مصرف ۲/ ۰ درصدی آب در صنعت فولاد
حسام ادیب
مدیرعامل گروه پاترون
در کشوری که بیش از ۹۰ درصد آب آن توسط بخش کشاورزی مصرف میشود و بخش صنعت کمتر از دو درصد و بخش فولاد کمتر از دو دهم درصد از کل آب کشور را مصرف میکند، ما نگران کمبود آب برای توسعه صنعت فولاد هستیم.
بنا بر آمار، راندمان آبیاری در بخش کشاورزی کمتر از ۴۰ درصد است. این به معنای اتلاف بیش از ۶۰ درصد آب مصرفی در حوزه کشاورزی است و چیزی بیش از ۵۰ درصد آب مصرف شده در کشور اتلاف میشود.
- از طرف دیگر اگر صرفا به این آمار و ارقام نگاه کنیم تصور بر این خواهد بود که در بخش کشاورزی آب به وفور در دسترس بوده، مزارع و باغات غرق در آب هستند.
حسام ادیب
مدیرعامل گروه پاترون
در کشوری که بیش از ۹۰ درصد آب آن توسط بخش کشاورزی مصرف میشود و بخش صنعت کمتر از دو درصد و بخش فولاد کمتر از دو دهم درصد از کل آب کشور را مصرف میکند، ما نگران کمبود آب برای توسعه صنعت فولاد هستیم.
بنا بر آمار، راندمان آبیاری در بخش کشاورزی کمتر از ۴۰ درصد است. این به معنای اتلاف بیش از ۶۰ درصد آب مصرفی در حوزه کشاورزی است و چیزی بیش از ۵۰ درصد آب مصرف شده در کشور اتلاف میشود.
- از طرف دیگر اگر صرفا به این آمار و ارقام نگاه کنیم تصور بر این خواهد بود که در بخش کشاورزی آب به وفور در دسترس بوده، مزارع و باغات غرق در آب هستند. در حالی که این طور هم نیست. اخباری که از گوشه و کنار به گوش میرسد خبر از بحث و نزاع بر سر تقسیم آب میدهد.
نزولات آسمانی در ایران یکسوم متوسط جهانی است و خشکسالیهای اخیر و کاهش بارش برف و باران از سوی دیگر همه و همه خبر از روزهای ناگوارتر میدهد.
چاههای غیرقانونی آب، استفاده غیرمجاز از آب، عدم پرداخت بهای آب به دولت و مسائلی از این دست هم وجود دارد.
از طرفی گفته میشود برای تولید هر هندوانه بین ۳۵۰ تا ۶۵۰ لیتر آب مصرف میشود یا تبلیغات زیادی برای تقویت فرهنگ کاهش مصرف آب شرب در شهرها میشود.
با همه این مسائل، سوال سادهای که به ذهن متبادر میشود این است: آیا با افزایش اندکی راندمان در بخش کشاورزی نمیتوان آب کافی برای مصرف صنایع فولاد کشور فراهم کرد؟ قطعا میتوان. اما سوال بعدی این است که آیا این نکته از چشم مدیران و مسوولان کشور پنهان مانده است؟ قطعا خیر، پس چرا بهبود قابل انتظاری صورت نمیگیرد؟ چرا طی این سالها آن طور که شایسته و بایسته بوده و هست اتفاق قابل توجهی برای بهبود مصارف آب صورت نمیگیرد؟
فرض کنیم بحث از انتقال صنایع فولاد به حاشیه خلیج فارس، استفاده از تکنولوژیهایی که آب کمتری مصرف میکنند، به روزآوری تجهیزات موجود کارخانههای در حال کار، استفاده از آب شیرین کن و انتقال آب به صنایع فولادی، همه صحیح و درست باشند اما به راستی بر سر چه موضوعی این همه بحث میکنیم؟ آیا بحث بر سر آن دو دهم درصد مصرف آبی است که صنعت فولاد دارد؟
ارزش افزودهای که با یک لیتر آب در محصولات مختلف کشاورزی و صنعتی ایجاد میشود چقدر است و کدام برای کشور بیشتر و سودمندتر است؟ یک کیلوگرم برنج تقریبا معادل یک تن فولاد آب مصرف میکند. کدام یک برای کشور مهمتر و حیاتیترند؟ وقتی منابع کافی برای هر دو وجود ندارد، کدام یک را باید در اولویت قرار داد؟
یا اینکه اشتغال در کدام بخش اهمیت بیشتری دارد؟ در کدام بخش نباید اشتغال را فدای مصرف آب کمتر کرد؟
بدهیهای دولت را چه باید کرد؟ پرداخت نشدن بهای آب توسط بخش کشاورزی یا چاههای غیر مجاز را چه باید کرد؟ با منافع زورمندانی که منابع کشور را به جیب خود میریزند، چه باید کرد؟
وقتی همه این تکههای پازل را در کنار هم میچینیم، میبینیم مساله آن چنان پیچیده و در هم تنیده است که به این سادگی قابل حل نیست. دست زدن به هر بخش منجر به بروز تغییراتی میشود که اثر دینامیکی بر دیگر بخشها دارد و منجر به بروز بحرانهای احتمالی میشود.
آیا به همین دلیل است که مسوولان نقشه راه کشور را درخصوص منابع و مصارف آب شفافسازی نمیکنند؟ و اگر این مهم را شفافسازی میکنند چرا نقشهها عملی نمیشوند؟
راهحل هرچه باشد، تصمیمات مقطعی و موردی راهحل نیست. عدم تولید هندوانه یا فولاد اصل موضوع نیست؛ اصل موضوع برنامه ریزی جامع و صحیح در سطح کلان، اطلاع رسانی و شفافسازی برنامه ها، فرهنگسازی و هدایت اجزا به سوی هدف همراه با جلوگیری از فساد و رانت، پرهیز از شعار و پوپولیسم و جدیت و قاطعیت در اجرای برنامهها و کنترل پیشبرد برنامهها است.
پرواضح است که با این نسخههای ساده و سطحی امثال من، این بیمار درمان نمیشود.
اول باید بیماری را شناخت و با آن صریح بود. بعد باید «بخواهیم» که درمان شویم و آخر آنکه در درمان باید صادق و جدی باشیم وگرنه بیماری ما را از پا خواهد انداخت، باور کنیم.
ارسال نظر