بانک خوب، رئیس خوب دارد
برای پاسخ دادن به این سوال احتمالا باید به بررسی انواع و چگونگی ارائه خدمات هر بانک پرداخت و با مقایسه این موارد در بانکهای مختلف به یک الگوی مناسب دست یافت. خدمات بانکی از افتتاح حسابهای قرضالحسنه و انواع سپردههای سرمایهگذاری گرفته تا صدور ضمانتنامهها و پرداخت انواع تسهیلات و در سالهای اخیر انجام خدمات اینترنتی و کارتهای بانکی، تقریبا توسط تمام بانکها به یک میزان انجام میگیرد، بنابراین نوع خدمت، تعیینکننده کیفیت یک بانک نیست.
موضوع دیگری که در انتخاب یک بانک موثر است، نرخهای پرداختی برای انواع سپردهها و نرخهای دریافتی بابت تسهیلات است. اما در حال حاضر نرخهای دستوری بابت سودهای دریافتی و پرداختی که توسط بانک مرکزی وضع شده است، این معیار را از نظر مقایسه بیتاثیر میکند.
حالا که تقریبا نرخهای رقابتی وجود ندارد و تمامی بانکها کم و بیش خدمات یکسانی را ارائه میدهند، برای پیدا کردن یک بانک ایدهآل باید بهدنبال چگونگی انجام خدمت رفت و بانک خوب را از روی کیفیت ارائه خدماتش سنجید و باز اگر این اندازهگیری را از دید یک کارآفرین، صنعتگر یا تولیدکننده ببینیم، باید یک راست سراغ انواع تسهیلات و ضمانتنامهها رفت.
با توجه به ازدیاد بانکها در یکی، دو دهه اخیر، برای جذب مشتریان رقابتی سخت در جریان است. از این رو هر بانکی در تبلیغات، خدمات خود را یگانه، کم هزینه و چابک توصیف میکند. یکی از بزرگترین ابهاماتی که در این تبلیغات وجود دارد، شفاف نبودن اعداد و درصدهاست. برای مثال در حال حاضر نرخ تسهیلات بانکی به صورت دستوری ۱۸ درصد است، اما بانکها به منظور جبران هزینههای خود، اقدام به مسدود کردن درصدی از تسهیلات اعطایی میکنند. این درصد مسدودی عملا بهعنوان بخشی از وثیقه دریافتی بانکها عمل میکند و همزمان نرخ بهره موثر را افزایش میدهد.
مورد دیگر خود وثیقه اخذ تسهیلات است. در نبود نظام بیمه اعتباری، کارآفرین تازهکار یا تولیدکننده باسابقه مجبور است در قبال اخذ تسهیلات، برای تمام مبلغ دریافتی، ضمانت در اختیار بانک قرار دهد. بخشی از این ضمانت به صورت وثیقه نوع یک، شامل ضمانتنامه و سند رهنی و بخشی از آن شامل سایر وثایق از جمله امضای مدیران و سفته است. در برخی از موارد گاه دیده میشود به دلایل مبهمی تا صد درصد تسهیلات، از صنعتگر وثیقه نوع یک دریافت شده است و این یعنی حبس ثروت و هدایت کارآفرینان به بازارهای غیررسمی برای تهیه وجوه لازم جهت افزایش تولید. هر زمان هم که کارآفرین در مورد چرایی و چگونگی نرخها و وثیقهها سوال کند، انبوهی از بخشنامه و دستورالعملهای ریز و درشت کشوری و بانکی بر سر او آوار میشود. حتی با وجود پیشبینی وثایقی از جمله قراردادهای لازمالاجرا، عموما بانکها تمایلی به استفاده از آن ندارند.
هر وقت در سیستم مالی کشور مشکلی به وجود میآید، بانک مرکزی، این سیستم دولتی و کند، به سرعت شروع به صدور بخشنامههای متعدد برای جلوگیری از این گونه مسائل میکند، تا شاید گناه آهنگر بلخی را به پای مسگر شوشتری بنویسد، غافل از اینکه مشکل، نه نبود قوانین و بخشنامهها، بلکه اجرای آنها و صد البته وجود فضاهای رانتی در سیستم مالی کشور است!
به یاد دارم که زمانی دستور صادر شده بود که از مدیران شرکت، علاوهبر امضا، اثر انگشت نیز اخذ شود. در شرکتی که کار میکردم، یکی از مدیران، مرد سالخوردهای بود که این کار برایش باعث زحمت میشد. برای این منظور مکررا با رئیس شعبه بانک که جدیدا منصوب شده بود، در این خصوص مذاکره کردم، اما مرغ او یک پا داشت و میگفت چون در حسابرسی انجام شده، این مورد بهعنوان عدم تطابق برای شعبه گزارش شده است، بنابراین حاضر نیست که به امضا قناعت کند. برای همین به مدیریت شعب آن ناحیه از بانک، طی نامهای اعتراض کردم. چند روز بعد از طرف مدیریت شعب ناحیه برای مذاکره دعوت شدیم و موضوع اثر انگشت مطرح شد. در کمال تعجب مدیران آن بانک، رئیس شعبه را شماتت کردند که چرا روی این درخواست پافشاری کرده است و از ایشان خواستند که در مورد اجرای بخشنامهها حتما وضعیت اعتباری و خوشحسابی مشتری را مد نظر قرار دهد.
از آنجا بود که فهمیدم نقش رئیس بانک چقدر میتواند موثر و مهم باشد. هر چقدر رئیس شعبه جنگندهتر، جسورتر و ارتباطات گستردهتر داشته باشد، میتواند امکانات بیشتر و بهتری برای مشتریانش فراهم کند. این رئیس شعبه است که با مدیریت خود میتواند خدمات یکسان بانکی را برای مشتری، روان، ساده و سریع انجام دهد و از لابهلای انبوه بخشنامههای بانکی-در صورت معتبر بودن مشتری- راهی برای راه انداختن کار مشتریان بیابد. تمام تبلیغاتی که برای بانکداری شرکتی یا بانکداری اختصاصی میشود، اگر دارای مدیری جسور و با اراده نباشد، محکوم به شکست است.
تولیدکنندهای که به جای سرمایهگذاری در سکه و دلار و زمین، سرمایه خود را صرف تولید در کشور کرده است، برای حرکت چرخ تولیدش احتیاج به سرمایه دارد و اگر بانکها با وجود بوروکراسیهای موجود، به موقع به داد او نرسند همین اندک سرمایه هم هدر میرود و بهدنبال آن بیکاری شروع میشود که مادر همه دردهای ماست.
بنابراین برای پیدا کردن یک بانک خوب باید به سراغ رئیس خوب رفت. این رئیس شعبه است که رخ در رخ مشتری میتواند به تحلیلی درستتر از هر گونه سیستم اعتبارسنجیای دست یابد. سابقه مشتری در مراودات مختلف، بازدید مکرر از محل کارخانه یا دفتر مشتری و مطالعه صورتهای مالی در کنار استعلام وضعیت اعتباری مشتری در سایر بانکها، ابزارهای مهمی هستند که در اختیار رئیس شعبه قرار دارد. رئیس شعبهای که مردمدار و مشتریمدار است، برای افزایش سقفهای اعتباری منتظر تقاضای مشتری نمیماند و اگر بانکها منافع بلندمدت خود را در گرو رضایت مشتریان میبینند، باید از رئیس شعبه دلسوز که منافع مشتری خوشحساب و کارآفرین را فدای بخشنامههای سلیقهای و پاگیر نمیکند، حمایت کنند؛ چرا که بانک خوب، رئیس خوب دارد.