مفهوم اقتصادی نشست کمپ دیوید

دیوید رابرتس دانشیار کینگز کالج لندن نشستی که بین ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس برگزار شد سوال بزرگی را ایجاد کرده است. آیا تصور اعراب مبنی بر اینکه آمریکا به گونه فزاینده‌ای نسبت به منطقه خاورمیانه بی‌تفاوتی نشان می‌دهد، درست است؟ امتناع ایالات متحده از ایستادن کنار حسنی مبارک، رئیس‌جمهور سرنگون شده مصر در مواجهه او با تظاهرات بهار عربی در منطقه خلیج‌فارس باعث نگرش بدی شده است. اعراب خلیج فارس از این در هراسند که اگر آمریکا می‌تواند رابطه‌ای چندین دهه‌ای را بشکند، در صورت بروز تظاهرات در این کشورها هم می‌تواند رابطه درازمدت خود را کنار بگذارد. سیاست «محور آسیا»ی رئیس جمهور اوباما و تعهد او به گفت‌و‌گو با ایران برخی را نگران کرده است. در واقع کشورهای خلیج فارس سال‌ها مانند شریکی حسود بوده‌اند که در هراس از پشت پا زدن دیگر شرکا بوده‌اند. آنها همیشه در هراس از این بوده‌اند که آمریکا پیگیر روابط گسترده با ایران شود. منطق آنها این است که آمریکا به ازای توافق هسته‌ای ایران، منافع این کشور در منطقه خلیج‌فارس را به منافع متحدان سنی خود ترجیح خواهد داد. اما واقعیت تا حدی متفاوت است. واقعیت این است که ایالات متحده تا آینده‌ای که قابل پیش‌بینی است، تضمین‌کننده اصلی امنیت در منطقه خواهد ماند. ایالات متحده گرداگرد منطقه خلیج فارس پایگاه‌های نظامی مهمی ایجاد کرده و در منطقه گسترده‌تر خاورمیانه نیز باقی خواهد ماند. گرچه ایالات متحده دیگر به نفت کشورهای خلیج‌فارس وابسته نیست و سال‌ها است شاهد رشد فزاینده منابع هیدروکربنی خود از منابع نامرسوم است، منطقه خلیج‌فارس محور تولید هیدروکربن جهان و در نتیجه مرکزی مهم و حیاتی برای اقتصاد جهان خواهد ماند. نفع آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد آزاد در جهان، در تضمین صلحی گسترده در این منطقه است و تصویر خودساخته آمریکا به‌عنوان ملتی غیرقابل صرف‌نظر کردن هم این کشور را ناچار به فراهم کردن ثبات منطقه می‌کند. در واقع، این زاویه دیگری از کل این موضوع است. چند رهبر از کشورهای خلیج فارس برای لابی با اوباما برای ایفای نقش بزرگ‌تر آمریکا در منطقه به آمریکا می‌روند و آنچه ایده‌آل آنها است تضمین رسمی ایالات متحده مبنی بر حمایت از این کشورها است. چنین تضمین‌های صریحی اصلا روی میز نیستند، اما آمریکا چه از طریق ترتیبات موجود و چه به دلیل اهمیت محوری این منطقه برای اقتصاد جهان، درگیر حوزه خلیج فارس خواهد ماند. بریتانیا نیز چنین وضعیتی دارد. علاوه بر این، آمریکا در سال‌های اخیر ده‌ها میلیارد دلار اسلحه به کشورهای خلیج فارس فروخته است. چنین سرمایه‌گذاری‌ای، توافقی بدون تکرار نیست. این طور نیست که شما هواپیمای اف-۱۶، سی-۱۳۰ یا یک هلیکوپتر آپاچی را در پایگاه هوایی پارک کنید و بعد خداحافظی کنید. لزوم ابقا، ارتقا، تامین و آموزش این تجهیزات و نیروهای مربوط به آنها دهه‌ها ادامه خواهد داشت و این نیز دلیل دیگری بر متعهد ماندن آمریکا به کشورهای خلیج‌فارس است. البته اینها دلیل انکار کاهش توجه ایالات متحده به منطقه خلیج فارس نیست. آمریکا پس از رهبری دو جنگ در این منطقه ظرف سه دهه که دومین آنها تریلیون‌ها دلار هزینه داشت و جان هزاران آمریکایی را گرفت و بیشتر به عنوان یک شکست دیده می‌شود، نیاز به کاهش تمرکز خود بر این منطقه دارد. اما فشار داخلی در ایالات متحده برای ترک منطقه توسط آمریکا، ترجیح مالی به‌خاطر کاهش منابع یا حتی ترجیح رئیس‌جمهوری آمریکا مبنی بر کاهش تعهد آمریکا در جای ممکن، ممکن است توسط واقعیت‌های موجود زیر سوال رود. بنابراین وضعیت موجود واقعا تغییری نکرده است. آمریکا تحت رهبری اوباما توجه خود را از منطقه خلیج فارس برداشته، اما همچنان عمیقا با این منطقه درگیر است. ولی اوباما باید نگران تلاش‌های یکجانبه کشورهای عربی در این منطقه باشد. ۷ هفته بمباران یمن توسط اتئلافی به رهبری عربستان سعودی که نه تنها جلوی پیشرفت حوثی‌ها را نگرفت، بلکه باعث بحران انسانی شد، به هیچ وجه کارآمد نبود. در واقع واقعیت به نظر این است که عربستان به جز بمباران هر هدفی که در دسترس بوده، هیچ برنامه استراتژیک دیگری نداشته است. در کل، برنامه‌های اعراب برای تشکیل گروهی در مخالفت با بشار اسد سوریه یا حوثی‌های یمن، تاب نخواهد آورد.