آمریکا در انتهای صف
تایلر کولیس
تحلیلگر
روزنامه د هیل
باوجود حل اختلاف هستهای چندین ساله بین ایران و آمریکا، دولت اوباما اعلام کرده که آمریکا به دنبال روابط اقتصادی با ایران نخواهد بود. این موضعگیری، امیدهای بخش تجاری آمریکا را نقش بر آب کرده است. کاخ سفید به جای تغییر نوع نگاهی که در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران وجود دارد، بر این سیاست بیثمر پافشاری میکند.
در واقع، واشنگتن با محدود کردن دسترسی ایران به جهان، در سالهای پیش رو خود را از بازار ایران محروم میکند، از آنجا که بنگاههای اقتصادی اروپایی و آسیایی برای رصد فرصتهای بازار ایران به سمت تهران سرازیر شدهاند، آمریکا در انتهای صف و به نظاره ایستاده است.
تایلر کولیس
تحلیلگر
روزنامه د هیل
باوجود حل اختلاف هستهای چندین ساله بین ایران و آمریکا، دولت اوباما اعلام کرده که آمریکا به دنبال روابط اقتصادی با ایران نخواهد بود. این موضعگیری، امیدهای بخش تجاری آمریکا را نقش بر آب کرده است.کاخ سفید به جای تغییر نوع نگاهی که در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران وجود دارد، بر این سیاست بیثمر پافشاری میکند.
در واقع، واشنگتن با محدود کردن دسترسی ایران به جهان، در سالهای پیش رو خود را از بازار ایران محروم میکند، از آنجا که بنگاههای اقتصادی اروپایی و آسیایی برای رصد فرصتهای بازار ایران به سمت تهران سرازیر شدهاند، آمریکا در انتهای صف و به نظاره ایستاده است. اکنون زمان آن فرا رسیده تا آمریکا در مورد رویکرد استراتژیک خود در قبال ایران تجدیدنظر کند. برای این کار، دولت اوباما باید همانند دولت نیکسون، دست به ابتکاری نو بزند و یک رویکرد جدید استراتژیک در قبال ایران در پیش گیرد.
اگر به تاریخ نگاهی بیندازیم، قبل از اینکه رئیسجمهوری نیکسون حتی پای خود را به چین بگذارد، آمریکا گامهایی ملموس برای پایان دادن به انزوای این کشور و ایجاد روابط جدید با چین برداشته بود. در سال ۱۹۶۹، دولت نیکسون، اولین گامها را برای برداشتن تحریم تجاری آمریکا علیه چین برداشت. این به معنای شروع اتخاذ یک سیاست جدید در قبال چین بود که خود نیکسون نام آن را «مهار بدون انزوا» گذاشته بود.بر اساس این سیاست، نیکسون تمام فعالیتهای چین در آسیا را که تا پیش از آن به ضرر منافع آمریکا تلقی میشد باز گرداند و اجازه داد تا چینیها مجدداً به اقتصاد جهانی به رهبری آمریکا بازگردند. دو دهه انزوای چین هیچ منفعتی برای واشنگتن نداشت و سیاستگذاران آمریکایی شاهد بودند که چین در حال مصونسازی خود در مقابل فشارهای اقتصادی آمریکا است.
این در حالی است که کاخ سفید عکس این سیاست را در قبال ایران در پیش گرفته است. با وجود لغو تحریمهای اقتصادی در برابر محدود شدن برنامه هستهای ایران، دولت اوباما اصرار دارد که شرکتهای آمریکایی همچنان از تجارت با ایران منع شوند. این سیاست در دراز مدت به سود منافع ملی آمریکا نیست، زیرا روابط تجاری با ایران میتواند زمینه ساز روابط بهتر سیاسی بین دو کشور باشد.
دو دهه قبل، کلینتون تحریم تجاری علیه ایران را اعمال کرد تا نمونه ای برای متحدان آمریکا از جمله ژاپن و آلمان باشد. اما تعداد معدودی از متحدان این کشور به توصیه واشنگتن برای تجارت نکردن با ایران توجه کردند و آمریکا ناگزیر شد این تحریم را به تنهایی ادامه دهد.
در آن زمان این خطمشی معنادار بود: آمریکا معاملات با ایران را محدود میکرد تا متحدانش را نیز ترغیب به این کار کند. اما در حال حاضر که آمریکا در حال گشودن درهای تجارت با ایران به روی شرکتهای آسیایی و اروپایی است، ادامه تحریم تجاری آمریکا علیه ایران چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ در واقع واگذار کردن بازار پویا و در حال ظهور۸۰ میلیون نفری ایران به اروپا و آسیا موجب آسیب دیدن منافع استراتژیک آمریکا میشود و اقتصاد این کشور را دو دستی تقدیم رقبای اقتصادی واشنگتن میسازد.
ارسال نظر