صنعت بیمه باید دستخوش چه تحولاتی شود؟
لیلا اکبرپور: سال ۹۵ با خبر خوبی برای صنعت بیمه آغاز شد، «واگذارى ۲۰ درصد سهام موسسات بیمههای غیردولتى به تبعه خارجی امکانپذیر شد. » صنعت بیمه کشور چالشهای زیادی دارد، اما کمبود سرمایه، کمبود نیروهای متخصص، حجم قابل توجه مطالبات معوق و نبود برنامههای حرفهای برای عرضه محصولات مورد نیاز مردم مهمترین آنها است. حال باید دید مشارکت شرکتهای بیمه خارجی با شرکتهای بیمه تجاری داخلی آن هم با اولویت بخش غیردولتی میتواند چالشهای صنعت بیمه کشور را حل کند؟ آیا بیمهگران خارجی تمایل به حضور در بازار ایران دارند؟ آیا ورود آنها تهدیدی برای شرکتهای بیمه داخلی است؟ یا اصلا شرکتهای داخلی میتوانند با آنها رقابت کنند؟صنعت بیمه با بقیه صنایع تفاوت ماهوی دارد.
لیلا اکبرپور: سال 95 با خبر خوبی برای صنعت بیمه آغاز شد، «واگذارى 20 درصد سهام موسسات بیمههای غیردولتى به تبعه خارجی امکانپذیر شد.» صنعت بیمه کشور چالشهای زیادی دارد، اما کمبود سرمایه، کمبود نیروهای متخصص، حجم قابل توجه مطالبات معوق و نبود برنامههای حرفهای برای عرضه محصولات مورد نیاز مردم مهمترین آنها است. حال باید دید مشارکت شرکتهای بیمه خارجی با شرکتهای بیمه تجاری داخلی آن هم با اولویت بخش غیردولتی میتواند چالشهای صنعت بیمه کشور را حل کند؟ آیا بیمهگران خارجی تمایل به حضور در بازار ایران دارند؟ آیا ورود آنها تهدیدی برای شرکتهای بیمه داخلی است؟ یا اصلا شرکتهای داخلی میتوانند با آنها رقابت کنند؟صنعت بیمه با بقیه صنایع تفاوت ماهوی دارد. در صنعت بیمه رقابت به آن معنایی که در صنایع دیگر در جریان است، مطرح نیست. نقطه بهینه فعالیت شرکتهای بیمه در مشارکت حداکثری تعریف میشود. ریسکها باید با قواعد فنی و به اندازه بین شرکتهای بیمه داخلی و جهانی توزیع شود. سود در این توزیع است یا بهعبارتی حداقل خسارت در این توزیع است. در بخش اتکایی و ریسکهای بزرگ، در حال حاضر نیز شرکتهای خارجی در ایران حضور
دارند. درست است که حضور فیزیکی آنها را حس نمیکنیم، اما در واگذاری اتکایی تفاوتی ندارد که دفتر بیمههای خارجی در تهران باشد یا در اروپا. آنچه مهم است باید برای همکاری دربخشهای دیگر بیمهگری آماده شویم و شاید اولین گام اصلاح قوانین و مقررات باشد. درباشگاه مدیران این هفته کارشناسان صنعت بیمه به این پرسش پاسخ دادهاند. «صنعت بیمه برای همکاری با بیمههای خارجی باید دستخوش چه تغییر و تحولاتی شود؟»
شرکتهای بیمه بهخوبی، فعالیت میکنند اما متاسفانه 10درصد از درآمد شرکتهای بیمه که بیشتر از حق بیمه شخص ثالث به دست میآید به وزارت بهداشت، 5 درصد صندوق خسارتهای بدنی، حدود 5 درصد به نیروی انتظامی و 9 درصد به مالیات بر ارزش افزوده تخصیص داده میشود. این در حالی است که شرکتهای بیمه مثل بانکها هستند و نباید از درآمد آنها مالیات بر ارزش افزوده گرفته شود. واقعیت این است که نباید خیلی خرسند باشیم، چون سیاستگذاری در این فعالیت در سال 1394 گامهایی به عقب برداشته است. از طرف دیگر و در حالی که مبلغ پرداخت دیه افزایش یافته است، اما ضریب افزایش حق بیمه شخص ثالث رشدی همپای رشد مبلغ دیه نداشته است. شرکتهای بیمه در حال حاضر همانند افرادی هستند که سوءتغذیه دارند و به جای اینکه چربی بسوزانند و غذای تازه، سالم و جدید بخورند از جیب میخورند و سرمایهشان روندی کاهنده دارد.این وضع تا چه زمانی میتواند جواب دهد را نمیدانم، اما صنعت بیمه شرایط دشواری را تجربه میکند.شرکتهای بیمه در وضعی قرار دارند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند. البته تفاوتهایی نیز وجود دارد و برخی شرکتها نسبت به برخی دیگر کارآمدتر بودهاند و در وضعیت بهتری قرار دارند.اگر وضع همین باشد که در سال 1394 شاهد بودیم، باید بگویم که شاید نفسهای آخری باشد که شرکتهای بیمه میکشند، به ویژه اگر سیاستگذاریها به سمت رونق بیشتر نباشد. سیاستگذاری باید به این سمت حرکت کند که دریافتیها از شرکتهای بیمه را کاهش دهند. بیمه مرکزی باید به نیابت از دولت از این فعالیت حمایت کند تا بتوانیم در صادرات خدمات بیمه رشد واقعی داشته باشیم. باید مجوزهای لازم برای فعالیتهای خارج از کشور داده شود.
در آییننامه سرمایهگذاری علاوهبر منافع سهامداران، حفظ سلامت مالی موسسات بیمه در جهت حمایت از حقوق بیمهگذاران نیز ملاک بوده که نباید از آن غافل شد. علت اساسی زیانده شدن برخی از شرکتهای بیمه، کمبود نقدینگی آنها به سبب فروش اقساطی و همینطور ضعف در وصول مطالبات است، با توجه به اینکه این شرکتها بیمهنامههای پرخطر و ریسک را صادر میکنند برای پرداخت خسارت و به ناچار برای حفظ خود در کوتاهمدت، دست به ارائه تخفیف میزنند و با این کار حیات کل صنعت بیمه و آن شرکت را به خطر میاندازند. میزان قابلتوجهی از سهام شرکتهای بیمه خصوصی یا به بانکها یا به شرکتهای وابسته به آنها یا نهادها تعلق دارد که نام برخی از این شرکتهای بیمه کاملا مشخصکننده است و به نوعی خودبیمهگری است و این موضوع در تضاد با خصوصیسازی و ضوابط تاسیس موسسات بیمه غیردولتی است. با وجود اینکه طبق قانون تاسیس بیمه مرکزی و براساس ضوابط تاسیس موسسات بیمه غیردولتی، این شرکتها سهامی عام هستند ولی این موضوع در حالی است که سهام آنها یا در بورس عرضه نمیشود یا سهام شناور این شرکتها در بورس بسیار اندک است و به نظر میرسد لازم است که عبارت سهامی عام از صنعت بیمه برداشته و سهامی خاص، جایگزین آن شود.
در اینکه باید به آینده خوشبین بود شکی نیست، اما صرف خوشبینی راهگشا نیست. ابتدا باید تهدیدات، فرصتها، نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنیم. قطعا بخش مهمی از مشکلات موجود مربوط به رفتار بازیگران صنعت بیمه است. تقویت و بها دادن به نقش نهادهای تخصصی در صنعت بیمه میتواند رویکرد مناسبی از سوی صنعت بیمه باشد. بهطور مثال تقویت سندیکای بیمهگران و بها دادن به تصمیمات این مجموعه در تدوین سیاستهای کلان مرتبط با صنعت بیمه کشور میتواند راهگشا باشد. از طرفی شرکتهای بیمه باید بپذیرند که راهی جز همدلی و رعایت موازین حرفهای ندارند. همه شرکتهای بیمه در قایقی بهنام «صنعت بیمه» نشستهاند و سوراخ کردن کف این قایق توسط هریک از اعضا میتواند منجر به غرق شدن و زیان کل مجموعه شود. لذا شرکتهای بیمه در تدوین استراتژیها و سیاستهایشان باید علاوهبر منافع خود به منافع کل صنعت بیمه توجه کنند. عدم رعایت قاعده بازی، نهایتا به ضرر تمام بازیگران این عرصه تمام خواهد شد. از این منظر میتوانیم بگوییم، برچیده شدن تحریم ها، صرفا تلاطم دریای توفانی را خارج از این قایق کاهش میدهد اما همچنان رفتار غیر حرفهای اعضا میتواند منجر به غرق شدن این قایق شود. فراموش نکنیم در دریای آرام نیز امکان غرق شدن وجود دارد. شاخصهای زیادی باید در دستور کار قرار گیرد، اما عوامل زیر بسیار مهم هستند:
• تقویت واحدهای تخصصی در قالب ایجاد مدیریت بینالملل شرکت بیمه یا تقویت مدیریت اتکایی و گسترش فعالیت آن به اتکایی و امور بینالملل
• تدوین استراتژی و تصمیمسازی درخصوص نحوه تعامل صنعت بیمه، با استفاده از نظرات و تواناییهای سایر شرکتهای بیمه
• توجه به مدیریت ریسک و پایبندی به اصول آن
• اصلاح ترکیب پرتفوی و ایجاد شفافیت مالی به نحوی که اطمینان شرکتهای خارجی برای حضور دربازار بیمه ایران جلب شود.
• توجه به نیازهای بازار و بازاریابی علمی و حرفهای و تدوین برنامهای که در آن بازار خارج از مرزهای کشور مورد توجه قرار گرفته است.
• تدوین سازوکارهایی که میتواند منجر به مشارکت شرکای خارجی در شرکتهای بیمه شود.
• مهمترین آنها اصلاح ساختار مرتبط با صنعت بیمه و نحوه خدمترسانی است.
البته باید توجه داشت همانگونه که ورود به سازمان تجارت جهانی الزامات مربوط به خودش را دارد، ورود سرمایهگذار و شرکای خارجی نیز الزاماتی دارد. به نحوی که شرکتهای بیمه داخلی باید با بهبود عملکرد خود و اعتمادسازی موجب شوند تا شرکای خارجی برای حضور در بازار بیمه کشور بهعنوان سرمایهگذار و شریک تجاری رغبت نشان دهند. عملکرد و ساختار شرکتهای بیمه در اینجا حرف اول را میزند. یعنی هرقدر شرکت بیمه رتبه و جایگاه مناسبتری داشته باشد و ساختار منعطف و بهروزتری داشته باشد طبیعتا تمایل برای سرمایهگذاری از سوی شرکتهای خارجی بیشتر خواهد بود. نباید انتظار داشته باشیم شرکتی با ساختار قدیمی و با بوروکراسی سنگین، غیرسودده و با حسابهای مالی نهچندان شفاف که مدیریت ریسک مناسبی نداشته یا بخش عمدهای از پرتفویش را بیمههای زیانده و پرریسک تشکیل میدهد مورد استقبال سرمایهگذاران خارجی قرار گیرد. همانگونه که فضای داخل شرکتهای بیمه مهم است وضعیت و شرایط اقتصادی کشور و زیرساختهای حوزه فناوری اطلاعات وسایر بخشها نیز بسیار مهم است. با توجه به منافع و نیازهای ذینفعان، داشتن برنامه برای حفظ منافع و برآورده کردن نیازهای ذینفعان باید اولویت اصلی شرکتهای بیمه باشد. سهامداران، مردم، محیط زیست، کارکنان شرکتهای بیمه، شرکتهای بیمه، شبکه فروش، همه و همه ذینفعان ما هستند. ما باید در برنامهها (بلندمدت وکوتاهمدت) و استراتژیهایی که تدوین میکنیم منافع ذینفعان را بشناسیم و رعایت کنیم. در حال حاضر برای شناخت بازار و نیازهای آن و پاسخ به این نیازها چندان خوب عمل نشده است، منافع شبکه فروش و جایگاه آن و رعایت حرمت و شأن شبکه فروش بهدلیل تفکرات سنتی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. تعهد به رعایت منافع سایر شرکتهای بیمه و در کل، صنعت بیمه نیز همین وضعیت را دارد. ما یک کل هستیم، ما در کنار رعایت منافع همه ذینفعان خود میتوانیم منفعت ببریم و این منفعت پایدار هم باشد، یعنی مقطعی نباشد. در حوزه کارکنان و کارشناسان نیز شرکتهای بیمه جسته و گریخته یا گاه بهصورت شعاری اقداماتی انجام میدهند اما با توجه به اهمیت این بخش که بدنه صنعت بیمه را تشکیل میدهند، توجه به نیازها و منافع آنها و تبیین مسیر پیشرفت شغلی پرسنل در شرکتهای بیمه باید در برنامهها گنجانده شود. درکنار موارد فوق، توانایی و تمایل شرکتهای بیمه برای استفاده از فناوریهای روز برای ارائه خدمات نیز اهمیت ویژهای دارد.
متاسفانه شرکتهای بیمه بازاریابی بیمه را به درستی مورد توجه قرار ندادهاند و با مفاهیم علمی آن بیگانهاند. وقتی میگوییم بازاریابی، فقط مشتریان و جامعه مدنظر نیست، بلکه مفهوم مثلث بازاریابی مد نظر است. مثلثی که یک ضلع آن مشتری است. ضلع دیگر پرسنل و ضلع دیگر شرکت قرار دارد و ارتباط و چگونگی تعامل هریک از اینها با یکدیگر مورد توجه قرار میگیرد. درعین حال رابطه بین شرکت و پرسنل یا همان بازاریابی داخلی از آن مقولههایی است که به آن کمتر توجه شده است. بازاریابی داخلی، یعنی توجه به پرسنل و بازاریابی در درون سازمان که منجر به افزایش وفاداری پرسنل شده و با افزایش توانایی آنها از طرق مختلف و ازجمله آموزش، منجر به ارائه خدمات بهتر به مشتریان و بیمهگذاران و نهایتا منجر به موفقیت شرکت در بازاریابی خارجی میشود. بدون بهرهمندی از پرسنل شاداب، امیدوار و توانمند یا بدون بهرهمندی از شبکه فروش آموزشدیده و علاقهمند در بازاریابی خارجی موفقیتی حاصل نخواهد شد. همچنین مقولهای نظیر جانشینپروری و سپردن مسوولیتها به نسلهای بعدی را در این حوزه باید مورد توجه قرار داد. درعین حال باید بپذیریم در صنعت بیمه به مشتریان نیز توجه جدی نشده است. متاسفانه تا حد زیادی صنعت بیمه در رعایت حقوق مصرفکنندگان دچار شعارزدگی است. درصنعت بیمه با 80 سال سابقه فعالیت که مدت کمی هم نیست هنوز مدیریت ارتباط با مشتری نهادینه نشده است و صرفا به راهاندازی مرکز تلفن برای پاسخگویی یا خرید یک نرمافزار CRMبسنده شده، هنوز فقط شرکتهای انگشتشماری برای شنیدن صدای مشتریان و توجه به نیازها و خواستههای او برنامه مدون دارند.
صورتهای مالی شفاف
حسین کریمخان زند
مدیرعامل بیمه نوین
شرایط سخت
یونس مظلومی
مدیرعامل بیمه رازی
شرکتهای بیمه بهخوبی، فعالیت میکنند اما متاسفانه 10درصد از درآمد شرکتهای بیمه که بیشتر از حق بیمه شخص ثالث به دست میآید به وزارت بهداشت، 5 درصد صندوق خسارتهای بدنی، حدود 5 درصد به نیروی انتظامی و 9 درصد به مالیات بر ارزش افزوده تخصیص داده میشود. این در حالی است که شرکتهای بیمه مثل بانکها هستند و نباید از درآمد آنها مالیات بر ارزش افزوده گرفته شود. واقعیت این است که نباید خیلی خرسند باشیم، چون سیاستگذاری در این فعالیت در سال 1394 گامهایی به عقب برداشته است. از طرف دیگر و در حالی که مبلغ پرداخت دیه افزایش یافته است، اما ضریب افزایش حق بیمه شخص ثالث رشدی همپای رشد مبلغ دیه نداشته است. شرکتهای بیمه در حال حاضر همانند افرادی هستند که سوءتغذیه دارند و به جای اینکه چربی بسوزانند و غذای تازه، سالم و جدید بخورند از جیب میخورند و سرمایهشان روندی کاهنده دارد.این وضع تا چه زمانی میتواند جواب دهد را نمیدانم، اما صنعت بیمه شرایط دشواری را تجربه میکند.شرکتهای بیمه در وضعی قرار دارند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند. البته تفاوتهایی نیز وجود دارد و برخی شرکتها نسبت به برخی دیگر کارآمدتر بودهاند و در وضعیت بهتری قرار دارند.اگر وضع همین باشد که در سال 1394 شاهد بودیم، باید بگویم که شاید نفسهای آخری باشد که شرکتهای بیمه میکشند، به ویژه اگر سیاستگذاریها به سمت رونق بیشتر نباشد. سیاستگذاری باید به این سمت حرکت کند که دریافتیها از شرکتهای بیمه را کاهش دهند. بیمه مرکزی باید به نیابت از دولت از این فعالیت حمایت کند تا بتوانیم در صادرات خدمات بیمه رشد واقعی داشته باشیم. باید مجوزهای لازم برای فعالیتهای خارج از کشور داده شود.
فقط حاکمیت شرکتی
محمدرضا مجدرضایی
عضو انجمن حرفهای صنعت بیمه
جایگاه سرمایهگذاری
فریدون صفرخانلو
مشاورمالی سندیکای بیمهگران ایران
در آییننامه سرمایهگذاری علاوهبر منافع سهامداران، حفظ سلامت مالی موسسات بیمه در جهت حمایت از حقوق بیمهگذاران نیز ملاک بوده که نباید از آن غافل شد. علت اساسی زیانده شدن برخی از شرکتهای بیمه، کمبود نقدینگی آنها به سبب فروش اقساطی و همینطور ضعف در وصول مطالبات است، با توجه به اینکه این شرکتها بیمهنامههای پرخطر و ریسک را صادر میکنند برای پرداخت خسارت و به ناچار برای حفظ خود در کوتاهمدت، دست به ارائه تخفیف میزنند و با این کار حیات کل صنعت بیمه و آن شرکت را به خطر میاندازند. میزان قابلتوجهی از سهام شرکتهای بیمه خصوصی یا به بانکها یا به شرکتهای وابسته به آنها یا نهادها تعلق دارد که نام برخی از این شرکتهای بیمه کاملا مشخصکننده است و به نوعی خودبیمهگری است و این موضوع در تضاد با خصوصیسازی و ضوابط تاسیس موسسات بیمه غیردولتی است. با وجود اینکه طبق قانون تاسیس بیمه مرکزی و براساس ضوابط تاسیس موسسات بیمه غیردولتی، این شرکتها سهامی عام هستند ولی این موضوع در حالی است که سهام آنها یا در بورس عرضه نمیشود یا سهام شناور این شرکتها در بورس بسیار اندک است و به نظر میرسد لازم است که عبارت سهامی عام از صنعت بیمه برداشته و سهامی خاص، جایگزین آن شود.
همه دریک قایق هستیم
امیر حسین قربانی
معاون شبکه فروش و توسعه بازار بیمه «ما»
در اینکه باید به آینده خوشبین بود شکی نیست، اما صرف خوشبینی راهگشا نیست. ابتدا باید تهدیدات، فرصتها، نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنیم. قطعا بخش مهمی از مشکلات موجود مربوط به رفتار بازیگران صنعت بیمه است. تقویت و بها دادن به نقش نهادهای تخصصی در صنعت بیمه میتواند رویکرد مناسبی از سوی صنعت بیمه باشد. بهطور مثال تقویت سندیکای بیمهگران و بها دادن به تصمیمات این مجموعه در تدوین سیاستهای کلان مرتبط با صنعت بیمه کشور میتواند راهگشا باشد. از طرفی شرکتهای بیمه باید بپذیرند که راهی جز همدلی و رعایت موازین حرفهای ندارند. همه شرکتهای بیمه در قایقی بهنام «صنعت بیمه» نشستهاند و سوراخ کردن کف این قایق توسط هریک از اعضا میتواند منجر به غرق شدن و زیان کل مجموعه شود. لذا شرکتهای بیمه در تدوین استراتژیها و سیاستهایشان باید علاوهبر منافع خود به منافع کل صنعت بیمه توجه کنند. عدم رعایت قاعده بازی، نهایتا به ضرر تمام بازیگران این عرصه تمام خواهد شد. از این منظر میتوانیم بگوییم، برچیده شدن تحریم ها، صرفا تلاطم دریای توفانی را خارج از این قایق کاهش میدهد اما همچنان رفتار غیر حرفهای اعضا میتواند منجر به غرق شدن این قایق شود. فراموش نکنیم در دریای آرام نیز امکان غرق شدن وجود دارد. شاخصهای زیادی باید در دستور کار قرار گیرد، اما عوامل زیر بسیار مهم هستند:
• تقویت واحدهای تخصصی در قالب ایجاد مدیریت بینالملل شرکت بیمه یا تقویت مدیریت اتکایی و گسترش فعالیت آن به اتکایی و امور بینالملل
• تدوین استراتژی و تصمیمسازی درخصوص نحوه تعامل صنعت بیمه، با استفاده از نظرات و تواناییهای سایر شرکتهای بیمه
• توجه به مدیریت ریسک و پایبندی به اصول آن
• اصلاح ترکیب پرتفوی و ایجاد شفافیت مالی به نحوی که اطمینان شرکتهای خارجی برای حضور دربازار بیمه ایران جلب شود.
• توجه به نیازهای بازار و بازاریابی علمی و حرفهای و تدوین برنامهای که در آن بازار خارج از مرزهای کشور مورد توجه قرار گرفته است.
• تدوین سازوکارهایی که میتواند منجر به مشارکت شرکای خارجی در شرکتهای بیمه شود.
• مهمترین آنها اصلاح ساختار مرتبط با صنعت بیمه و نحوه خدمترسانی است.
البته باید توجه داشت همانگونه که ورود به سازمان تجارت جهانی الزامات مربوط به خودش را دارد، ورود سرمایهگذار و شرکای خارجی نیز الزاماتی دارد. به نحوی که شرکتهای بیمه داخلی باید با بهبود عملکرد خود و اعتمادسازی موجب شوند تا شرکای خارجی برای حضور در بازار بیمه کشور بهعنوان سرمایهگذار و شریک تجاری رغبت نشان دهند. عملکرد و ساختار شرکتهای بیمه در اینجا حرف اول را میزند. یعنی هرقدر شرکت بیمه رتبه و جایگاه مناسبتری داشته باشد و ساختار منعطف و بهروزتری داشته باشد طبیعتا تمایل برای سرمایهگذاری از سوی شرکتهای خارجی بیشتر خواهد بود. نباید انتظار داشته باشیم شرکتی با ساختار قدیمی و با بوروکراسی سنگین، غیرسودده و با حسابهای مالی نهچندان شفاف که مدیریت ریسک مناسبی نداشته یا بخش عمدهای از پرتفویش را بیمههای زیانده و پرریسک تشکیل میدهد مورد استقبال سرمایهگذاران خارجی قرار گیرد. همانگونه که فضای داخل شرکتهای بیمه مهم است وضعیت و شرایط اقتصادی کشور و زیرساختهای حوزه فناوری اطلاعات وسایر بخشها نیز بسیار مهم است. با توجه به منافع و نیازهای ذینفعان، داشتن برنامه برای حفظ منافع و برآورده کردن نیازهای ذینفعان باید اولویت اصلی شرکتهای بیمه باشد. سهامداران، مردم، محیط زیست، کارکنان شرکتهای بیمه، شرکتهای بیمه، شبکه فروش، همه و همه ذینفعان ما هستند. ما باید در برنامهها (بلندمدت وکوتاهمدت) و استراتژیهایی که تدوین میکنیم منافع ذینفعان را بشناسیم و رعایت کنیم. در حال حاضر برای شناخت بازار و نیازهای آن و پاسخ به این نیازها چندان خوب عمل نشده است، منافع شبکه فروش و جایگاه آن و رعایت حرمت و شأن شبکه فروش بهدلیل تفکرات سنتی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. تعهد به رعایت منافع سایر شرکتهای بیمه و در کل، صنعت بیمه نیز همین وضعیت را دارد. ما یک کل هستیم، ما در کنار رعایت منافع همه ذینفعان خود میتوانیم منفعت ببریم و این منفعت پایدار هم باشد، یعنی مقطعی نباشد. در حوزه کارکنان و کارشناسان نیز شرکتهای بیمه جسته و گریخته یا گاه بهصورت شعاری اقداماتی انجام میدهند اما با توجه به اهمیت این بخش که بدنه صنعت بیمه را تشکیل میدهند، توجه به نیازها و منافع آنها و تبیین مسیر پیشرفت شغلی پرسنل در شرکتهای بیمه باید در برنامهها گنجانده شود. درکنار موارد فوق، توانایی و تمایل شرکتهای بیمه برای استفاده از فناوریهای روز برای ارائه خدمات نیز اهمیت ویژهای دارد.
متاسفانه شرکتهای بیمه بازاریابی بیمه را به درستی مورد توجه قرار ندادهاند و با مفاهیم علمی آن بیگانهاند. وقتی میگوییم بازاریابی، فقط مشتریان و جامعه مدنظر نیست، بلکه مفهوم مثلث بازاریابی مد نظر است. مثلثی که یک ضلع آن مشتری است. ضلع دیگر پرسنل و ضلع دیگر شرکت قرار دارد و ارتباط و چگونگی تعامل هریک از اینها با یکدیگر مورد توجه قرار میگیرد. درعین حال رابطه بین شرکت و پرسنل یا همان بازاریابی داخلی از آن مقولههایی است که به آن کمتر توجه شده است. بازاریابی داخلی، یعنی توجه به پرسنل و بازاریابی در درون سازمان که منجر به افزایش وفاداری پرسنل شده و با افزایش توانایی آنها از طرق مختلف و ازجمله آموزش، منجر به ارائه خدمات بهتر به مشتریان و بیمهگذاران و نهایتا منجر به موفقیت شرکت در بازاریابی خارجی میشود. بدون بهرهمندی از پرسنل شاداب، امیدوار و توانمند یا بدون بهرهمندی از شبکه فروش آموزشدیده و علاقهمند در بازاریابی خارجی موفقیتی حاصل نخواهد شد. همچنین مقولهای نظیر جانشینپروری و سپردن مسوولیتها به نسلهای بعدی را در این حوزه باید مورد توجه قرار داد. درعین حال باید بپذیریم در صنعت بیمه به مشتریان نیز توجه جدی نشده است. متاسفانه تا حد زیادی صنعت بیمه در رعایت حقوق مصرفکنندگان دچار شعارزدگی است. درصنعت بیمه با 80 سال سابقه فعالیت که مدت کمی هم نیست هنوز مدیریت ارتباط با مشتری نهادینه نشده است و صرفا به راهاندازی مرکز تلفن برای پاسخگویی یا خرید یک نرمافزار CRMبسنده شده، هنوز فقط شرکتهای انگشتشماری برای شنیدن صدای مشتریان و توجه به نیازها و خواستههای او برنامه مدون دارند.
ارسال نظر