لزوم تدوین استراتژی در صنعت فولاد
گروه بنگاههای اقتصادی - آزاده حسینی: مولفههای بسیاری برای تدوین استراتژی در حوزهای کلان مانند فولاد باید در نظر گرفته شود. همچنین پیوستگی و هماهنگی آن با سایر زنجیره از معدن تا فولاد، منابعی مانند انرژی، آب، نیروی انسانی، نیازهای منطقه و موارد دیگر از جمله مواردی است که در تدوین استراتژی باید دیده شود که متاسفانه شاید همین پیچیدگیها باعث شده تاکنون در این زمینه برنامهای مدون و به هم پیوسته نداشته باشیم و آنچه درمورد فولاد تاکنون وجود داشته طرح جامع فولاد بوده که آن هم کموکاستیهای بسیاری داشته و علاوه بر آن تاکنون نیز طبق برنامه پیش نرفتهایم.
گروه بنگاههای اقتصادی - آزاده حسینی: مولفههای بسیاری برای تدوین استراتژی در حوزهای کلان مانند فولاد باید در نظر گرفته شود. همچنین پیوستگی و هماهنگی آن با سایر زنجیره از معدن تا فولاد، منابعی مانند انرژی، آب، نیروی انسانی، نیازهای منطقه و موارد دیگر از جمله مواردی است که در تدوین استراتژی باید دیده شود که متاسفانه شاید همین پیچیدگیها باعث شده تاکنون در این زمینه برنامهای مدون و به هم پیوسته نداشته باشیم و آنچه درمورد فولاد تاکنون وجود داشته طرح جامع فولاد بوده که آن هم کموکاستیهای بسیاری داشته و علاوه بر آن تاکنون نیز طبق برنامه پیش نرفتهایم. کارشناسان فولاد در این باره معتقدند بسیاری از مشکلاتی که در صنعت فولاد ما وجود دارد از جمله مکانیابیهای نامناسب، باعث شده برخی از طرحهای فولادی به دلیل عدم توجیه فنی و اقتصادی نیمه کاره رها شوند.
آنها هم استراتژی ندارند چراکه چند سال به دنبال احداث کارخانه فولاد در منطقه تحت مسوولیت خود میروند و وقتی به نتیجه رسید، نالان از عدم سوددهی و پایداری کارخانه مذکور میشوند. (البته خدا را شکر که بسیاری از آنها به نتیجه نرسیده است وگرنه سرنوشتی مشابه داشتند.) استراتژی نداریم چون به مطالعات اندک انجام شده، توجهی نداریم. استراتژی نداریم زیرا به سادهترین و البته مهمترین موضوع یک بنگاه اقتصادی یعنی نیروی انسانی و ساختار سازمانی متناسب با اهداف بیمهری میکنیم و از هیچ مدل بینالمللی تبعیت نمیکنیم. استراتژی نداریم و اگر داشتیم، طرحهای استانی اینچنین سرنوشتی پس از 9 سال نداشت. اگر استراتژی داشتیم اینچنین منابع خود را خُرد و بیخاصیت در سطح کشور پراکنده نمیکردیم.اگر استراتژی داشتیم در خصوصیسازی، مجتمعهای فولاد را اینگونه بیسرپرست و یتیم نمیکردیم، اگر استراتژی داشتیم ایمیدرو که به همین منظورتاسیس شده، نقشی در مجتمعهای فولادی و معدنی کشور داشت. اگر استراتژی داشتیم اینگونه شاهد زیان و ورشکستگی برخی واحدها، حتی در زمان شکوفایی فولاد نبودیم اکنون که داستان دیگری است و مجتمعهای سودده و قدرتمندمان هم زمینگیر شدهاندو جسارت نشود اگر تدبیر داشتیم، حتما استراتژی هم میداشتیم. سال گذشته در انتهای سمپوزیوم فولاد که مسائل بسیار مهمی در آن مطرح شد و البته توجه نشد، حقیر در جمعبندی همایش مطرح کردم که «به نظر میرسد با این سازوکار و عدم توجه به زیربناها و منابع مالی مورد نیاز، بیش از اینکه طرح جامع فولاد را تدوین کرده باشیم، آرزوهای خود را به رشته تحریر درآوردهایم.» امروز به گمانم این حقیقت ملموستر شده است. دیر شده، خیلی دیر شده! استراتژی میآید که ما زندگی بهتری داشته باشیم ولی اکنون باید استراتژیای تدوین کنیم که نمیریم. جای استراتژی به شدت خالی است.
از جمله مولفههای کلان در استراتژی را میتوان جلوگیری از واردات بی رویه فولاد که با کیفیت نازل و قیمت پایین در بازار عرضه میشود نام برد، لذا به بهانه شراکت با شرکتهای فولادی و معدنی خارجی نباید صرفا کالاهای مصرفی وارد کشور شوند. از آنجا که هر ارزانی بی دلیل نیست، جامعه صنعتی باید در مقابل این هجوم محصولات بیکیفیت بسیار هوشیار عمل کند و صرفا واردات را به سمت خرید ماشینآلات با فناوری روز دنیا به همراه دانش فنی سوق دهد. فولاد نباید بهصورت بیرویه وارد کشور شود.مولفه دیگر افزایش ظرفیت واحدهای فولادی و معدنی است که در سالهای اخیر بهخصوص از سال 1390 به بعد به دلیل تحریم به کاهش ظرفیت تولید اقدام کردند. در مرحله اول باید با ایجاد بستر مناسب، اینگونه واحدهای تولیدی به ظرفیت اصلی برسند. بنابراین در تعیین استراتژی توسعه در صنعت فولاد و معدن، با افزایش تولید محصولات معدنی و فولادی که دارای توجیه اقتصادی باشند اینگونه واحدها جایگاه مناسبی در اقتصاد کشور به دست میآورند. با تولید کمی و کیفی اینگونه مواد در کشور، صنعت میتواند رشد ارزش افزوده مناسبی را به دست آورده و توان خود را افزایش دهد. واحدهای فولادی و معدنی که به جهت محدودیتهای داخلی و بینالمللی نتوانستهاند از تمامی ظرفیت تولید خود استفاده کنند، شایسته است در پسا تحریم با عزم جدی به این امر بپردازند.
در اثر گذر زمان و کاهش یا قطع ظرفیت تولید در کارخانههای معدنی و فولادی عمر مفید تجهیزات مورد استفاده نیز سریعا کاهش یافته و ثمر بخشی کامل خود را از دست دادهاند. بسیاری از کارخانههای فولادی به دلیل ضعف کشش بازار مصرف، دچار روزمرگی شدند. بنابراین در تعیین استراتژی راهبردی توسعه، نوسازی و به روزرسانی تجهیزات و دانش فنی استفاده از امکانات برای تولید بهینه مورد نظر خواهد بود. برای تصاحب بازارهای داخلی و خارجی واحدهای قدیمی باید به تکنولوژی روز دنیا مجهز شوند. افزایش بهرهوری، موجب افزایش درآمد ملی و پایداری اشتغال و در نتیجه توسعه این صنعت خواهد شد.پس از لغو تحریم به دلیل بازار اشباع شده فولاد در دنیا، قرار است سرمایههای خارجی در اثر مناسبات اقتصادی جدید وارد کشور شود. این سرمایهگذاری در استراتژی توسعه صنعت فولاد و معدن باید به شیوهای بهکار گرفته شود که نتیجه بلند مدت در اقتصاد صنعتی کشور داشته و در کوتاه مدت نیز موجبات فروش کالاهای فولادی و معدنی کشور را فراهم سازد. متمرکزسازی این سرمایهگذاریها در بخشهایی که هم اکنون دارای کمبود هستند موجبات تعالی این صنعت را فراهم میآورد. گاهی اوقات اجرای سریع و به موقع تصمیمات بر اساس استراتژی توسعه کشور مهمتر از صحت و سقم مفاد تبیین شده در استراتژی است زیرا عموما تصمیمات اتخاذ شده تا اجرا، زمان طولانی مدت را طی میکند که این امر با اهداف استراتژی که اگر به موقع اجرا نشوند اثر بخشی خود را از دست میدهند در تضاد است. لذا، باید بخش فعال و خصوصی در تبیین و حتی اجرای استراتژی نقش بارزی داشته باشد تا استراتژی دستخوش تغییرات کمتری به موجب دیرکرد اجرا شود.
پاسخ به این سوالات بدون بررسی مشکلات صنعت فولاد و موانع رسیدن به هدف چشمانداز امکانپذیر نیست. صنعت فولاد کشور در حال حاضر با مشکلات اساسی دست به گریبان است. رکود حاکم در بازار ایران، بالا بودن هزینه تولید و افزایش احتمالی قیمت مواد اولیه و انرژی و حملونقل و نیروی انسانی و... چالشهای اصلی صنعت فولاد در حال حاضر است. صنعت فولاد کشور مشکلات جدی دارد؛ از جمله پایین بودن بهرهوری کل عوامل تولید و بالا بودن بهای تمامشده، جانمایی نادرست برخی کارخانههای احداث شده یا در حال احداث، ظرفیتهای غیراقتصادی (مقیاس تولید نامناسب) اکثر کارخانههای احداث شده، عدم توجه به توازن ظرفیتسازی زنجیره تولید از معدن تا محصول نهایی، عدم استفاده از تکنولوژیهای روز در ظرفیتسازی، بالا بودن هزینههای حملونقل، نداشتن حمایتهای لازم و به موقع در مقابل واردات و.... این مشکلات باعث شده که فولاد ایران با قیمتهای امروز جهان قدرت رقابتپذیری کمی داشته باشد. ضمنا ایران برای توسعه صنعت فولاد نیز با محدودیتهای جدی مواجه است از جمله نداشتن زیرساختهای لازم (در حال حاضر ایران حدود 10.223 کیلومتر خطوط ریلی دارد که باید به 50هزار کیلومتر برسد یعنی 5 برابر شود) و کمبود منابع مالی. (برای تحقق 55 میلیون تن تولید حداقل 45 میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است که شامل 20 میلیارد دلار برای تجهیزات فولاد و 25 میلیارد دلار برای امکانات زیربنایی است.) اما در مقابل، ایران در تولید فولاد مزیت نسبی دارد؛ وجود منابع معدنی مورد نیاز به ویژه سنگآهن، وجود نیروی انسانی متخصص، وفور گاز برای تولید فولاد از روش احیای مستقیم و قوس الکتریکی، وجود بسترهای اقتصادی و صنعتی لازم، وجود شرکتهای مهندسی با قابلیت ایجاد دانش فنی، وجود شرکتهای سازنده ماشینآلات و تجهیزات و بالاخره بازار رو به رشد مصرف داخلی و منطقهای.
بنابراین به سوال مطرح شده میتوان چنین پاسخ داد که استراتژی توسعه صنعت فولاد در کشور صحیح و در جهت توسعه اقتصادی کشور است اما رسیدن به هدف چشمانداز بسیار مشکل است و نیاز به بازنگری صنعت فولاد و اتخاذ استراتژی دقیق و برنامهریزی فشرده دارد. از جمله راهبردهایی که باید برای توسعه صنعت فولاد اتخاذ شود میتوان به اکتشاف و استخراج معادن بزرگ سنگآهن و استقرار واحدهای فرآوری در جوار معادن، اجرای طرح توازن در زنجیره تولید فولاد، جانمایی صحیح کارخانههای فولاد با توجه به محدودیتهای آب و ریل و مسافت، تامین مالی از طریق توسعه سرمایهگذاری بخش خصوصی و خارجی، بهکارگیری تکنولوژیهای روز جهان، ایجاد و توسعه زیرساختهای لازم، توجه به تولید فولادهای کیفی و با ارزش افزوده بالاتر، اتخاذ استراتژی و سیاستهای توسعه صادرات و بالاخره ارتقای بهرهوری عوامل تولید اشاره کرد.بدیهی است تحقق استراتژیهای فوقالذکر و برنامهریزیهای مربوطه مستلزم بهبود تعاملات بینالمللی، بهبود فضای کسب و کار داخلی، تخصیص به موقع منابع، اصلاح سیاستهای پولی و مالی متناسب با نیاز تولید، سیاستگذاری و هماهنگی جهت انجام و توسعه زیرساختهای لازم و بالاخره حمایت و پشتیبانی همهجانبه ارکان قانونگذاری و اجرایی کشور است.
1- مزیتهای داخلی: توجه به توانمندیها و مزیتهای داخلی شامل وجود مواد اولیه (معادن و گاز طبیعی)، انرژی، زیرساختها از جمله راههای مواصلاتی (با امکان توسعه آنها)، نیروی انسانی متخصص و با مهارت مناسب که لازم است در عین توجه به آنها بهعنوان مزایای رقابتی نسبت به توسعه و ارتقای بهرهوری و هدفگذاری برای آنها در برنامه استراتژیک در مورد کلیه عوامل اهتمام ورزیده و برنامهای مشخص را برای تحقق آنها تدوین کرد. در غیر این صورت این مزیتها ممکن است جایگاه خود را به رقبا بدهند.
2- تکمیل و موازنه زنجیره تامین: بهصورتی که باعث همافزایی و ارتقای توان رقابت در بازار شوند و در عین حال مقیاس تولید اقتصادی نیز در هر مورد باید در محاسبات مد نظر باشد. بدیهی است در موارد استثنایی که توجیه ظرفیت اقتصادی وجود نداشته باشد، از امکانات وارداتی یا سرمایهگذاری در تولید داخلی با سرمایهگذاری مشترک خارجی برای صادرات مازاد میتوان بهره گرفت. در این راستا ادغام و جلوگیری از تفرق صنعت فولاد کشور (با هدف همافزایی و کاهش قیمت تمام شده) نیز باید مد نظر باشد.
3- توسعه صنعتی: اکنون کشور در مسیر توسعه صنعتی قرار گرفته و با رفع موانع رشد از جمله رفع تحریمها و با بهبود فضای کسب و کار داخلی شاهد تسریع این رشد، افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش مصرف کالاهای سرمایهای و از جمله فلزات اساسی شامل فولاد خواهیم بود. این رشد زمینه ایجاد، تکمیل و اقتصادی کردن صنایع پاییندستی صنعت فولاد را فراهم میسازد که خود صنعت فولاد نیز باید در فراهم آوردن زمینههای گسترش آن از جمله اطلاعرسانی، پشتیبانی فنی/ اجرایی و سرمایهگذاری مشترک مساعدت کند.
4- ارزش افزائی و کمیت تولید: منابع داخلی باید به حداکثر ارزشافزائی در کشور و بالا بردن تولید ناخالص داخلی منتج شود. بنابراین چنانچه گاز طبیعی را در نظر بگیریم که میتواند بهعنوان یک ماده اولیه برای فرآیند تولید آهن اسفنجی (جهت تولید فولاد) و هم بهعنوان خوراک پتروشیمیها یا سوخت نیروگاههای برق مصرف شود باید توزیع مصرف آن در بخشهای مصرفکننده به گونهای باشد که مازاد تولید آنها برای صادرات حداکثر ارزشافزوده را ایجاد کند. با این دیدگاه مثلا در مورد فولاد عدد خروجی از محاسبه فوق باید بهعنوان تولید مازاد فولاد که اضافه بر مصرف داخلی باشد در نظر گرفته شود. در برابر تناژ تقریبی فولاد مازاد صادر شده آن بخش از محصولات فولادی که در کشور تولید نمیشوند یا تولید آنها صرفه اقتصادی ندارد وارد شوند و همچنین در صورتی که تولید و صادرات انرژی الکتریکی یا تولید مازاد محصولات پتروشیمی برای صادرات مقرون به صرفه تر باشند ارجحیت بیشتری برای آنها در نظر گرفته شود.
5- توجه به تکنولوژی و محیط زیست: دو مسیر اصلی برای تولید فولاد در جهان وجود دارد: یکی از طریق «کوره بلند و کنورتر» و دیگری از طریق «کورههای قوس الکتریکی» (ذوب قراضه/ آهن اسفنجی)، البته مقدار بسیار اندکی از تولید جهانی فولاد نیز از طریق کورههای القائی انجام میشود که بیشترین آن در هند است. گرچه هم اکنون سهم روش کوره بلند و کنورتر در تولید فولاد جهان بیشتر است، اما روند جهانی به ویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی به سمت توسعه/ جایگزینی با کورههای قوس الکتریکی است که از جمله مزیت آن کاهش کل مصرف انرژی به ازای یک تن فولاد و مزیت زیست محیطی آن (انتشار کمتر CO2) است. در ایران نیز عمده تولید فولاد از طریق تکنولوژی مزیتدار کورههای قوس الکتریکی است. در تدوین استراتژی فولاد کشور توجه خاصی باید مصروف مبحث تکنولوژی شود و در مرحله مجوزهای احداث نیز توسط مرکزیتی (مثلا شرکت ملی فولاد ایران) این تکنولوژیها بهطور عام کنترل و نظارت شده و از گسترش تکنولوژیهایی که در بلندمدت در سطح ملی مفید نخواهند بود اجتناب شود.
6- فولاد نقش کلیدی در توسعه زیربناها دارد: چنانچه به این موضوع توجه کنیم که در سطح ملی به تامین و انتقال انرژی، تامین و انتقال آب، تولید و انتقال نفت و گاز، توسعه زمینههای تامین تولیدات کشاورزی نیاز داریم که همگی از الزامات درجه اول هستند بنابراین توسعه و تعامل بین بخش فولاد با این بخشها و نقش پشتیبان و در عین حال منتفع شونده فولاد در این زمینهها با تولید محصولات فولادی مورد نیاز با مشخصات و قیمت مطلوب آنها باید در اولویت قرار گیرد.
7- توسعه صنعت فولاد: در عین حال که باید در کشور بهصورت مناسبی گسترش یابد و به توسعه ملی و منطقهای منتج شود ولی باید با در نظر گرفتن زیرساختها و زمینههای واقعی احداث توسعه داده شوند و با هم افزائی در کل زنجیره توام بوده و متوازن باشند. توسعه میتواند لزوما در داخل کشور نباشد و بنا به دلایل و توجیه لجستیکی/ اقتصادی/ فنی/ زیست محیطی در مناطق دیگری از جهان و با سرمایهگذاری مشترک انجام شود.
8- تمرکز سیاستگذاری و نظارت بر اجرای استراتژی صنعت فولاد کشور: تمام مسوولیتهای تدوین، پیادهسازی و اجرا در سطح کلان و نظارت جامع در سطح کشور باید توسط یک مرکزیت مدیریت شود، البته از نظر مشورتی و در برخی موارد واگذاری نقش اجرائی به انجمنهای صنفی و صنعتی (انجمن آهن و فولاد ایران، انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران و...) نیز میتوان استفاده کرد. این مرکزیت میتواند شرکت ملی فولاد ایران باشد.
9- کیفیت و ارزش افزوده: حرکت صنعت فولاد باید در راستای تامین نیازهای بازار داخلی و توجه به صادرات برای تولید محصولات با کیفیت قابل رقابت در بازارهای بینالمللی و با جهتگیری به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر باشد. در همین راستا تاسیس یک «مرکز تکنولوژی فولاد» برای توسعه تکنولوژیهای بومی و به منظور ارتقای تکنولوژی و بهره وری تولید فولاد ایجاد شود. این مرکز میتواند با مشارکت دولت، شرکتهای بزرگ دولتی/ خصوصی فولاد، دانشگاهها/ شهرکهای تحقیقاتی تاسیس شود و بهعنوان شرکتی انتفاعی همه ذینفعان از آن بهرهمند شوند. از وظایف این مرکز میتواند تلاش برای فراهم آوردن زمینههای تکنولوژیکی توسعه پایدار اقتصادی، فنی و زیست محیطی با بازدهی مطلوب باشد.
10- بهره وری: از مهمترین جنبههای هر فعالیت صنعتی بهرهوری آن است و صنعت فولاد نیز از این قاعده مستثنی نیست و نقش عوامل موثر بر بهرهوری را باید مشخص و سهم بهبود هر یک در برهه زمانی مشخص برای نیل به هدف کلی را مشخص کرد. عدم توجه به آن به کاهش رقابت پذیری و واگذاری بازار داخلی و صادراتی به رقبا خواهد انجامید. بنابراین توجه به این امر در تمام مراحل از مطالعه و بازاریابی، سرمایهگذاری، احداث و تا تولید و عرضه به بازار باید مد نظر قرار گیرند.
11- بازارهای هدف و بازاریابی در سطح بینالمللی: مطالعه و تعیین اهداف صادراتی و تجهیز ساختاری، نیروی انسانی، آموزشی و مهارتی در سطح بینالمللی همراه با چابکی لازم جهت واکنش به تغییرات بازار جهانی که لازم است در سایر جنبههای توانمندسازی صنعت فولاد لحاظ شده باشند. در این زمینه فراهم آوردن زمینه تاسیس یا تقویت شرکتهای توانمند متخصص در زمینه صادرات فولاد میتواند از اولویتها باشد.
استراتژی در صنعت فولاد داریم یا نداریم؟
مسعود ابکاء
مدیرعامل سابق ذوبآهن
آنها هم استراتژی ندارند چراکه چند سال به دنبال احداث کارخانه فولاد در منطقه تحت مسوولیت خود میروند و وقتی به نتیجه رسید، نالان از عدم سوددهی و پایداری کارخانه مذکور میشوند. (البته خدا را شکر که بسیاری از آنها به نتیجه نرسیده است وگرنه سرنوشتی مشابه داشتند.) استراتژی نداریم چون به مطالعات اندک انجام شده، توجهی نداریم. استراتژی نداریم زیرا به سادهترین و البته مهمترین موضوع یک بنگاه اقتصادی یعنی نیروی انسانی و ساختار سازمانی متناسب با اهداف بیمهری میکنیم و از هیچ مدل بینالمللی تبعیت نمیکنیم. استراتژی نداریم و اگر داشتیم، طرحهای استانی اینچنین سرنوشتی پس از 9 سال نداشت. اگر استراتژی داشتیم اینچنین منابع خود را خُرد و بیخاصیت در سطح کشور پراکنده نمیکردیم.اگر استراتژی داشتیم در خصوصیسازی، مجتمعهای فولاد را اینگونه بیسرپرست و یتیم نمیکردیم، اگر استراتژی داشتیم ایمیدرو که به همین منظورتاسیس شده، نقشی در مجتمعهای فولادی و معدنی کشور داشت. اگر استراتژی داشتیم اینگونه شاهد زیان و ورشکستگی برخی واحدها، حتی در زمان شکوفایی فولاد نبودیم اکنون که داستان دیگری است و مجتمعهای سودده و قدرتمندمان هم زمینگیر شدهاندو جسارت نشود اگر تدبیر داشتیم، حتما استراتژی هم میداشتیم. سال گذشته در انتهای سمپوزیوم فولاد که مسائل بسیار مهمی در آن مطرح شد و البته توجه نشد، حقیر در جمعبندی همایش مطرح کردم که «به نظر میرسد با این سازوکار و عدم توجه به زیربناها و منابع مالی مورد نیاز، بیش از اینکه طرح جامع فولاد را تدوین کرده باشیم، آرزوهای خود را به رشته تحریر درآوردهایم.» امروز به گمانم این حقیقت ملموستر شده است. دیر شده، خیلی دیر شده! استراتژی میآید که ما زندگی بهتری داشته باشیم ولی اکنون باید استراتژیای تدوین کنیم که نمیریم. جای استراتژی به شدت خالی است.
استراتژی قابل انعطاف در صنعت فولاد و معدن
مجتبی حاجی شفیعی
مدیر عامل مجتمع فولاد ویان
از جمله مولفههای کلان در استراتژی را میتوان جلوگیری از واردات بی رویه فولاد که با کیفیت نازل و قیمت پایین در بازار عرضه میشود نام برد، لذا به بهانه شراکت با شرکتهای فولادی و معدنی خارجی نباید صرفا کالاهای مصرفی وارد کشور شوند. از آنجا که هر ارزانی بی دلیل نیست، جامعه صنعتی باید در مقابل این هجوم محصولات بیکیفیت بسیار هوشیار عمل کند و صرفا واردات را به سمت خرید ماشینآلات با فناوری روز دنیا به همراه دانش فنی سوق دهد. فولاد نباید بهصورت بیرویه وارد کشور شود.مولفه دیگر افزایش ظرفیت واحدهای فولادی و معدنی است که در سالهای اخیر بهخصوص از سال 1390 به بعد به دلیل تحریم به کاهش ظرفیت تولید اقدام کردند. در مرحله اول باید با ایجاد بستر مناسب، اینگونه واحدهای تولیدی به ظرفیت اصلی برسند. بنابراین در تعیین استراتژی توسعه در صنعت فولاد و معدن، با افزایش تولید محصولات معدنی و فولادی که دارای توجیه اقتصادی باشند اینگونه واحدها جایگاه مناسبی در اقتصاد کشور به دست میآورند. با تولید کمی و کیفی اینگونه مواد در کشور، صنعت میتواند رشد ارزش افزوده مناسبی را به دست آورده و توان خود را افزایش دهد. واحدهای فولادی و معدنی که به جهت محدودیتهای داخلی و بینالمللی نتوانستهاند از تمامی ظرفیت تولید خود استفاده کنند، شایسته است در پسا تحریم با عزم جدی به این امر بپردازند.
در اثر گذر زمان و کاهش یا قطع ظرفیت تولید در کارخانههای معدنی و فولادی عمر مفید تجهیزات مورد استفاده نیز سریعا کاهش یافته و ثمر بخشی کامل خود را از دست دادهاند. بسیاری از کارخانههای فولادی به دلیل ضعف کشش بازار مصرف، دچار روزمرگی شدند. بنابراین در تعیین استراتژی راهبردی توسعه، نوسازی و به روزرسانی تجهیزات و دانش فنی استفاده از امکانات برای تولید بهینه مورد نظر خواهد بود. برای تصاحب بازارهای داخلی و خارجی واحدهای قدیمی باید به تکنولوژی روز دنیا مجهز شوند. افزایش بهرهوری، موجب افزایش درآمد ملی و پایداری اشتغال و در نتیجه توسعه این صنعت خواهد شد.پس از لغو تحریم به دلیل بازار اشباع شده فولاد در دنیا، قرار است سرمایههای خارجی در اثر مناسبات اقتصادی جدید وارد کشور شود. این سرمایهگذاری در استراتژی توسعه صنعت فولاد و معدن باید به شیوهای بهکار گرفته شود که نتیجه بلند مدت در اقتصاد صنعتی کشور داشته و در کوتاه مدت نیز موجبات فروش کالاهای فولادی و معدنی کشور را فراهم سازد. متمرکزسازی این سرمایهگذاریها در بخشهایی که هم اکنون دارای کمبود هستند موجبات تعالی این صنعت را فراهم میآورد. گاهی اوقات اجرای سریع و به موقع تصمیمات بر اساس استراتژی توسعه کشور مهمتر از صحت و سقم مفاد تبیین شده در استراتژی است زیرا عموما تصمیمات اتخاذ شده تا اجرا، زمان طولانی مدت را طی میکند که این امر با اهداف استراتژی که اگر به موقع اجرا نشوند اثر بخشی خود را از دست میدهند در تضاد است. لذا، باید بخش فعال و خصوصی در تبیین و حتی اجرای استراتژی نقش بارزی داشته باشد تا استراتژی دستخوش تغییرات کمتری به موجب دیرکرد اجرا شود.
توجه به مزیتها و چالشها در تدوین استراتژی صنعت فولاد
احمد کارگهی
مدیرعامل شرکت توکا فولاد
پاسخ به این سوالات بدون بررسی مشکلات صنعت فولاد و موانع رسیدن به هدف چشمانداز امکانپذیر نیست. صنعت فولاد کشور در حال حاضر با مشکلات اساسی دست به گریبان است. رکود حاکم در بازار ایران، بالا بودن هزینه تولید و افزایش احتمالی قیمت مواد اولیه و انرژی و حملونقل و نیروی انسانی و... چالشهای اصلی صنعت فولاد در حال حاضر است. صنعت فولاد کشور مشکلات جدی دارد؛ از جمله پایین بودن بهرهوری کل عوامل تولید و بالا بودن بهای تمامشده، جانمایی نادرست برخی کارخانههای احداث شده یا در حال احداث، ظرفیتهای غیراقتصادی (مقیاس تولید نامناسب) اکثر کارخانههای احداث شده، عدم توجه به توازن ظرفیتسازی زنجیره تولید از معدن تا محصول نهایی، عدم استفاده از تکنولوژیهای روز در ظرفیتسازی، بالا بودن هزینههای حملونقل، نداشتن حمایتهای لازم و به موقع در مقابل واردات و.... این مشکلات باعث شده که فولاد ایران با قیمتهای امروز جهان قدرت رقابتپذیری کمی داشته باشد. ضمنا ایران برای توسعه صنعت فولاد نیز با محدودیتهای جدی مواجه است از جمله نداشتن زیرساختهای لازم (در حال حاضر ایران حدود 10.223 کیلومتر خطوط ریلی دارد که باید به 50هزار کیلومتر برسد یعنی 5 برابر شود) و کمبود منابع مالی. (برای تحقق 55 میلیون تن تولید حداقل 45 میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است که شامل 20 میلیارد دلار برای تجهیزات فولاد و 25 میلیارد دلار برای امکانات زیربنایی است.) اما در مقابل، ایران در تولید فولاد مزیت نسبی دارد؛ وجود منابع معدنی مورد نیاز به ویژه سنگآهن، وجود نیروی انسانی متخصص، وفور گاز برای تولید فولاد از روش احیای مستقیم و قوس الکتریکی، وجود بسترهای اقتصادی و صنعتی لازم، وجود شرکتهای مهندسی با قابلیت ایجاد دانش فنی، وجود شرکتهای سازنده ماشینآلات و تجهیزات و بالاخره بازار رو به رشد مصرف داخلی و منطقهای.
بنابراین به سوال مطرح شده میتوان چنین پاسخ داد که استراتژی توسعه صنعت فولاد در کشور صحیح و در جهت توسعه اقتصادی کشور است اما رسیدن به هدف چشمانداز بسیار مشکل است و نیاز به بازنگری صنعت فولاد و اتخاذ استراتژی دقیق و برنامهریزی فشرده دارد. از جمله راهبردهایی که باید برای توسعه صنعت فولاد اتخاذ شود میتوان به اکتشاف و استخراج معادن بزرگ سنگآهن و استقرار واحدهای فرآوری در جوار معادن، اجرای طرح توازن در زنجیره تولید فولاد، جانمایی صحیح کارخانههای فولاد با توجه به محدودیتهای آب و ریل و مسافت، تامین مالی از طریق توسعه سرمایهگذاری بخش خصوصی و خارجی، بهکارگیری تکنولوژیهای روز جهان، ایجاد و توسعه زیرساختهای لازم، توجه به تولید فولادهای کیفی و با ارزش افزوده بالاتر، اتخاذ استراتژی و سیاستهای توسعه صادرات و بالاخره ارتقای بهرهوری عوامل تولید اشاره کرد.بدیهی است تحقق استراتژیهای فوقالذکر و برنامهریزیهای مربوطه مستلزم بهبود تعاملات بینالمللی، بهبود فضای کسب و کار داخلی، تخصیص به موقع منابع، اصلاح سیاستهای پولی و مالی متناسب با نیاز تولید، سیاستگذاری و هماهنگی جهت انجام و توسعه زیرساختهای لازم و بالاخره حمایت و پشتیبانی همهجانبه ارکان قانونگذاری و اجرایی کشور است.
ضرورت تدوین استراتژی صنعت فولاد
محمدحسین نشاطی
مدیر دفتر مطالعات، برنامهریزی و راهبردی شرکت فولاد آلیاژی ایران
1- مزیتهای داخلی: توجه به توانمندیها و مزیتهای داخلی شامل وجود مواد اولیه (معادن و گاز طبیعی)، انرژی، زیرساختها از جمله راههای مواصلاتی (با امکان توسعه آنها)، نیروی انسانی متخصص و با مهارت مناسب که لازم است در عین توجه به آنها بهعنوان مزایای رقابتی نسبت به توسعه و ارتقای بهرهوری و هدفگذاری برای آنها در برنامه استراتژیک در مورد کلیه عوامل اهتمام ورزیده و برنامهای مشخص را برای تحقق آنها تدوین کرد. در غیر این صورت این مزیتها ممکن است جایگاه خود را به رقبا بدهند.
2- تکمیل و موازنه زنجیره تامین: بهصورتی که باعث همافزایی و ارتقای توان رقابت در بازار شوند و در عین حال مقیاس تولید اقتصادی نیز در هر مورد باید در محاسبات مد نظر باشد. بدیهی است در موارد استثنایی که توجیه ظرفیت اقتصادی وجود نداشته باشد، از امکانات وارداتی یا سرمایهگذاری در تولید داخلی با سرمایهگذاری مشترک خارجی برای صادرات مازاد میتوان بهره گرفت. در این راستا ادغام و جلوگیری از تفرق صنعت فولاد کشور (با هدف همافزایی و کاهش قیمت تمام شده) نیز باید مد نظر باشد.
3- توسعه صنعتی: اکنون کشور در مسیر توسعه صنعتی قرار گرفته و با رفع موانع رشد از جمله رفع تحریمها و با بهبود فضای کسب و کار داخلی شاهد تسریع این رشد، افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش مصرف کالاهای سرمایهای و از جمله فلزات اساسی شامل فولاد خواهیم بود. این رشد زمینه ایجاد، تکمیل و اقتصادی کردن صنایع پاییندستی صنعت فولاد را فراهم میسازد که خود صنعت فولاد نیز باید در فراهم آوردن زمینههای گسترش آن از جمله اطلاعرسانی، پشتیبانی فنی/ اجرایی و سرمایهگذاری مشترک مساعدت کند.
4- ارزش افزائی و کمیت تولید: منابع داخلی باید به حداکثر ارزشافزائی در کشور و بالا بردن تولید ناخالص داخلی منتج شود. بنابراین چنانچه گاز طبیعی را در نظر بگیریم که میتواند بهعنوان یک ماده اولیه برای فرآیند تولید آهن اسفنجی (جهت تولید فولاد) و هم بهعنوان خوراک پتروشیمیها یا سوخت نیروگاههای برق مصرف شود باید توزیع مصرف آن در بخشهای مصرفکننده به گونهای باشد که مازاد تولید آنها برای صادرات حداکثر ارزشافزوده را ایجاد کند. با این دیدگاه مثلا در مورد فولاد عدد خروجی از محاسبه فوق باید بهعنوان تولید مازاد فولاد که اضافه بر مصرف داخلی باشد در نظر گرفته شود. در برابر تناژ تقریبی فولاد مازاد صادر شده آن بخش از محصولات فولادی که در کشور تولید نمیشوند یا تولید آنها صرفه اقتصادی ندارد وارد شوند و همچنین در صورتی که تولید و صادرات انرژی الکتریکی یا تولید مازاد محصولات پتروشیمی برای صادرات مقرون به صرفه تر باشند ارجحیت بیشتری برای آنها در نظر گرفته شود.
5- توجه به تکنولوژی و محیط زیست: دو مسیر اصلی برای تولید فولاد در جهان وجود دارد: یکی از طریق «کوره بلند و کنورتر» و دیگری از طریق «کورههای قوس الکتریکی» (ذوب قراضه/ آهن اسفنجی)، البته مقدار بسیار اندکی از تولید جهانی فولاد نیز از طریق کورههای القائی انجام میشود که بیشترین آن در هند است. گرچه هم اکنون سهم روش کوره بلند و کنورتر در تولید فولاد جهان بیشتر است، اما روند جهانی به ویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی به سمت توسعه/ جایگزینی با کورههای قوس الکتریکی است که از جمله مزیت آن کاهش کل مصرف انرژی به ازای یک تن فولاد و مزیت زیست محیطی آن (انتشار کمتر CO2) است. در ایران نیز عمده تولید فولاد از طریق تکنولوژی مزیتدار کورههای قوس الکتریکی است. در تدوین استراتژی فولاد کشور توجه خاصی باید مصروف مبحث تکنولوژی شود و در مرحله مجوزهای احداث نیز توسط مرکزیتی (مثلا شرکت ملی فولاد ایران) این تکنولوژیها بهطور عام کنترل و نظارت شده و از گسترش تکنولوژیهایی که در بلندمدت در سطح ملی مفید نخواهند بود اجتناب شود.
6- فولاد نقش کلیدی در توسعه زیربناها دارد: چنانچه به این موضوع توجه کنیم که در سطح ملی به تامین و انتقال انرژی، تامین و انتقال آب، تولید و انتقال نفت و گاز، توسعه زمینههای تامین تولیدات کشاورزی نیاز داریم که همگی از الزامات درجه اول هستند بنابراین توسعه و تعامل بین بخش فولاد با این بخشها و نقش پشتیبان و در عین حال منتفع شونده فولاد در این زمینهها با تولید محصولات فولادی مورد نیاز با مشخصات و قیمت مطلوب آنها باید در اولویت قرار گیرد.
7- توسعه صنعت فولاد: در عین حال که باید در کشور بهصورت مناسبی گسترش یابد و به توسعه ملی و منطقهای منتج شود ولی باید با در نظر گرفتن زیرساختها و زمینههای واقعی احداث توسعه داده شوند و با هم افزائی در کل زنجیره توام بوده و متوازن باشند. توسعه میتواند لزوما در داخل کشور نباشد و بنا به دلایل و توجیه لجستیکی/ اقتصادی/ فنی/ زیست محیطی در مناطق دیگری از جهان و با سرمایهگذاری مشترک انجام شود.
8- تمرکز سیاستگذاری و نظارت بر اجرای استراتژی صنعت فولاد کشور: تمام مسوولیتهای تدوین، پیادهسازی و اجرا در سطح کلان و نظارت جامع در سطح کشور باید توسط یک مرکزیت مدیریت شود، البته از نظر مشورتی و در برخی موارد واگذاری نقش اجرائی به انجمنهای صنفی و صنعتی (انجمن آهن و فولاد ایران، انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران و...) نیز میتوان استفاده کرد. این مرکزیت میتواند شرکت ملی فولاد ایران باشد.
9- کیفیت و ارزش افزوده: حرکت صنعت فولاد باید در راستای تامین نیازهای بازار داخلی و توجه به صادرات برای تولید محصولات با کیفیت قابل رقابت در بازارهای بینالمللی و با جهتگیری به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر باشد. در همین راستا تاسیس یک «مرکز تکنولوژی فولاد» برای توسعه تکنولوژیهای بومی و به منظور ارتقای تکنولوژی و بهره وری تولید فولاد ایجاد شود. این مرکز میتواند با مشارکت دولت، شرکتهای بزرگ دولتی/ خصوصی فولاد، دانشگاهها/ شهرکهای تحقیقاتی تاسیس شود و بهعنوان شرکتی انتفاعی همه ذینفعان از آن بهرهمند شوند. از وظایف این مرکز میتواند تلاش برای فراهم آوردن زمینههای تکنولوژیکی توسعه پایدار اقتصادی، فنی و زیست محیطی با بازدهی مطلوب باشد.
10- بهره وری: از مهمترین جنبههای هر فعالیت صنعتی بهرهوری آن است و صنعت فولاد نیز از این قاعده مستثنی نیست و نقش عوامل موثر بر بهرهوری را باید مشخص و سهم بهبود هر یک در برهه زمانی مشخص برای نیل به هدف کلی را مشخص کرد. عدم توجه به آن به کاهش رقابت پذیری و واگذاری بازار داخلی و صادراتی به رقبا خواهد انجامید. بنابراین توجه به این امر در تمام مراحل از مطالعه و بازاریابی، سرمایهگذاری، احداث و تا تولید و عرضه به بازار باید مد نظر قرار گیرند.
11- بازارهای هدف و بازاریابی در سطح بینالمللی: مطالعه و تعیین اهداف صادراتی و تجهیز ساختاری، نیروی انسانی، آموزشی و مهارتی در سطح بینالمللی همراه با چابکی لازم جهت واکنش به تغییرات بازار جهانی که لازم است در سایر جنبههای توانمندسازی صنعت فولاد لحاظ شده باشند. در این زمینه فراهم آوردن زمینه تاسیس یا تقویت شرکتهای توانمند متخصص در زمینه صادرات فولاد میتواند از اولویتها باشد.
ارسال نظر