چرا پیمانکاران در ایران حال و روز خوشی ندارند؟

امیر حسین کاوه معاون گروه صنعتی سدید با کاهش میزان بودجه‌های عمرانی طی چند سال گذشته پیمانکاران با چالش‌های بی‌شماری روبه‌رو‌ بودند که در این یادداشت به آن می‌پردازیم. ۱- روش اجرا: اغلب روش اجرای پروژه که می‌تواند هزینه‌ها و زمان اجرای پروژه را کاهش دهد از سوی شرکت‌ها به درستی انتخاب نمی‌شود. روش‌های مدیریت اجرا، طرح و ساخت، بهره‌برداری و انتقال یا کلید در دست (EPC) با نگاه به شرایط مالی و زمانی و گاه با نگاه به شرایط پیمانکار بدون توجه به خود پروژه انتخاب می‌شود که این خود سبب افزایش هزینه، افزایش زمان اجرا و بعضا عدم اجرای پروژه‌ها می‌شود.

۲- انجمن‌های صنفی پیمانکاران: بیش از صدها انجمن صنفی پیمانکاری ملی و کشوری منطقه‌ای و استانی در رشته‌های تاسیسات، تجهیزات، برق، خدمات آب و خاک ساختمان و خطوط انتقال، ارتباطات، راه‌ها، مخابرات، نیرو، سد‌سازی، شهر‌سازی وجود دارد، ولی به‌علت نداشتن انسجام داخلی بین اعضا و نداشتن کرسی در دولت و حتی در اتاق‌های بازرگانی (به‌علت تاجر محور بودن اتاق) نمی‌توانند پیشنهاد‌ها، انتقادها و درخواست‌های خود را اجرا و در بسیاری از موارد حتی بیان کنند، توجه به انجمن‌ها می‌تواند با نقش محوری خود بسیاری از نقاط ضعف پیمانکاری را پوشش دهد.

۳- دولت بزرگ‌ترین‌ بدهکار به پیمانکاران: بخش خصوصی با تمام توان سعی در تعامل با دولت‌ها فارغ از مسائل سیاسی داشته و دارد این تعامل که همواره در سالیان گذشته یک طرفه بوده است باعث شده دولت به بزرگ‌ترین‌ بدهکار به پیمانکاران تبدیل شود. این روند سبب بروز مشکلات فراوانی برای پیمانکار و به‌دنبال آن تولیدکنندگان و فروشندگان شده و از سوی دیگر عدم توان پرداخت حقوق کارگران و بیمه، ساختار پیمانکاری را متلاشی کرده و در نهایت رکود در بازار را به‌دنبال داشته؛ وقتی پیمانکار زیر چرخ عدم نقدینگی دولت له می‌شود و کسی در دولت برای جبران خسارت آن فکر اساسی نمی‌کند باعث می‌شود نظام پیمانکاری به ورطه نابودی سوق داده شده که این ناامنی‌ها در کار اقتصادی در انتها سبب تقابل بخش خصوصی و دولت

خواهد شد.

۴- بردن مناقصه به هر قیمت: در کشور ما بیش از

۴۰ هزار شرکت رتبه بندی شده وجود دارد جزء به جزء بودن و کوچک بودن این شرکت‌ها و نبود ساختار منسجم برای هم افزایی آنها باعث شده شرکت‌های حاضر در مناقصات بدون برآورد واقعی و قیمت و زمان و روش اجرا وارد گود شوند و در انتها ناتوان از به ثمر رساندن پروژه با زیان فراوان به خود و کارفرما پروژه را نیمه کاره تعطیل و رها می‌کنند. بردن مناقصه به هرقیمت یکی از آفت‌های بسیار مهم برای پیمانکار و کارفرما است.

هدف پیمانکار، اجرای کار و رسیدن به سود است اما اگر این دو اصل در موقع ارائه پاکات نادیده گرفته شود نتیجه آن بی‌تعهدی و هدر رفتن بیت المال است. لزوم وجود کمیته‌های فنی، مالی و برآوردهای صحیح و شناسایی افراد متعهد از غیر متعهد به حل این معضل اساسی کمک می‌کند.

۵- کاهش بودجه‌های عمرانی:در کشور ما بخش عمده درآمد بودجه‌ای از راه فروش نفت کسب می‌شود، ولی در مواقع کاهش فروش یا کاهش قیمت اوضاع برای دولت سخت می‌شود و هنگام بودجه نویسی شاهد آن می‌شویم که بودجه عمرانی کاهش محسوس پیدا می‌کند.هرچند اغلب از سوی مسوولان این امر تکذیب می‌شود. ولی در عمل این وابستگی به طرز نگران‌کننده‌ای

مشهود است.

درست است که منابع مالی دولت علاوه بر نفت از مالیات و واگذاری‌های دارایی‌ها و... نیز تامین می‌شود، ولی رشد مصارف جاری و کاهش اندک اعتبارات عمرانی و کسری بودجه نتیجه‌ای جز کاهش رشد اقتصادی نخواهد داشت و همه این موارد فشار مضاعفی بر پیمانکاران حاضر در صحنه وارد می‌آورد؛ چرا‌که یا پروژه‌ها تعطیل یا اجرای آن طولانی و برای پروژه‌های حیاتی کشور هم پیش پرداخت مناسب در نظر گرفته نمی‌شود وحتی صورت وضعیت‌های تایید شده هم پرداخت نمی‌شود و ضرر و زیان ناشی از تاخیر پرداخت آنان نیز محاسبه نمی‌شود و حتی کارفرما به پیمانکاران برای تامین نقدینگی فشار هم می‌آورند و از او انتظار فاینانس دارند.

در اینجا پیمانکار که باید منابع مالی خود را در افزایش ماشین‌آلات و ابزار و ادوات متمرکز کند با خروج نقدینگی و حتی اخذ وام با بهره‌های سنگین به مسیر ناکجا آباد وارد می‌شود. ورشکستی و حال و روز ناخوش ارثیه تحمیلی این نوع کار کردن است.