یادداشت
نسبتهای مالی کلیدی در شرکتهای بیمه غیرزندگی - ۲۹ مرداد ۸۵
*داریوش حسنزاده
* معرفی نسبتهای مالی کلیدی:
بخش دوم
*داریوش حسنزاده
* معرفی نسبتهای مالی کلیدی: ۱ - نسبت حق بیمه خالص به ارزش ویژه
۱/۱ - این نسبت درآمد خالص (قبل از وضع هزینهها) را با حقوق صاحبان سهام مقایسه میکند. حق بیمه خالص، درآمد عملیاتی (سهم شریک واگذارنده) است که از صورتحساب سود و زیان استخراج میشود. این نسبت توانایی کسب درآمد از محل ارزش ویژه را ارزیابی میکند. به عبارت دیگر این نسبت، تناسب بین درآمد عملیاتی اصلی شرکت با آورده سهامداران را نمایش میدهد.
۲/۱ - برای این نسبت نصاب حداکثری تعیین میشود و هر چه این نسبت بیشتر باشد وضعیت موسسه مورد بررسی، نامطلوبتر ارزیابی میشود. اگر نسبت مذکور بیشتر از حد تعیین شده باشد، نشان میدهد که ریسکهای نگهداری شده بیش از حد به حقوق صاحبان سهام متکی شده، یا به عبارت دیگر ارزش ویژه (آورده سهامداران) متناسب با ریسکهایی که شرکت بیمه نگهداری میکند، نیست. لذا آن موسسه ثبات کمتری دارد.
۳/۱ - حداکثر نسبت مطلوب حق بیمه خالص به ارزش ویژه ۳/۳ برابر (۳۳۰درصد) میباشد. در صورتی که موسسه بیمه قصد بهبود نسبت مذکور را داشته باشد میتواند از طریق کاهش سهم نگهداری ریسکهای صادره یا افزایش حقوق صاحبان سهام (افزایش سرمایه، عدم تقسیم سود) اقدام نماید.
۴/۱ - قضیه معکوس این نسبت حکایت از این دارد که حداقل مبلغ حقوق صاحبان سهام باید یک سوم حق بیمه سهم نگهداری باشد.
۲ - تغییر در حق بیمه خالص
۱/۲ - این نسبت از تفاضل حق بیمه خالص سال جاری و سال قبل، تقسیم بر حق بیمه خالص سال قبل بهدست میآید.
۲/۲ - برای این نسبت، دامنه مطلوب تعیین میشود. آن دسته از موسساتی که تغییر حق بیمه خالص آنها کمتر یا بیشتر از حدود تعیین شده باشد نامطلوب ارزیابی میشوند.
۳/۲ - معمولا دامنه مطلوب نوسان در حق بیمه خالص یک موسسه بیمه بین منفی ۲۵درصد تا مثبت ۲۵درصد میباشد. اصولا هر چه نوسانات حق بیمه خالص کمتر باشد و شرکت بیمه با یک روند متعادل به فعالیت خود ادامه دهد، ثبات بیشتری را نشان میدهد. در مقابل، نوسانهای شدید در حق بیمه خالص بیانگر این است که موسسه بیمه از ثبات متعارفی برخوردار نیست.
۴/۲ - ممکن است در رابطه با شرکتهای جدیدالتاسیس بیمه، عدول از دامنههای متداول و مطلوب، توجیهپذیر باشد. همچنین اگر شرکتهایی که تجدید سازمان میکنند، در اثر ادغام با یکدیگر و یا کوچکسازی، دچار نوسان بیش از حد حق بیمه خالص شوند، تحلیل خاص و جداگانهای ضرورت مییابد.
۳ - نسبت حق بیمه اتکایی واگذاری به حق بیمه ناخالص
۱/۳ - این نسبت دو عنصر از صورتحساب سود و زیان را با یکدیگر میسنجد. نسبت مذکور متوسط سهم واگذاری یک موسسه بیمه (بیمهگر) به بیمهگران اتکایی را نشان میدهد و برای تحلیل سیاستهای کلان اتکایی موسسه بیمه، مفید است.
۲/۳ - برای این نسبت، نصاب حداکثری تعیین میشود و هر چه مقدار آن بیشتر باشد نشاندهنده ثبات و توانگری مالی کمتر شرکت بیمه است.
۳/۳ - سهم واگذاری، میزان انتقال ریسک یا اتکای موسسه بیمه را به بیمهگران اتکایی بیان میکند. هر چه این نسبت بیشتر باشد حاکی از تکیه کردن بیشتر بیمهگر به بیمهگران اتکایی میباشد، به عبارت دیگر اگر این نسبت زیاد باشد، بیمهگر بیشتر نقش واگذارنده یا دلال را به عهده داشته و مشارکت کمتری در نگهداری ریسکهای بیمهشده دارد، لذا در رتبه پایینتری در مقایسه با موسسات قویتر قرار میگیرد.
۴/۳ - معمولا نصاب مطلوب این نسبت تا حداکثر ۵۰درصد برای شرکتهای بیمه توانگر و بیثبات میباشد.
۵/۳ - مکمل این نسبت، یعنی تفاضل آن از عدد یک، بیانگر متوسط سهم نگهداری موسسه بیمه از ریسکهای بیمه شده در مجموع شرکت میباشد. به یک تعبیر، سهم نگهداری قدرت و توان مالی شرکت را در پرداخت خسارت نشان میدهد.
۴ - نسبت سود بیمهای (عملیاتی) به سود سرمایهگذاریها
۱/۴ - سود ویژه موسسات بیمه معمولا از سود عملیاتی (سود حاصل از فعالیتهای بیمهای) و سود سرمایهگذاریها تشکیل شده است. در عمل سود سرمایهگذاریها نسبت به سود ویژه دارای اهمیت بوده و چه بسا مبلغ آن از سود ویژه نیز بیشتر باشد.
۲/۴ - نسبت مطلوب سود بیمهای به سود سرمایهگذاریها تا منفی ۲۵درصد، مطلوب ارزیابی میشود و معنای آن این است که حداکثر زیان عملیات بیمهای میتواند تا ۲۵درصد سود سرمایهگذاریها باشد و البته اگر در محور اعداد این نسبت به جهت مثبت حرکت کند کماکان در محدوده قابل قبول خواهد بود.
به زبان ریاضی:
EBT= سود قبل از مالیات
EU= سود عملیات بیمهای
EI= سود سرمایهگذاریها
معادله ۱- فرمول (با فرض اینکه خالص درآمدها و هزینههای متفرقه، اهمیت ندارد)
معادله ۲- فرمول
۳/۴ - این نسبت را از زاویه دیگری نیز میتوان نگاه کرد. اگر در فرمولهای یک و دو، اعداد را قرار دهیم (EI را معادل ۱۰۰فرض کنیم) سود سرمایهگذاریها میتواند حداکثر ۳۳/۱برابر سود ویژه باشد و یا زیان فعالیتهای بیمهای حداکثر تا ۳۳درصد سود ویژه، مطلوب ارزیابی میشود.
۴/۴ - تکیه کردن بیش از حد یک شرکت بیمه بر سود سرمایهگذاریها در مقایسه با سود فعالیتهای بیمهای میتواند بیانگر این پیام باشد که آن شرکت، بیمهگر کمتر موفقی است و بیشتر از بیمهگر بودن، در زمینه سرمایهگذاری توفیق دارد.
۵ - نسبت ذخایر فنی به ارزش ویژه (وضع بیمهگذاران و ذینفعان بیمهای در مقابل سهامداران)
۱/۵ - به یک تعبیر ساده، ذخایر فنی برآورد سهم بیمهگذاران از داراییهای موسسه بیمه میباشد و ارزش ویژه، حقوق سهامداران نسبت به داراییهای موسسه را نشان میدهد. این نسبت، دو عنصر اساسی سمت چپ ترازنامه و نسبت آنها را در کانون توجه قرار میدهد.
۲/۵ - با قدری اغماض این نسبت را میتوان با نسبت بدهی به ارزش ویژه در شرکتهای غیربیمهای نزدیک دانست.
با توجه به اینکه سایر بستانکاران در موسسات بیمه قاعدتا مبلغ قابلاهمیتی را تشکیل نمیدهند یا با مطالبات بیمهای در سمت راست ترازنامه پوشش مییابد و با فرض صحت محاسبه ذخایر فنی، این نسبت ریسک مالی شرکت بیمه در یک تاریخ مشخص را تا حد زیادی ارزیابی مینماید.
۳/۵ - هر چه این نسبت بزرگتر باشد وضعیت ریسک مالی آن موسسه نامطلوبتر ارزیابی میشود و برعکس.
۴/۵ - برای یک شرکت خوب، حداکثر نسبت ذخایر فنی به حقوق صاحبان سهام (ارزش ویژه) ۳۵۰درصد یا ۵/۳برابر ارزیابی میشود.
۶ - نسبت جمع ذخایر فنی و ارزش ویژه به حق بیمه خالص
۱/۶ - ذخایر فنی و ارزش ویژه عناصر اصلی ساختار سرمایه و ساختار مالی هر شرکت بیمه را تشکیل میدهند. عنصر سوم، بستانکاران و سایر حسابهای پرداختی معمولا از اهمیت کمتری برخوردارند.
جمع ذخایر فنی و ارزش ویژه که جمع حقوق اصلیترین گروههای ذینفع در شرکتهای بیمه است، معمولا با جمع خالص داراییهای شرکت بیمه نزدیک و تقریبا یکسان میباشد.
۲/۶ - این نسبت از معدود نسبتهای مالی است که نصاب حداقلی برای آن تعیین میگردد و هر چه مقدار این نسبت در یک شرکت بیمه کمتر باشد نامطلوبتر ارزیابی میشود.
۳/۶ - بهنظر میرسد در یک شرکت بیمه، باید نسبت جمع ذخایر فنی و ارزی ویژه به حق بیمه خالص حداقل ۱۵۰درصد باشد تا آن موسسه را در رده مناسبی رتبهبندی نمود.
۴/۶ - معکوس این نسبت یعنی حق بیمه خالص به جمع ذخایر فنی و ارزش ویژه نشان میدهد که سهم نگهداری ریسکها در موسسه بیمه، در مجموع و بهصورت میانگین چه نسبتی با سرمایه اقتصادی آن شرکت دارد.
۵/۶ - یکی از قواعد کلی در تعیین حداکثر سهم نگهداری یک شرکت بیمه در هر خطر در کشور ما این است که:
«حداکثر سهم نگهداری شرکت بیمه در هر خطر نباید از ۲۰درصد ارزش ویژه و ذخایر فنی تجاوز نماید.»
این یک دیدگاه خرد است و در دیدگاه کلان با تعیین حدنصاب مطلوب برای نسبت حق بیمه خالص به جمع ذخایر فنی و ارزش ویژه میتوان سهم نگهداری موسسه از مجموع ریسکها را ساماندهی کرد.
۶/۶ - مفهوم معکوس عدد ۱۵۰درصد برای نسبت جمع ذخایر فنی و ارزش ویژه به حق بیمه خالص این است که حداکثر حق بیمه سهم نگهداری یک شرکت بیمه (در مجموع) ۷/۶۶درصد منابع اقتصادی (سرمایهای) آن شرکت باشد.
*کارشناس ارشد حسابداری
ارسال نظر