بحران سنگ آهن
مسعود رازفر مدیرعامل شرکت مادشیمی استفاده از منابع طبیعی خدادادی از جمله معادن و بالاخص سنگ آهن بهعنوان یکی از مواد معدنی استراتژیک در کل کشورهای صاحب این منابع، کشورها را به سمت برآوردهای اقتصادی با دقت بالا و ارزیابی شرایط کلی ورود به عرصه تولید و رقابت سوق داده است. بنابراین با توجه به مزیتهای نسبی موجود منطقهای و شرایط اقتصادی هر مملکتی سیاستهایی روی این تولید استراتژیک وضع میشود. بسته به میزان نیاز و قیمتهای تمامشده محصولات تولیدی از معدن تا محصولات صنعتی وابسته به سنگآهن، تعریف ورود به زنجیره ارزش در هر منطقه از دنیا یا هر موقعیت از یک کشور تعریف و توجیه خاص خود را پیدا میکند.
مسعود رازفر مدیرعامل شرکت مادشیمی استفاده از منابع طبیعی خدادادی از جمله معادن و بالاخص سنگ آهن بهعنوان یکی از مواد معدنی استراتژیک در کل کشورهای صاحب این منابع، کشورها را به سمت برآوردهای اقتصادی با دقت بالا و ارزیابی شرایط کلی ورود به عرصه تولید و رقابت سوق داده است. بنابراین با توجه به مزیتهای نسبی موجود منطقهای و شرایط اقتصادی هر مملکتی سیاستهایی روی این تولید استراتژیک وضع میشود. بسته به میزان نیاز و قیمتهای تمامشده محصولات تولیدی از معدن تا محصولات صنعتی وابسته به سنگآهن، تعریف ورود به زنجیره ارزش در هر منطقه از دنیا یا هر موقعیت از یک کشور تعریف و توجیه خاص خود را پیدا میکند.
چه بسا کشورهایی که با وجود ذخایر بسیار زیاد سنگآهن ، به فراهم کردن زمینه مناسب برای تولید کمیو کیفی بهینه جهت صادرات روی آوردهاند یا اینکه در نقطه مخالف با وجود ذخایر غنی، واردات و ایجاد تکمیل زنجیره تا رسیدن به محصول نهایی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
در ایران، عدم تطبیق ظرفیتها در زنجیره ارزش فولاد با موجودیت منابع و همچنین عدم انجام کار کارشناسی ریشهای در ایجاد واحدهای مختلف اعم از کنسانتره، گندله و چرخه فولاد باعث شده است که روند معمول و منطقی این چرخه دچار نوساناتی باشد. همچنین عدم پتانسیلیابی مناسب از جهت تامین ذخایر و وجود منابع موثر مثل آب و برق و گاز باعث شده است که در سالهای اخیر دچار تصمیمهای غیرکارشناسی درخصوص بحث مجوزهای صادره در مورد ایجاد واحدهای صنعتی فرآوری سنگآهن و محصولات بعدی زنجیره و همچنین اتخاذ تصمیمات بداهه در مورد عدم صادرات یا اعمال قوانین بازدارنده در تولید و استخراج معادن باشیم. نگاه همهجانبه به مقوله سنگآهن شاید باعث شود بسیاری از تصمیمگیریهایی که در نظر اول نفع ملی را به همراه دارد با کمی تغییرات باعث افتخار ملی شود. جلوگیری از صادرات و بعضا تولید سنگآهن آن هم نه بهطور مستقیم بلکه با وضع قوانینی که بهصورت
غیر مستقیم ممانعت ایجاد میکنند در مقاطعی ضربههای سنگینی به اقتصاد، اشتغالزایی، آبادانی، رشد معدنی صنعتی و... خواهد زد. افت و خیزهای وضع عوارض صادراتی بر صادرات سنگآهن که بخش عمده آن در حال حاضر قابلیت استفاده در کارخانههای فرآوری فعلی را ندارد، اعمال بخشنامهها و مواردی که روی ارز حاصل از صادرات در مقاطع مختلف مطرح شده است، اخذ مالیات بر صادرات سنگ آهن، بالا رفتن بیرویه غیرکارشناسی حقوق دولتی و عدم تطبیق آن با شرایط واقعی بازار و همچنین پایین آمدن قیمت جهانی سنگآهن در یک سال گذشته میطلبد که بهطور یقین کار کارشناسی همهجانبهای انجام شود و این امر میسر نمیشود مگر با کمک کارشناسان خبره و تشکلهای تخصصی که تعامل بین این گروهها و کارشناسان وزارت صنعت، معدن و تجارت قطعا توجیه و استدلال قانعکننده فنی و حقوقی برای قانونگذار خواهد داشت. متاسفانه بهرغم وجود گزارشها و آمارهای مستند در خصوص جنبههای مثبت رونق سنگ آهن در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و وجود دلایل فنی و منطقی بر عدم نیاز به اعمال سیاستهای بازدارنده اعمال این قوانین روند خود را به سرعت پیش میگیرد و زمانی که میتوان کلمه بحران سنگآهن را به آن نسبت داد، هیچ حمایتی در زمینه حفظ جایگاه قبلی انجام نمیشود. در مرحلهای که توجیه عدم وضع عوارض صادراتی مورد قبول وزارت واقع شده است، عدم تطبیق حقوق دولتی با واقعیت قیمتهای تمام شده و بازار جهانی و همچنین مساله مالیات و در خصوص معادن دولتی بهره مالکانه ضربه سنگینی به پیکر نیمهجان سنگآهن بود که ادامه این روند شرایط نامناسب فعلی معادن بالاخص در بخش خصوصی را حادتر خواهد کرد.
در این میان عدم تطبیق سیاستگذاریهای سازمانهای دولتی از قبیل محیطزیست و منابع طبیعی و دیگر مراجع با شرایط عمومی این زنجیره و همچنین شرایط بحرانی فعلی مزید بر علت شده است. شاید در فرصت به دست آمده از تهدید افت بازار وبا توجه به اینکه اکثر دست اندرکاران تولید و تامین و فرآوری سنگ آهن دچار شوک بازار هستند میطلبد که از این نیروهای تخصصی استفاده شود تا قوانینی منطبق بر کار کارشناسی دولتی در خصوص قیمت تمام شده و همچنین امکانسنجی ایجاد واحدهای فرآوری انجام شود تا انشاءالله در بازگشت به دوره پویایی این صنعت خطمشی روشنی درخصوص اکتشاف، استخراج، صادرات و فرآوری داشته باشیم تا مجبور به خلق بخشنامهها و قوانین غیرکارشناسانه خلقالساعه نباشیم. عدم حمایت دولتی در این مقطع باعث افت تمایل سرمایهگذاران به بخش معدن شده و حتما این مهم تاثیر مستقیمی در روند واحدهای فرآوری در حال احداث خواهد داشت که تامین مواد اولیه آنها از این بخش است و این کاملا مغایر با اهداف دولتی بر مبنای استفاده بهینه و اقتصادی در جهت ایجاد ارزش افزوده در مملکت عزیزمان است و درآینده نزدیک دوباره دچار سردرگمی در زنجیره ارزش فولاد خواهیم شد.
ارسال نظر