پدر «اقتصاد سنجی تاریخی»
رابرت هرشی
تحلیلگر نیویورک تایمز
داگلاس نورث، نوبلیست برجسته در سن ۹۵ سالگی در خانه خود واقع در بنزونیا چشم از جهان فرو بست. عمده کار وی تحقیق مجدد در تاریخ اقتصادی به وسیله تئوری اقتصاد کاربردی بود و وی به درک جدیدی از اینکه چگونه جوامع با رفتار افراد هماهنگ میشود، رسید. پدر نورث مدرسه را ترک کرد؛ اما داگلاس برخلاف پدر به محافل علمی راه یافت. نورث همچنین به راهروهای دولتهای چین، آمریکا، اروپای شرقی و غیره بهعنوان مشاور در رفتوآمد بود.
این نوبلیست مشهور در محافل علمی، بیش از ۷ دهه به تدریس مشغول بود و در بسیاری از کتابها و مقالات، وی به تاریخدان اقتصادی مشهور است.
رابرت هرشی
تحلیلگر نیویورک تایمز
داگلاس نورث، نوبلیست برجسته در سن ۹۵ سالگی در خانه خود واقع در بنزونیا چشم از جهان فرو بست. عمده کار وی تحقیق مجدد در تاریخ اقتصادی به وسیله تئوری اقتصاد کاربردی بود و وی به درک جدیدی از اینکه چگونه جوامع با رفتار افراد هماهنگ میشود، رسید. پدر نورث مدرسه را ترک کرد؛ اما داگلاس برخلاف پدر به محافل علمی راه یافت. نورث همچنین به راهروهای دولتهای چین، آمریکا، اروپای شرقی و غیره بهعنوان مشاور در رفتوآمد بود.
این نوبلیست مشهور در محافل علمی، بیش از 7 دهه به تدریس مشغول بود و در بسیاری از کتابها و مقالات، وی به تاریخدان اقتصادی مشهور است. عمده شهرت وی به دلیل به چالش کشیدن روشهای سنتی تحلیل اقتصادی به خصوص در بازارهای پرنوسان است. وی براین باور است که روشهای تحلیلی- سنتی، قدرت توضیحدهندگی مناسبی برای رشد بلندمدت اقتصادی ندارند. این اقتصاددان، در کارهای علمی خود تاثیرات نهادهای سیاسی و اجتماعی، قوانین و مقررات حقوق مالکیت و عقاید افراد را در نظر میگرفت. برای مثال، بر اساس فرضیات وی، هنگامی که گروههای اقتصادی مختلف مانند کشاورز، بانکدار یا شرکتهای جادهسازی- به این نتیجه میرسند که نهادهای موجود آنها را از منتفع کردن سود بیشتر منع میکنند، با هم متحد شده و سعی در تغییر نهادها خواهند داشت. جان جوزف، پروفسور اقتصاد در دانشگاه مریلند، شاگرد و همکار نورث در یادداشتی به مناسب تولد 90 سالگی نورث نوشت: «کار هوشمندانه نورث این است که وی میداند چه سوالی را چه زمانی باید مطرح کند. معمولا هنگامی که با چارچوب حال حاضر نمیتواند مسالهای را توضیح دهد، سوالات هوشمندانهای را مطرح میکند. برای مطرح کردن این سوالات، ترکیبی از فروتنی و اعتماد به نفس مورد نیاز است.»
در حالی که نورث در دانشگاه واشنگتن ۳۳ سال به تدریس پرداخت به شکلگیری شاخهای از بررسی دادهها به نام اقتصادسنجی تاریخی (تکنیکی برای تحلیل دادههای کلان تاریخی اقتصاد) کمک کرد. پس از آنکه نورث و سایر استادان برجسته اقتصادی به این نتیجه رسیدند که اقتصاد سنتی مبتنی بر بازار در برخی موارد که نیاز به اندازهگیری دارد ضعیف عمل میکند، از روش اقتصادسنجی تاریخی کمک گرفتند. پروفسور نورث بر این باور است که اقتصاد کلاسیک به طور کامل در نیافته است که بازارها در نهادها جای گرفتهاند. نهادها به آرامی متحول میشوند و تنها با مطالعه پدیدههای فرهنگی پشت آنها شناخته میشوند. داگلاس در توضیح اینکه چرا هزینه حملونقل دریایی از سال ۱۷۵۰ تا ۱۹۱۰ کاهش یافته است به این نتیجه رسید که این کاهش هزینه، به این دلیل نبود که هزینه عملیات کشتیرانی ارزانتر شده بود، بلکه دلیل اصلی آن افزایش تجارت و کاهش حضور کشتیهای غیر نظامی در جنگ دریایی، افزایش امنیت و همچنین بهبود بنادر بود. این تفکر منجر به وجود آمدن شاخه دیگری در اقتصاد به نام «اقتصاد نهادهای جدید» شد.
«اقتصاد نهادهای جدید» در سال 1993 با دریافت جایزه نوبل شناخته شد. این جایزه را به طور مشترک با رابرت فوگل برنده شد. فوگل نیز در همین زمینه بهطور مستقل فعالیت کرده بود. کمیته نوبل در بیانیه خود اعلام کرد: نورث و فوگل «بهدلیل تحقیقات جدیدشان در تاریخ اقتصاد با بهکارگیری نظریههای اقتصادی و روشهای کمی بهمنظور توضیح تغییر اقتصادی و نهادی» مفتخر به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شدهاند. پروفسور نورث از شیوه سنتی تحلیل دادهها برای مقاله «رشد اقتصادی آمریکا از سال 1790 تا 1860» کمک گرفت. این مقاله در سال 1961 منتشر شد، اما زمانی که وی به مطالعه اقتصاد اروپا پرداخت نسبت به شیوه تحلیل دادهها تجدید نظر کرد. او در سال 1973 به کمک پال توماس مقالهای با عنوان «رشد اقتصادی جهان غرب» نوشت که در این مقاله با چالشهایی روبهرو شد که وی را مجبور کرد دوباره به روشهای آماری خویش نگاهی تازه بیندازد.
وی در زندگینامه خود چنین مینویسد «باز نگری در ابزارهای اقتصادی زندگی مرا متحول کرد. من متقاعد شدم که ابزارهای اقتصاد نئوکلاسیک نمیتواند برخی تغییرات اقتصادی اساسی جوامع را توضیح دهد.» هنگامی که در قرن چهاردهم، طاعون جان دهها میلیون نفر در اروپا و آسیا را گرفت، این امر روی نیروی کار تاثیر بسیاری گذاشت. نورث به بررسی تاثیر اقتصادی این پدیده پرداخت. وی دریافت که تئوریهای کلاسیک نمیتوانند دلیل افزایش دستمزدها در اروپای غربی پس از این بلا را توضیح دهند. وی در این خصوص نوشت: «ما به ابزارهای جدیدی نیازمند هستیم، اما این ابزارها در حال حاضر موجود نیستند.» بنابراین او و همکارانش شروع به خلق روشهای دیگری از جمله استفاده بیشتر، از دادههای مقداری شدند. یکی از نتایجی که پروفسور نورث به دست آورد این بود که سرعت صنعتی شدن کشورهای انگلیس و هلند بیش از سایر کشورها بود، چرا که در این کشورها وجود کارتلهای تجاری با قوانین سخت در محیط کار و استخدام، کمتر وجود داشت.
مطالعات پروفسور نورث توجه بسیاری از کارشناسان اقتصادی را برمیانگیخت؛ از جمله پرسش وی درخصوص اینکه چرا افراد خون اهدا میکنند، در حالی که هیچ مشوق مالی ندارند. وی در دانشگاه واشنگتن روی این موضوع بسیار تحقیق کرد پروفسور والیس در مصاحبهای عنوان کرد: «داگ نورث همواره کفایت دادهها را مورد پرسش قرار میداد.» وینگست همکار سابق نورث که اکنون استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد است، گفت: «نورث همواره در خط مقدم بسیاری از تغییر و تحولات از جمله، تئوریهای اقتصادی، بهکارگیری تئوری اقتصاد کاربردی، اهمیت حقوق مالکیت و از همه مهمتر نقش اساسی نهادهای فرهنگی در عملکرد اقتصاد بود.» وی زمانی که مشاور اقتصادی کشورهای مختلف بود، بر این باور بود که باید حداقل 6 ماه را در آن کشور سپری کند تا سیستم باورها، سازمانها و نهادشان را قبل از هرگونه توصیهای، درک کند. خارج از ساعات کلاس، نورث به علایق خود از جمله عکاسی، پرواز هواپیمای شخصی خود، اتومبیلرانی، شکار، ماهیگیری، تنیس و شنا میپرداخت.
داگلاس سیسیل نورث در نوامبر ۱۹۲۰ در کمبریج به دنیا آمد و اگرچه در سایه موسسه فناوری ماساچوست و هاروارد بزرگ شد؛ اما هیچ کس فکر نمیکرد که روزی وی اقتصادددان برجستهای شود. طبق گفته نورث، پدرش مدرسه را ترک کرد تا در شرکت بیمه متروپولیتن لایف مشغول به کار شود. نورث مطمئن نیست که مادرش تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده باشد. نورث دانشآموزی بیتفاوت و تمامی نمرات او متوسط رو به پایین بود. او هنگامی که به دانشگاه برکلی راه یافت طرفدار دو آتشه مارکس بود و همینطور یک فعال سیاسی که از امور درسی سرباز می زد. در اوایل جنگ دوم جهانی پس از اینکه دوستان کمونیست او پس حمله ژاپن به پل هابر، از جنگ آمریکا حمایت کردند، از دوستان کمونیست خود نیز دور شد. در متنی که برای مراسم نوبل نوشته بود، آمده است:«من به تحصیلاتم ادامه دادم با هدف مشخص که من میخواهم جوامع را بهبود بخشم و برای این منظور باید بدانم که چرا اقتصاد در برخی جوامع قوی است و در برخی دیگر ضعیف». وی با نمرات عالی از برکلی فارغالتحصیل شد و شغلی در دانشگاه واشنگتن گرفت. در این حین، وی با دونالد گوردون همکار و حریف شطرنج خود آشنا شد. وی درخصوص این همکاری در مصاحبهای در سال ۲۰۱۱ گفت: «من در شطرنج دونالد را شکست میدهم و او به من تئوریهای اقتصادی را میآموزد.»
پس از بازنشستگی از دانشگاه واشنگتن نورث در 90 سالگی به تدریس در دانشگاه استنفورد مشغول شد. پروفسور نورث در بسیاری اوقات روی اقتصاد کشورها تحقیق میکرد که چه مسالهای کشورها را از هم متمایز میکند و جامعهای فقیر و جامعهای دیگر غنی میشود؛ اما وی همواره از جهتگیریهای سیاسی پرهیز میکرد و از دیدگاه مارکس فاصله گرفت و به بیان خودش، وی نه لیبرال است نه محافظهکار. وی همچنین دیدگاه خاصی درخصوص اندازه مناسب دولت ندارد. «تاریخ اقتصاد به ما آموخت که جهان یک سیستم پیچیده در حال تغییر است و رسالت من در اقتصاد این است که مردم را از این فرآیند پویا آگاه کنم.»
ارسال نظر