چاپ پول برای همه پروژهها
تیناشه موشاکاوانهو روزنامهنگار اهل زیمبابوه در زیمبابوه که بزرگ میشدم، خواندن درباره میلیاردرهایی چون بیل گیتس و وارن بافت در نسخههای قدیمی فوربس که در محلههای حراره دست به دست میشد، به نوعی افسانه وار بود. نمیدانستیم که سرنوشت به ما بیشتر از میلیارد خواهد داد! پس از سالها انزوای بینالمللی، ابرتورم زیمبابوه در سال ۲۰۰۸ به ۵۰۰ میلیارد درصد رسید. دولت رابرت موگابه به جای آنکه کمربند را محکمتر ببندد، به راهحل «هوشمندانهای» رسید که چاپ پول به میزان تقاضا بود. موگابه که بهخاطر پوپولیسم خاص خود معروف است، به هواداران خود وعده ماجراجویانهای داد: «هرجا برای طرحهای ما پول موجود نباشد، پول چاپ میکنیم.
تیناشه موشاکاوانهو روزنامهنگار اهل زیمبابوه در زیمبابوه که بزرگ میشدم، خواندن درباره میلیاردرهایی چون بیل گیتس و وارن بافت در نسخههای قدیمی فوربس که در محلههای حراره دست به دست میشد، به نوعی افسانه وار بود. نمیدانستیم که سرنوشت به ما بیشتر از میلیارد خواهد داد! پس از سالها انزوای بینالمللی، ابرتورم زیمبابوه در سال ۲۰۰۸ به ۵۰۰ میلیارد درصد رسید. دولت رابرت موگابه به جای آنکه کمربند را محکمتر ببندد، به راهحل «هوشمندانهای» رسید که چاپ پول به میزان تقاضا بود. موگابه که بهخاطر پوپولیسم خاص خود معروف است، به هواداران خود وعده ماجراجویانهای داد: «هرجا برای طرحهای ما پول موجود نباشد، پول چاپ میکنیم.»
و این اتفاق افتاد. بانک مرکزی شروع به چاپ پول بر اساس میل خود کرد و بنا بر خواست خود صفرهای پول را برداشت یا اضافه کرد. رئیس پیشین بانک مرکزی، گیدئون گونو، که اقتصاددان ارشد کشور بود این روند را «اقتصاد کازینویی» خواند. ما به سرعت کشور میلیونرها و میلیاردرها شدیم. انگار مهم نبود که پول کشور به اندازه کاغذی که روی آن چاپ میشد هم ارزش نداشت. اسکناسهای در گردش چنان موقتی بودند که هیچ ویژگیهای امنیتی نداشتند.
معامله به میلیارد و تریلیون، سکهها را بیارزش کرد. افراد کسبوکار به خود زحمتی برای تغییر نمیدادند. آنها به سادگی برای اقلام و خدمات خود مبالغ درشت و درشتتری تعیین میکردند. کرایه تاکسی که صبح برای رفتن به سر کار میپرداختیم با کرایهای که عصر برای بازگشت میدادیم فرق میکرد. این نتیجه تعیین نرخ برابری روزانه پول کشور بود.
دلار زیمبابوه بهرغم بیارزش بودنش، کالایی نادر بود. بانکها این پول را جیرهبندی میکردند. ما تنها میتوانستیم مقادیر محدود دارای مجوز را از بانک خارج کنیم و این برابر با ساعتها در صف ایستادن بود. این پدیده صف به نوع تازهای از روابط خودبه خودی ارزی فرصت بروز داد؛ مردم نیازی نداشتند نام یکدیگر را بهخاطر بسپارند، آنها چهرههای یکدیگر را از صف روز قبل یا ماه قبل یا سال قبل به یاد داشتند. در صف ایستادن بیش از آنکه اتفاقی مربوط به گذشته باشد، تبدیل به نوعی هنر شد. کودکان بسیاری در صف به دنیا آمدند. نام آنها حاکی از همین واقعیت است: بیلیون [میلیارد]، گاورنر [اشاره به رئیس بانک مرکزی]، بارکلیز[بانکی چندملیتی]. این دوره تاریخ ما همیشه در یادها خواهد ماند.
در این دوره، نظام موازی دیگری در حاشیه امور نضج گرفت. گرفتن مقادیر هنگفت پول نقد از مردان و زنانی در کف خیابان، فروشگاههای مد روز، ایستگاههای پایانی اتوبوس و... در آنچه بازار به اصطلاح سیاه خوانده میشد، کار سادهای بود. تخصص افراد حاضر در این بازار سیاه «رد کردن» پول بود. همه کلاهبردار شده بودند.
در پروپاگاندای دولتی، همیشه در اخبار فروشگاهها پر از اجناس مختلف نشان داده میشدند. رئیسجمهور و همسر جوانش مسرورانه لبخند میزدند و برای اخباری که پخش میشد به خود میبالیدند.
در دهه ۱۹۸۰ بلافاصله پس از استقلال، دلار زیمبابوه برابر با دلار ایالات متحده بود. زیمبابوه بدون تردید یکی از قویترین ارزهای قاره آفریقا را داشت اما مصادرههای پرخشونت زمینها و سیاست پرمساله حق مالکیت به تخریب مالی اقتصادی منجر شد که زمانی پررونق بود.
وقتی در سال ۲۰۰۹، نظام چندارزی حاکم شد که ارزهای بوتسوانا، آفریقای جنوبی و ایالات متحده را مجاز میکرد، برخی از دلار زیمبابوه بهعنوان دستمال توالت استفاده میکردند. این نمادی از احساس آنها به دولت بود. درشت ترین اسکناسی که بنا بود توزیع شود ۱۰۰ تریلیون دلار بود که تنها ۵ دلار ارزش داشت و با آن میتوانستید تنها دو برش نان بخرید.
از آنجا که پول زیمبابوه چند سال پیش از آنکه دولت رسما اعلام کند از چرخه خارج شده بود، دولت به خود زحمتی برای کنار گذاشتن آن نداده بود. بانک مرکزی حالا اعلام کرده که کنار گذاشتن دلار زیمبابوه از ۱۵ ژوئن رسمیت مییابد. در این روند، هر ۱۷۵ کوادریلیون دلار زیمبابوه با ۵ دلار آمریکا تعویض خواهد شد. دلار زیمبابوه البته در اینترنت ارزش بیشتری دارد چراکه مجموعه داران در پی خرید ارزی هستند که با لحاظ شرایط واقعا نادر است.
ارسال نظر