علامت بازگشت عقلانیت

سیدکاظم اورعی استاد اقتصاد معدن دانشگاه استرلینگ انگلیس در ادبیات اقتصادی از اثر تورمی بنزین به عنوان «نشئگی» نام برده می‌شود. قیمت بنزین همان اثر را در دراز مدت بر شاخص‌های کلان اقتصادی می‌گذارد که مواد مخدر بر یک فرد معتاد اثر دارد و او را برای مدت کمی از واقعیت‌های زندگی خود دور می‌کند. در حقیقت وقتی قیمت بنزین به عنوان یکی از حامل‌های سوخت افزایش می‌یابد، شاید برای چند هفته به لحاظ روانی اثر تورمی قابل‌ملاحظه‌ای داشته باشد و بازارها را تحت‌تاثیر خود قرار دهد اما تب و تاب ناشی از این افزایش قیمت که بخوابد، اقتصاد حال واقعی خود را درمی‌یابد و سیاست‌گذار متوجه خواهد شد که در درازمدت این افزایش قیمت تاثیری بر تورم نداشته است.

دولتی که تا ماه پیش، علاوه بر یارانه، بنزین ارزان را به مصرف‌کنندگان هدیه می‌داد در اقدامی که شاید دور از نظر بود، دست به اقدامی تحسین برانگیز زد و بخشی از یارانه بنزین را قطع کرد. اگرچه هنوز تا واقعی‌سازی این قیمت فاصله وجود دارد اما باز جای خوشحالی است که دولتمردان به اهمیت این موضوع پی بردند و به دور از سیاست‌های عامه‌پسندانه و تشویق‌های کوتاه‌مدت افکار عمومی، مسیر نادرست دو نرخی بودن بنزین را اصلاح کردند. بنابراین می‌توان گفت در میان تمام سیاست‌گذاری‌های دولت کنونی که بوی سیاست‌های به‌کار گرفته شده در دولت قبل را می‌دهد، تصمیم به تک‌نرخی شدن بنزین، بسیار خردمندانه بوده که دولت اگرچه دیر، اما آن را انجام داد و پس از حدود هشت سال قیمت بنزین را تک‌نرخی کرد.

در واقع دولت کنونی به سیاست‌های اقتصادی پیش از دولت نهم برگشت که این عقبگرد از معدود عقبگردهای مثبتی بود که دولت به آن تن داد و سریال بنزین دو نرخی یا سهمیه‌ای را به قسمت پایانی خود رساند. با توجه به بستری که دولت گذشته در بخش‌های مختلف اقتصادی به‌وجود آورد، نیاز است تا از این دست عقبگردها در اقتصاد ایران به وفور داشته باشیم تا عقلانیت در سیاست‌گذاری‌ها به سطح قابل‌قبولی برسد.

امید به بهبود

با روی کارآمدن دولت یازدهم این امیدواری به‌وجود آمد تا ریل‌گذاری سیاست‌های نادرست اقتصادی قطع شود و مسیر قطار سیاست‌گذاری‌ها به سمت و سوی درستی تغییر یابد اما با گذشت حدود ۲۲ ماه از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید دیده می‌شود برخی از سیاست‌های اقتصادی به همان سمت و سوی گذشته گام برمی‌دارد.

این دولت نیز به مانند دولت قبل به جای تولید ثروت، توزیع ثروت را در پیش گرفته با این تفاوت که در یکی از بدترین شرایط مالی این کار را انجام ‌می‌دهد. شاید سیاست توزیع ثروت از منظر برخی سیاسیون در دوره وفور درآمدهای نفتی توجیه داشت اما ادامه این سیاست‌ها در شرایطی که دولت به صورت قطره‌چکانی درآمد کسب می‌کند، فاقد توجیه است.

فعالان اقتصادی کشور یا بهتر بگوییم بازماندگان تولید در ایران، امروز بیش از گذشته نیازمند نقدینگی و عدم دخالت دولت در امور خود هستند اما می‌بینیم دولت به جای آنکه حمایت کند سیاست‌هایی را در پیش گرفته که نمی‌توان نامی جز سنگ‌اندازی بر سر راه تولید برآن گذاشت زیرا بسیاری از اقدامات خلاف اقتصادی که در دولت قبل صورت می‌گرفت در این دولت نیز ادامه دارد و همان مسیر پیموده می‌شود.

حال در این میان تصمیم به تک نرخی کردن قیمت بنزین اگرچه در میان همه تصمیم‌هایی که باید گرفته شود، خیلی کمرنگ و کوچک است اما فعالان اقتصادی می‌توانند از آن به عنوان سیگنالی مثبت یاد کنند و امید خود را برای بازگشت عقلانیت و تصمیم‌های مبتنی بر اصول در اقتصاد ایران از دست ندهند. این امیدواری به وجود آمده که تک نرخی شدن قیمت بنزین پلت‌فرمی را ایجاد کند تا دولت بدون ترس از عواقب سیاسی و اجتماعی کوتاه مدت و با توجه به سرمایه اجتماعی بالایی که دارد، دست به جراحی‌های عمیق‌تری در اقتصاد بزند و در مسیر درستی گام بردارد.

چند پیشنهاد

پیشنهاد می‌شود تا دولت به جای در پیش گرفتن سیاست‌های اقتصادی کلاسیک و کم اثر به تئوری‌هایی جدید با اثر بخشی بیشتر روی آورد. اقتصاد، علمی پویا و دینامیک است که تئوری‌های آن به صورت هفتگی، ماهانه و حداکثر سالانه تغییر می‌یابد و ثابت شده است تئوری‌هایی که از حدود پنج سال پیش وارد اقتصاد شده به لحاظ اثر بخشی بسیار کارآتر از تئوری‌های کلاسیک علم اقتصاد هستند. برخی از سیاست‌گذاری‌های کنونی برای مدیریت اقتصادی کشور اگرچه از نظر علمی صحیح است اما بیشتر به درد دولت‌های قرن بیستمی می‌خورد. حال که در قرن ۲۱ زندگی می‌کنیم به تئوری‌های جدید اقتصاد نیاز داریم تا بر اساس آن بتوانیم به جراحی‌های عمیق بپردازیم و اقتصاد کشور را پس از سال‌ها به مسیر درستی هدایت کنیم. مسیری که در آن از سوی دولت حداقل دخالت را داشته باشد و با استفاده از ابزارهای قیمتی بتواند به اصلاح رفتار مصرف‌کنندگان بپردازد و از سویی دیگر با بهبود فضای کسب و کار زمینه را برای حضور سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی فراهم آورد.

اقتصاد ایران در عصر حاضر نیاز دارد که سیاست‌گذاران در بخش‌های مختلف رویکردها و رفتار‌های خود را تغییر دهند و مسیر را برای جذب سرمایه‌گذاران و کارآفرینان هموار کنند. اگر امروز بسیاری از نخبگان کشور از تصمیم دولت برای تک نرخی کردن بنزین خوشحالند و دولتمردان را تحسین می‌کنند به این خاطر است که گمان می‌کنند دولتمردان خود را از چاله سیاست‌ خطای گذشتگان به دور نگه داشته‌اند حال اگر این چاله‌یابی‌ها گسترده‌تر از قبل شود و دولت مسیر مطمئن را برای مدیریت اقتصادی در پیش گیرد، می‌تواند قشر بیشتری از نخبگان دانشگاهی و فعالان اقتصادی را یار خود کند.