کاهش احتمالی گردشگران خارجی
تصمیم کنگره مبنی بر ایجاد «محدودیت ورود به آمریکا برای مسافران ایران» و امضای آن از طرف رئیسجمهور آمریکا موجب میشود کسانی که از مارس ۲۰۱۱ به ایران، عراق، سودان و سوریه سفر کردهاند، نتوانند بدون ویزا به ایالات متحده سفر کنند. این امر دقیقا مصداق ضربالمثل ایرانی«گنه کرد در بلخ آهنگری؛ به شوشتر زدند گردن مسگری» است. به نظر منطقی نمیرسد که دیگران اقدامات تروریستی انجام دهند آنگاه ما تاوان آن را بپردازیم. تروریستهایی با ملیتهایی غیر ایرانی اقدام به ترور افراد بی گناه میکنند و در عوض ایران و کسانی که برای دیدار به ایران میآیند باید تنبیه شوند.
تصمیم کنگره مبنی بر ایجاد «محدودیت ورود به آمریکا برای مسافران ایران» و امضای آن از طرف رئیسجمهور آمریکا موجب میشود کسانی که از مارس 2011 به ایران، عراق، سودان و سوریه سفر کردهاند، نتوانند بدون ویزا به ایالات متحده سفر کنند. این امر دقیقا مصداق ضربالمثل ایرانی«گنه کرد در بلخ آهنگری؛ به شوشتر زدند گردن مسگری» است. به نظر منطقی نمیرسد که دیگران اقدامات تروریستی انجام دهند آنگاه ما تاوان آن را بپردازیم. تروریستهایی با ملیتهایی غیر ایرانی اقدام به ترور افراد بی گناه میکنند و در عوض ایران و کسانی که برای دیدار به ایران میآیند باید تنبیه شوند. این در حالی است که ایران و ایرانی خود قربانی ترور و تروریستها بودهاند و تاریخ کوتاه جمهوری اسلامی در بعد از انقلاب شاهد این ماجرا است.
این یک واقعیت است که اجرای این قانون عملاً تعامل تجاری و گردشگری ۳۸ کشورِ عمدتا اروپایی را با ایران تحت تاثیر قرار میدهد. این محدودیتها برای مسافرانی که از سال ۲۰۱۱ اقدام به مسافرت به ایران کردهاند به معنای تحریم اقتصادی ایران است. تبعه این کشورها که با آمریکا تفاهمنامه لغو روادید دارند و میتوانند بدون ویزا به این کشور سفر کنند، در صورت سفر به ایران باید برای ورود به آمریکا ویزا دریافت کنند. این کشورها عبارتند از: آندورا، استرالیا، اتریش، بلژیک، برونئی، شیلی، چک، دانمارک، استونی، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، لتونی، لیختناشتاین، لیتوانی، لوکزامبورگ، مالت، موناکو، هلند، نیوزیلند، نروژ، پرتغال، سن مارینو، سنگاپور، اسلواکی، اسلوونی، کره جنوبی، اسپانیا، سوئد، سوئیس، بریتانیا، تایوان، کانادا و برمودا.در صورت اجرای این لایحه منافع اقتصادی ایران در پساتحریم به مخاطره خواهد افتاد، چرا که موجب محدودیت ورود گردشگران این کشورها به ایران و نیز محدودیت سفر صاحبان و مدیران شرکتهای علاقهمند به توسعه روابط اقتصادی و تجاری با ایران خواهد شد. بعد از رفع تحریمها با توجه به اینکه ایران بهعنوان اولین کشور گردشگری سال ۲۰۱۶ پیشنهاد شده بود، این صنعت میتوانست بهعنوان یکی از راههای افزایش درآمد ایفای نقش کند.
حال سوال اینجاست که آیا برای حل این مشکل نیازی به مراجعه به کمیسیون مشترک برجام برای حل مساله هست یا خیر؟ پاسخ کاملا روشن است: مطمئنا بلی؛ چرا که هرچه زودتر باید اقدامات پیشگیرانه انجام پذیرد. تعهدات آمریکا در قالب برجام و اینکه این لایحه نقض صریح بند ۲۶ برجام (مبنی بر عدم وضع تحریمهای جدید علیه ایران به هر بهانهای) است در کنار قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و اعلامیه جهانی حقوق بشر(که عدم محرومیت افراد به دلیل محل تولد یا رنگ پوست، از حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اذعان دارد)، برگهای برندهای هستند که میتوانند اجرای برنامه «محدودیت ورود به آمریکا برای مسافران ایران» را به حالت تعلیق درآورده و در آینده به کلی ملغی کنند.اینکه چرا دولت آمریکا جلوی تصویب این قانون را نگرفت خود یک سوال است و اینکه تصمیم ما برای برخورد با آن چگونه باید باشد سوالی دیگر. همانگونه که کارشناسان اذعان داشتهاند، باید از اقدامات احساسی و دفعی و تصمیمگیریهای واکنشی پرهیز کرد و کار را به شورای عالی امنیت ملی سپرد و اقدامی پخته با مشورت حقوقدانها انجام داد که هم قاطعیت و هم اثربخشی داشته باشد.
در این شرایط ضروری است از طریق کانالهای دیپلماتیک اقدامات لازم برای لغو این قانون صورت پذیرد و در کنار آن برای جلوگیری از افت تعداد گردشگر ورودی به کشور اقداماتی در دستور کار دولتمردان قرار گیرد از جمله: راه حل اول ایجاد یک پویش بینالمللی برای فشار به کنگره آمریکا است، در این بین بهرهگیری از ظرفیت کشورهای اروپایی درگیر با دیپلماسی فعال برای جلوگیری از اجرایی شدن مصوبه کنگره و تعهد بیقید و شرط آمریکا برای اجرایی شدن برجام به نظر موثر میرسد. راه حل دوم که تا حدودی همکاری ارگانهای ذیربط را طلب میکند، لغو ویزا برای کشورهایی است که مشمول این برنامه میشوند. چرا که منبع اطلاعات رسمی برای آنکه ماموران کنترل گذرنامه آمریکا از سابقه سفر متقاضی ورود به آمریکا مطلع شوند، ثبت ویزا و مهر ورود و خروج افراد به ایران در گذرنامه متقاضی است. لغو یکطرفه ویزا سبب خواهد شد تا طرف آمریکایی نتواند آماری دقیق از مسافرت اتباع آن کشورها به ایران بهدست آورد و بهانهای برای جلوگیری از سفر افراد به آمریکا نداشته باشد. راه حل سوم در واقع تقسیم بازار گردشگری و تعیین بازارهایی برای کشور، خارج از لیست ۳۸ کشور مورد نظر است.امید که اتخاذ راه حلی منطقی سبب شود تا بارقههای امیدی که برای توسعه گردشگری در پسابرجام شکل گرفته بود، به واقعیتی ملموس تبدیل شوند.
این یک واقعیت است که اجرای این قانون عملاً تعامل تجاری و گردشگری ۳۸ کشورِ عمدتا اروپایی را با ایران تحت تاثیر قرار میدهد. این محدودیتها برای مسافرانی که از سال ۲۰۱۱ اقدام به مسافرت به ایران کردهاند به معنای تحریم اقتصادی ایران است. تبعه این کشورها که با آمریکا تفاهمنامه لغو روادید دارند و میتوانند بدون ویزا به این کشور سفر کنند، در صورت سفر به ایران باید برای ورود به آمریکا ویزا دریافت کنند. این کشورها عبارتند از: آندورا، استرالیا، اتریش، بلژیک، برونئی، شیلی، چک، دانمارک، استونی، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایسلند، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، لتونی، لیختناشتاین، لیتوانی، لوکزامبورگ، مالت، موناکو، هلند، نیوزیلند، نروژ، پرتغال، سن مارینو، سنگاپور، اسلواکی، اسلوونی، کره جنوبی، اسپانیا، سوئد، سوئیس، بریتانیا، تایوان، کانادا و برمودا.در صورت اجرای این لایحه منافع اقتصادی ایران در پساتحریم به مخاطره خواهد افتاد، چرا که موجب محدودیت ورود گردشگران این کشورها به ایران و نیز محدودیت سفر صاحبان و مدیران شرکتهای علاقهمند به توسعه روابط اقتصادی و تجاری با ایران خواهد شد. بعد از رفع تحریمها با توجه به اینکه ایران بهعنوان اولین کشور گردشگری سال ۲۰۱۶ پیشنهاد شده بود، این صنعت میتوانست بهعنوان یکی از راههای افزایش درآمد ایفای نقش کند.
حال سوال اینجاست که آیا برای حل این مشکل نیازی به مراجعه به کمیسیون مشترک برجام برای حل مساله هست یا خیر؟ پاسخ کاملا روشن است: مطمئنا بلی؛ چرا که هرچه زودتر باید اقدامات پیشگیرانه انجام پذیرد. تعهدات آمریکا در قالب برجام و اینکه این لایحه نقض صریح بند ۲۶ برجام (مبنی بر عدم وضع تحریمهای جدید علیه ایران به هر بهانهای) است در کنار قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و اعلامیه جهانی حقوق بشر(که عدم محرومیت افراد به دلیل محل تولد یا رنگ پوست، از حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اذعان دارد)، برگهای برندهای هستند که میتوانند اجرای برنامه «محدودیت ورود به آمریکا برای مسافران ایران» را به حالت تعلیق درآورده و در آینده به کلی ملغی کنند.اینکه چرا دولت آمریکا جلوی تصویب این قانون را نگرفت خود یک سوال است و اینکه تصمیم ما برای برخورد با آن چگونه باید باشد سوالی دیگر. همانگونه که کارشناسان اذعان داشتهاند، باید از اقدامات احساسی و دفعی و تصمیمگیریهای واکنشی پرهیز کرد و کار را به شورای عالی امنیت ملی سپرد و اقدامی پخته با مشورت حقوقدانها انجام داد که هم قاطعیت و هم اثربخشی داشته باشد.
در این شرایط ضروری است از طریق کانالهای دیپلماتیک اقدامات لازم برای لغو این قانون صورت پذیرد و در کنار آن برای جلوگیری از افت تعداد گردشگر ورودی به کشور اقداماتی در دستور کار دولتمردان قرار گیرد از جمله: راه حل اول ایجاد یک پویش بینالمللی برای فشار به کنگره آمریکا است، در این بین بهرهگیری از ظرفیت کشورهای اروپایی درگیر با دیپلماسی فعال برای جلوگیری از اجرایی شدن مصوبه کنگره و تعهد بیقید و شرط آمریکا برای اجرایی شدن برجام به نظر موثر میرسد. راه حل دوم که تا حدودی همکاری ارگانهای ذیربط را طلب میکند، لغو ویزا برای کشورهایی است که مشمول این برنامه میشوند. چرا که منبع اطلاعات رسمی برای آنکه ماموران کنترل گذرنامه آمریکا از سابقه سفر متقاضی ورود به آمریکا مطلع شوند، ثبت ویزا و مهر ورود و خروج افراد به ایران در گذرنامه متقاضی است. لغو یکطرفه ویزا سبب خواهد شد تا طرف آمریکایی نتواند آماری دقیق از مسافرت اتباع آن کشورها به ایران بهدست آورد و بهانهای برای جلوگیری از سفر افراد به آمریکا نداشته باشد. راه حل سوم در واقع تقسیم بازار گردشگری و تعیین بازارهایی برای کشور، خارج از لیست ۳۸ کشور مورد نظر است.امید که اتخاذ راه حلی منطقی سبب شود تا بارقههای امیدی که برای توسعه گردشگری در پسابرجام شکل گرفته بود، به واقعیتی ملموس تبدیل شوند.
ناصر رضایی
عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری
ارسال نظر