سه نقش اصلی نهادها
پایگاه نوبل پرایز

کمیته نوبل پرایز در بیانیه خود در سال 1993 اعلام کرد: «نورث و فوگل به‌دلیل تحقیقات جدید در تاریخ اقتصاد با به‌کارگیری نظریه‌های اقتصادی و روش‌های کمی نوین معروف به «کلایو متری» برای تبیین تغییرات اقتصادی و نهادی مفتخر به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شده‌اند. بخش‌هایی از مقاله و پژوهش‌های انجام‌شده توسط این دانشمند در این پایگاه نقل شده است که منتخبی از آن اقتباس شده است.


وی در مقاله نوبل می‌گوید: «تاریخ اقتصادی در مورد عملکرد اقتصادها در طول زمان توضیحات زیادی می‌دهد. هدف از مطالعه تاریخ اقتصاد روشن کردن گذشته نیست، بلکه هدف ایجاد یک چارچوب علمی است تا در آن بتوانیم تغییرات انجام شده در زمان را به تئوری‌های اقتصادی مرتبط کنیم و تئوری‌های کامل‌تری ایجاد کنیم. مثلا نظریه پویایی اقتصاد از نظریه قدیمی تعادل عمومی اقتباس شده است. بدون وجود نظریه تعادل عمومی این نظریه شکل نمی‌گرفت. نظریه پویایی اقتصاد یک نظریه کلیدی در توسعه به شمار می‌رود و باید بپذیریم که رشد و توسعه محقق شده در بسیاری از کشورهای توسعه یافته با نظریات رشد نئوکلاسیکی قابل تبیین نیست زیرا نقش سیاست‌های مهم را نادیده می‌گیرد. این نظریات مدام از نقش مهم بازارها صحبت می‌کنند، اما هرگز نمی‌گویند که الزامات تشکیل چنین بازارهایی چیست. نقش قانون و سیاست در توسعه بسیار مهم است.»


نورث روش‌های آماری و اقتصاد سنجی را برای مطالعه تاریخ اقتصادی به‌کار گرفت و این در شرایطی بود که تا اواخر قرن بیستم، تاریخ اقتصادی عمدتا رشته‌ای توصیفی بود و از تحلیل‌های ریاضی و اقتصاد سنجی به دور بود. در نتیجه نورث و فوگل با مقاومت زیادی در کاربرد ریاضی و آمار در تاریخ اقتصادی روبه رو شدند. آنها روشی جدید به کار گرفتند به نحوی که تمامی کارها در زمینه تاریخ اقتصادی به پیش‌بینی‌های آزمون‌پذیر و ابطال‌پذیری منجر می‌شدند و در مقابل آزمون فرضیه صفری که برخی عوامل را بی‌اهمیت می‌داند، مورد آزمون قرار گیرند. این اقدام مستلزم گردآوری داده‌های تاریخی و به‌کارگیری آنها با ابزارهای آماری بود. نورث در کارهای اول خود به بررسی نقش تجارت بین جنوب، شمال و غرب ایالات متحده در رشد اقتصادی این کشور پرداخت.


وی همچنین نقش نهادها را در تنظیم رفتار انسانی بررسی کرد و توضیح داد. او نهادها را به دو دسته کلی رسمی و غیررسمی تقسیم کرد و سپس کوشید تا تاثیر این نهادها بر رفتار افراد و عملکرد اقتصادی را توضیح دهد. او همچنین دلایلی را که نهادهای خاص در زمان‌های معینی از تاریخ پدیدار می‌شوند، بیان کرد. او همچنین کوشید تا نیروهای تاریخی موثر در فقر و ثروت اقتصادها را درک کند، نورث رشد اقتصادی را با اتخاذ نهادهای درست توضیح داد و از تکنیک‌های آماری برای آزمون نظریه‌های نهادی خود درباره علل رشد اقتصادی بهره جست. این یافته‌ها نورث را در زمره بنیان‌گذاران مکتب اقتصاد نونهادگرا قرار داد. او معتقد بود نهادها بر هزینه‌های تولید کالا و توانایی فروش آنها و نرخ‌های رشد اقتصادی تاثیر می‌گذارند.


چگونه نهادها نقش اصلی را در اقتصاد بازی می‌کنند؟

از نظر او نهادها به سه دلیل در رشد و توسعه اهمیت دارند.

نخست اینکه نهادها حقوق مالکیت و انگیزه اقتصادی ایجاد می‌کنند.

دوم، بدون بعضی توافقات درباره اینکه چه کسی مالک باشد، افراد تولید نمی‌کنند و تلاشی برای بهبود اوضاع اقتصادی خود به خرج نمی‌دهند.

سوم، انگیزه‌ها همراه با حقوق مالکیت منجر به کسب فناوری‌های جدید و به‌کارگیری روش‌های تولید کارآتر می‌شوند.


وی استدلال‌های گوناگونی را برای این ادعا بیان می‌کند یکی از استدلال‌های او چنین بود که پیشرفت‌های حمل‌ونقل منجر به سه ناحیه اقتصادی متفاوت، ولی به هم وابسته شد. هر ناحیه دارای تخصص متفاوتی است، به‌طوری که منطقه جنوب به تولید کتان، شمال به مرکز مبادلات مالی و صنعتی و غرب به تولید محصولات غذایی و پوست حیوانات پرداخته است. علاوه‌بر این، هر ناحیه به کالاهای سایر نواحی وابسته است. آنگاه نورث برخی آزمایش‌های کنترل شده را انجام داد. او این فرضیه را آزمون کرد که آیا تخصصی شدن مناطق منجر به رشد اقتصادی شده است یا اینکه تقسیم مناطق تاثیری در رشد نداشته است. او دریافت که هر سه منطقه تمایل به انقباض و انبساط اقتصادی باهم دارند. همچنین دریافت که رشد در هر منطقه منجر به تقاضا در مناطق دیگر می‌شود. نورث در سال ۱۹۷۷ دریافت که کلیومتریک (اقتصادسنجی تاریخی) می‌تواند توضیحات پیشنهادی درباره تغییرات تاریخی را بیازماید، اما هیچ توضیح جدیدی برای رشد اقتصادی ارائه نمی‌کند. بنابراین رویکرد دیگری مورد نیاز بود و او به مطالعه نهادها و قواعد اجتماعی پرداخت. نورث در سال ۱۹۹۰ نهادها را محدودیت‌های ابداع شده توسط افراد معرفی کرد که بر رفتارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها اعمال می‌شود.