیرونی کمک میکنند تا هدف اخلال در بازار ارز را به سرعت هر چه تمام تر به سرمنزل مقصود برسانند؟
نگاهی به تلاطمات ارزی چند روز اخیر، نشان از طراحی سازمان یافتهای دارد که اختصارا اشارهای به آن میشود. اوایل هفته گذشته برخی رادیو و تلویزیونهای بیگانه شایعه دلار ۳۰۰۰ تومانی و حتی ۶۳۰۰ تومانی را مطرح میکنند، این شایعه به سرعت برق و باد بین مردم کشور دهانبهدهان میشود. بانک مرکزی برای هدر ندادن ذخایر ارزی از فروش ارز در بازار آزاد امتناع میورزد یا دست کم فروش آن را به حداقل ممکن میرساند و این فرصتی میشود برای شروع یک اختلال در بازار. برخی عوامل درونی قطعا با آگاهی از این مقوله و از آنجا که دارای قدرتهای مالی نیزهستند با خرید ارز با هدف افزایش قیمت ارز صف تقاضا را افزایش و مردم را به طرق مختلف تحریک به خرید ارز میکنند. خیابان فردوسی در آن روزها مملو از خانوادهها و دانشجویان و کارمندانی بود که عمدتا با هدف حفظ ارزش پولشان و با تکیه بر شایعه دلار سه هزار تومانی از این صرافی به آن صرافی در رفت و آمد بودند. در حالی که منطق اقتصادی در زمان نوسانات قیمت و التهابات بازار حکم میکند تا خرید را معلق و به زمان بازگشت آرامش به بازار موکول کرد. زیرا در زمان التهاب هر بازاری، نرخها کاذب به نظر میرسند. اما چه کسانی ارزها را خریدند؟
خریداران دو دسته بودند. عده ای از مردم که دلار را حتی با قیمت ۲۷۰۰ تومان خرید کردهاند و در حال حاضر باید به ضرر حدود ۳۰۰ تومانی در هر دلار اکتفا کنند و این عده از مردم به وعدههای مسوولان مبنی بر کاهش قیمت ارز در هفته آینده خیلی توجهی نشان ندادند که این نیز خود حکایت از بیاعتمادی به مسوولان اقتصادی دارد و از طرفی وجود شدت نگاه سرمایهای به ارز توسط مردم که جای بحث مفصل دارد و شایسته است سعی در اصلاح آن شده و اعتماد سازی مبنی بر پرداخت ارز فیزیکی به سپردهگذاران ارزی انجام و بسترهای هدایت چنین سرمایههای ارزی به مسیرهای مولد فراهم شود؛ و دسته دوم که بازیگران موثر این میدان بودند همان عوامل درونی به نمایندگی از دشمنان خارجی بودند که مطمئنا برای دسترسی به اهدافشان حتی هزینههایی را در این راه پرداخت میکنند. اینها کسانی هستند که باید به جد درصدد شناسایی آنان برآمد و دستهایشان را از بازار ارز کوتاه کرد. هر چند علی القاعده ساختاری هرمی شکل برای اخلالگران متصور است و بعید هم نیست که مهرههای داخلی، طبقه بالای این هرم آنچنان که در اظهارات مسوولان مشهود است شناخته شده باشند، اما طبقات پایین هرم در اصطکاک با بازار هستند، که کشف ربط زنجیره وار مهرههای آن میتواند راه برخورد با این هرم را سهلتر کند. این خواستهای است که از جایگاههای متفاوتی بیان شده، اما به علت اهمیت آن، شاید تکرار آن عزم مسوولان و نیروهای اطلاعاتی و انتظامی را برای برخورد و جلوگیری از ضربهزنیهای اقتصادی، جزم کند.
ارسال نظر