اقدام دولت برای تک‌نرخی کردن بنزین از جمله مهم‌ترین سیاست‌هایی است که کارشناسان بارها از ضرورت اجرای آن به منظور شفافیت قیمت‌ها و اصلاح الگوی مصرف سخن گفته بودند. اساسا مدل عرضه چندقیمتی یک کالا برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر از جمله سیاست‌هایی است که فقط به موارد بسیار خاص محدود شده است که جز در شرایط استثنایی همچون بروز جنگ یا قحطی نمی‌توان مصادیق بسیاری از آن یافت. نظام چندنرخی علاوه بر ایجاد رانت برای انتقال کالا از کانال‌های رسمی به کانال‌های غیررسمی، عامل مهمی در تیره شدن فضای تصمیم‌گیری بنگاه‌ها به ورطه ای است که با تصمیمات بهینه در کل اقتصاد فاصله بسیار دارد.

شاید علت تاخیر در اجرای این سیاست بیش از همه به تبعات تورمی اجرای این سیاست و همچنین عدم امکان پیش‌بینی واکنش‌های اجتماعی پس از یکسان سازی قیمت بنزین مربوط می‌شود. اساسا برخی از قیمت‌های کلیدی در اقتصاد ایران همچون قیمت ارز یا قیمت حامل‌های انرژی بحق یا به ناحق به‌عنوان شاخص انتظارات تورمی در ذهن مردم نقش بسته است و به همین دلیل همواره این واهمه وجود دارد که ایجاد هرگونه اصلاح در این قیمت‌های کلیدی عاملی برای تحریک هرچه بیشتر انتظارات تورمی و در نتیجه ایجاد تورم واقعی باشد. به هرحال در طول سال‌ها این تصور در افکار عمومی به نگاه سیاست‌گذاران هم منتقل شده است و آنان را از هرگونه تغییر در قیمت‌های کلیدی باز داشته است.

اساسا اگرچه افزایش قیمت حامل‌های انرژی می‌تواند با تغییر منحنی عرضه و افزایش قیمت نهاده‌های اولیه بر تورم بیفزاید، ولی بررسی‌های متعدد در اقتصاد ایران نشان می‌دهد اساسا تورم پدیده‌ای پولی است که بخش عمده آن از طریق سیاست‌های انبساط پولی حاصل شده است. اگر دولت بتواند تحدید سیاست‌های انبساطی را همچنان در پیش بگیرد، با کنترل بخش تقاضا خواهد توانست تا حد زیادی افزایش قیمت‌ها را به کنترل خود درآورد. در غیر این صورت، سیاست‌های انبساط پولی و مالی همچون بنزین روی آتش به برافروخته شدن هرچه بیشتر زبانه افزایش قیمت‌ها منجر خواهد شد. افزایش قیمت‌ها هم به خودی خود و هم به واسطه دامن زدن به انتظارات تورمی می‌تواند به حلقه معیوبی مبدل شود که تورم را به مرزهای غیرقابل کنترل نزدیک سازد.

در صفحه امروز باشگاه اقتصاددانان ضمن بررسی ضرورت‌های تک‌نرخی شدن قیمت بنزین، به تحلیل دقیق‌تر اجرای این سیاست پرداخته‌ایم.