محمدرضا اخوان: در چند سال اخیر شاهد رشد و گسترش حراج‌ها و گالری‌های آثار هنری و نقاشی به‌ویژه در تهران هستیم که توجه علاقه‌مندان و کلکسیونرها را به خود جذب کرده است. بیش از ۸۰۰ مجموعه‌دار علاقه‌مند به هنر مدرن و معاصر ایران از سراسر جهان در چهارمین دوره حراج تهران که در هتل آزادی تهران و با اجرای رضا کیانیان انجام شد، شرکت داشتند.

در این حراجی از ۱۲۶ اثر ارائه شده ۱۲۵ اثر چکش خورد که در نهایت کل میزان فروش به رقم چشمگیر ۲۱۰میلیارد ریال دست یافت و توجه بسیاری از رسانه‌ها و کارشناسان هنری و اقتصادی را به خود جلب کرد، به گونه‌ای که برخی صحبت از پدیدآمدن بازاری جدید در اقتصاد کشور می‌کنند. در پرونده امروز باشگاه اقتصاددانان پاسخ کارشناسان را به سوالاتی در این خصوص جویا می‌شویم.

شکل‌گیری چنین بازارهایی برای آثار هنری تا چه اندازه می‌تواند به ایجاد رونق و انگیزه فعالیت‌های هنری کمک کند؟ قیمت‌ این تابلوها و آثار ارائه شده تا چه حد واقعی است؟ در واقع تا چه حد عرضه و تقاضا تعیین‌کننده قیمت این بازار در کشور است و چه میزانی از آن تحت تاثیر جو روانی یا فعالیت‌های واسطه‌ای و سوداگری است که با توجه به رکود در سایر بازارها روی کالاها و اجناس لوکس همچون تابلوهای نقاشی متمرکز شده‌اند؟

قیمت‌های چند صد میلیونی بعضی از تابلوها تا چه اندازه بر هنرمندان و آثار آنها تاثیر گذاشته است؟ در حقیقت تا چه اندازه باعث شده نقاشی‌ها از جنبه هنری فاصله گرفته و به سوی جذب مشتری یا مسائل مالی حرکت کنند؟

آیا این آثار در بازارها و حراج‌های خارجی هم با چنین قیمت‌هایی به فروش می‌رود؟

افرادی که خریدار این آثار هستند تا چه اندازه انگیزه‌های مصرفی دارند؟ در واقع آیا خریدارانی وجود دارند که از خرید این آثار قصد سرمایه‌گذاری داشته باشند؟ در مجموع تا چه اندازه عملکرد این حراج‌ها را مناسب می‌دانید؟