سیاست بدون پیش شرط

حجت قندی مدرس اقتصاد دانشگاه اند لی واشنگتن هیچ پیش شرطی برای تک‌نرخی شدن ارز وجود ندارد. چرا اصلا پیش شرط برای یکسان‌سازی گذاشته شود؟ پول ارز از همه مردم است و دولت باید آن را به قیمت بازار و نه کمتر از آن به هر کس که متقاضی است بفروشد. فروش ارز به قیمت زیر بازار به هر فردی به معنی انتقال پول از جیب همه مردم به فرد خریدار است. تعیین قیمت بازار

بازار که بیش از یک قیمت ندارد که هرگونه تعیین می‌شود همان است که هست. در بازار دو قیمت نداریم. اگر داشتیم یکی می‌توانست از این گوشه فردوسی ارز بخرد، در آن گوشه بفروشد و سود کند تا زمانی که قیمت‌ها یکی شود.(آربیتراژ)

قیمت واقعی ارز که در ادبیات اقتصادی مطرح می‌شود مساله‌ای تئوریک برای بیان بعضی از مفاهیم است. از هیچ جای اقتصاد جواب این مساله بیرون نمی‌آید که قیمت واقعی دلار در برابر یورو چیست. قیمت دلار به ریال هم از علم اقتصاد در نمی‌آید. بازار آن را تعیین می‌کند و در درازمدت نمی‌توان با نیروهای بازار جنگید.دولت‌های قبلی‌هم که گاه به قدرت اعمال نظرات خود بر اقتصاد اطمینان داشتند، نتوانستند در برابر افزایش نرخ ارز بایستند.

اگر دولت ارز کافی نداشته باشد

درپاسخ به این سوال که اگر عرضه به میزان کافی نباشد بلافاصله بازاری با اندکی تفاوت قیمت احتمال ایجاد شدن دارد؟ آیا در شرایط کنونی دولت توان عرضه کافی ارز را دارد؟ باید پاسخ داد که اولا، اینکه دولت توان عرضه به اصطلاح کافی ارز را دارد یا ندارد به این ربطی ندارد که نظام دو نرخی داشته باشیم یا تک‌نرخی. ثانیا، اگر دولت ارز به اصطلاح کم دارد (نداشتن ارز به اندازه کافی عبارتی غیراقتصادی و بی‌معنی است) چرا ارز را باید ارزان‌تر از نرخ بازار به عده‌ای بدهد؟ این چه معمایی است؟ بازار هم بدون فروش مستقیم یا با فروش غیرمستقیم ارز توسط بانک مرکزی یک قیمت خواهد داشت که مهم نیست آن قیمت چیست. مهم این است که نظام دونرخی ایجاد نشده است که رانت و صف درست کند.

نقش شوک‌های ارزی در قیمت ارز

برای پاسخ به این سوال که باتوجه به شوک‌های ارزی ناشی از نوسانات قیمت نفت چه نوع نظام قیمت‌گذاری ارز برای ایران مناسب است به بحث طولانی و با مقدمه‌ای احتیاج است که خارج از حوصله این پاسخ مختصر است. سیاست ثبات یا تثبیت ارزی که قبلا به صورت ضمنی یا صریح، سیاست دولت‌های مختلف در ایران بوده است حداقل در سه دوره عمده شاهد سه شکست عمده در سه دهه گذشته بوده است. آخرینش همین سه چهار سال پیش. یک راه اساسی، رهایی از وابستگی به درآمد نفتی است؛ به این معنی که درآمد نفتی به بخش کوچکی از درآمدهای خارجی ایران تبدیل شود. نه به این معنی که نفت صادر نکنیم، به این معنی که آنقدر روابط ما در سطح بین‌المللی گسترش یابد که تمام نفتی که صادر می‌کنیم جزئی از درآمد صادراتی باشد و نه کل آن. حرکت به این سمت خیلی کند است، اما حرکت‌هایی صورت گرفته است. دوم اینکه به موسسات مالی بین‌المللی دسترسی داشته باشیم که نوسان را با ذخیره و استقراض کنترل کنیم. این امر نیز مکانیسمی غیرسیاسی می‌طلبد که بحث آن مفصل است. خود سیاست ارزی هم بحث مفصلی می‌طلبد، اما مهم‌ترین رکنش این است که دست دولت احساسی از سیاست ارزی کوتاه شود تا در هنگام بحران، مثل بحران اخیر ارزی و بحران سال ۱۳۷۴، دولت برای کنترل نرخ ارز همه ارز خود را به ناگهان به بهای نازل به بازار نریزد و آنچه از ارز مانده را نسوزاند.

نتیجه‌گیری

بحث یکسان‌سازی ارز در ایران از آن بحث‌هایی است که بیش از اینکه بحثی اقتصادی باشد بیانگر سطح پایین دانش اقتصادی در کشور ما است. آیا می‌توانید تصور کنید که مثلا فردا صبح بیدار شوید و ببینید بانک مرکزی ژاپن اعلام کرده است که نظام چند نرخی ارز را برگزیده است؟ که مثلا نرخ دلار در بازار ۱۲۳ ین است اما بانک مرکزی ژاپن آن را ۱۰۰ ین می‌فروشد؟ اگر چنین کند آیا صف در مقابل بانک مرکزی ژآپن ایجاد نمی‌شود. آیا مردم ژاپن، به جای آنکه دوربین و اتومبیل و کامپیوتر تولید کنند، سعی نخواهند کرد به آن ارز ارزان دسترسی داشته باشند؟ اگر سیاست چند نرخی خوب است چرا اروپا و چین چنین سیاستی را برنمی‌گزینند؟

اگر هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای سیاست چند نرخی ندارد چرا ایران دارد؟ آیا ما فکر می‌کنیم که در علم اقتصاد کلان چیز جدیدی کشف کرده‌ایم که ژاپن و اروپا و چین از آن غافل بوده‌اند؟ یا فکر می‌کنیم که اقتصاد ما از اصول ساده اقتصادی تبعیت نمی‌کند؟ یا شاید کسانی که ارز چند نرخی را اختراع کرده‌اند می‌دانسته‌اند که در جایی صف ایجاد خواهند کرد و خودشان کسانی خواهند بود که می‌توانند به جلو این صف بپرند و رانتی کسب کنند که در هیچ جای دنیا قابل تصور نیست. یا شاید سیاست‌گذار اقتصادی، از نظر روانشناسی و نه اقتصادی، نمی‌تواند بپذیرد که سیاست‌هایش باعث کاهش ارزش ریال شده است و دو نرخی کردن واکنش روانی سیاست‌گذار اقتصادی است؟

به هر دلیلی که این سیاست برگزیده شده، سیاست چند نرخی ارز فساد آور است، اقتصاد را غیرشفاف می‌کند، و دست آخر هم سیاست‌گذار اقتصادی را مجبور به عقب‌نشینی می‌کند. سیاست چند نرخی ارز، چه در دوره تحریم، چه در دوره پس از آن، سیاستی غلط است و گام اول سیاست درست ارزی تک‌نرخی کردن ارز است.