وحشت اعراب از توافق هستهای
راجر کوهن ستون نویس نیویورک تایمز و اینترنشنال هرالد تریبیون وقتی که عمر موسی، دبیرکل پیشین اتحادیه عرب از تحقیر جهان عرب توسط دیگر کشورها و تبدیل اعراب به «مایه خنده» توسط هژمونی آنها سخن میگفت، در توضیحات بیشتر، بیش از هر چیزی بر ایران تکیه میکرد. اگر به نشست کمپ دیوید نگاه کنیم و تلاش رئیسجمهور باراک اوباما را برای اطمینان بخشیدن به رهبران خلیجفارس ببینیم، به همان نتیجه میرسیم. اوباما همان کاری را میکند که در سخنان جان کری، وزیر خارجه آمریکا به آن اشاره شده بود، «دو کار را با هم کردن» یعنی رسیدن به توافقی هستهای با ایران شیعه و حفظ اتحاد با سلطنتهای سنی که نفت آنها حالا از اهمیت استراتژیک کمتری برای آمریکا برخوردار است.
راجر کوهن ستون نویس نیویورک تایمز و اینترنشنال هرالد تریبیون وقتی که عمر موسی، دبیرکل پیشین اتحادیه عرب از تحقیر جهان عرب توسط دیگر کشورها و تبدیل اعراب به «مایه خنده» توسط هژمونی آنها سخن میگفت، در توضیحات بیشتر، بیش از هر چیزی بر ایران تکیه میکرد. اگر به نشست کمپ دیوید نگاه کنیم و تلاش رئیسجمهور باراک اوباما را برای اطمینان بخشیدن به رهبران خلیجفارس ببینیم، به همان نتیجه میرسیم. اوباما همان کاری را میکند که در سخنان جان کری، وزیر خارجه آمریکا به آن اشاره شده بود، «دو کار را با هم کردن» یعنی رسیدن به توافقی هستهای با ایران شیعه و حفظ اتحاد با سلطنتهای سنی که نفت آنها حالا از اهمیت استراتژیک کمتری برای آمریکا برخوردار است. این در واقع مساله مهمی برای اعراب است که خیز نفتی در جهان باعث کاهش اهمیت آنها برای ایالات متحده شده است. اما کاری که آمریکا میکند اجازه دادن تداوم تحقیر اعراب است. به همین دلیل است که پادشاه سلمان عربستان سعودی به کمپ دیوید نرفت و از همین رو است که سعودیها بمباران یمن را آغاز کردند. این روزها در جهان عرب از خیانت اوباما بسیار میشنوید. بیایید به گذشته نگاهی کنیم، البته نه گذشته خیلی دور که در آن استعمار غرب در خاورمیانه شروع شد و حالا به فروپاشی نظم «سایکس-پیکو» انجامیده است و اسرائیل را هم که بسیاری از اعراب آن را امتداد استعمار میدانند کنار بگذاریم. بیایید به اشغال عراق توسط آمریکا حدود ۱۲ سال پیش بازگردیم، اشغالی که صدام حسین را سرنگون و اوضاع را به نفع اکثریت شیعه عراق و در پشت آن ایران، تغییر داد و بعد به بیتوجهی به «خطوط قرمز» اوباما در سوریه توجه کنیم. بله اعراب در وضعیت غیظ و رنجش هستند. آنها متقاعد شدهاند که با توافق نهایی هستهای که تهران و واشنگتن را به هم نزدیکتر خواهد کرد و با رفع تحریمها سیل پول نقد را به ایران خواهد فرستاد، طرحهای ایران در منطقه تقویت خواهد شد. اما کار درستی که اوباما در تمام این موارد باید انجام دهد حفظ مسیر گفتوگو با ایران و رد دست سعودیها است. نکاتی هست که اعراب باید به آن توجه داشته باشند. اول اینکه ایران توانایی خود را در خاورمیانه در نبود توافقی هستهای به دست آورده است. دوم اینکه حس تحقیری که اعراب دارند بیشتر از داخل نشات گرفته است. اعراب هم مانند هر قدرت دیگری تقدیر خود را در دست دارند. چند سال پیش، میلیونها عرب در طلب تقویت خویش و به دست آوردن فرصت به پاخاستند. این امیدها هنوز در جریان است. نه، بمباران یمن، نفرین ایران یا کارهایی از این دست، این ناامیدی مقطعی را جبران نخواهد کرد. سوم اینکه فعلا در داخل ایران توازنی میان قوای سیاسی وجود دارد و چهارم اینکه باید متوجه بود که ایران قدرت عمدهای در خاورمیانه است. نفع استراتژیک کوتاهمدت کشورهای عربی ممکن است ابقای وضعیت نارضایت بخش موجود باشد، اما نفع واقعی کشورهای عربی در این است که ایران با قدرتهای عمده جهان به توافق برسد. تا همکاریهای اقتصادی منطقهای رشد یابد و جوانان منطقه به سوی اصلاحات روانه شوند. تعریف اینشتین از دیوانگی نیاز به الحاقیه دارد. اینشتین میگفت دیوانگی، تکرار کاری برای چندین و چند دفعه و انتظار رسیدن به نتایج متفاوت است و حالا باید گفت که دیوانگی تکرار کاری چندین و چند دفعه در خاورمیانه و انتظار رسیدن به نتایج متفاوت است.
ارسال نظر