سرخابی‌ها «خصولتی» می‌شوند

حمیدرضا فولاگر رئیس کمیسیون ویژه تولید ملی و اصل ۴۴ خصوصى‌سازى در ورزش و در باشگاه‌ها یک اصل اجتناب‌ناپذیر و الزامى است و یک الگوى نمونه و موفق بین‌المللى در سطح کل دنیا است و این ویژگى را دارد که بالندگى سازمانى و اقتصادى‌تر شدن فعالیت‌ها را به وجود آورد و بهره‌ورى سازمانى را افزایش دهد. باید بسترهاى درآمدزایى باشگاه‌هایمان را از طریق قوانینى که زمینه‌هاى درآمدزایى را براى باشگاه‌ها فراهم می‌کند به وجود بیاوریم تا باشگاه‌ها بتوانند با خودکفایى مالى روى پاى خودشان بایستند و درآمد لازم را کسب کنند و بعد ازحل این مسائل، موضوع خصوصى‌سازى جدى مى‌شود.

خصوصى‌سازى ورزش و باشگاه‌هاى کشور فقط خصوصى‌سازى باشگاه‌هاى استقلال و پرسپولیس نیست. ما باید برنامه‌اى داشته باشیم که بستر مناسبى را براى یک طرح موفق بلندمدت براى کل ورزش و همه باشگاه‌هاى به وجود بیاوریم.

در حال حاضر هزینه دو باشگاه استقلال و پرسپولیس باید هرچه سریع‌تر از روی دوش دولت برداشته شود و این دو باشگاه باید هر چه سریع‌تر روند خصوصی‌سازی را طی کنند. بخشی از این واگذاری روال قانونی خود را طی کرده است و دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به عنوان دو شرکت در لیست واگذاری‌ها قرار گرفته‌اند و دارایی‌هایشان در حال ارزیابی است. این دو باشگاه تحت پوشش وزارت اقتصاد و سازمان خصوصی‌سازی قرار گرفته‌اند و پرونده آنها در هیات واگذاری مطرح است و موظف شده‌اند لیست ترازنامه و صورت‌حساب سود و زیان و دارایی‌هایشان را برای قیمت‌گذاری ‌ارائه کنند.

باید تاکید شود که برای این واگذاری افراد و سازمان‌ها باید انگیزه کافی داشته باشند زیرا این باشگاه‌ها مانند یک شرکت تولیدی نیستند که بتوانند روی سود یا فروش آن حساب کنند بلکه فرد باید علاقه و انگیزه‌ای به ورزش حرفه‌ای داشته باشد. دوم اینکه به هر حال باید راه درآمدزایی برای این دو باشگاه پیدا کرد زیرا اگر درآمدزا نباشند صرفه اقتصادی نخواهند داشت.

در حال حاضر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به دنبال یکسری فعالیت‌ها برای درآمدزایی هستند اما این فعالیت‌ها کافی نیست، مانند تبلیغات دور زمین و روی لباس، حق پخش تلویزیونی و موارد دیگر که در دنیا وجود دارد و باشگاه‌های ورزشی از آن استفاده می‌کنند. بنابراین دو باشگاه استقلال و پرسپولیس برای واگذاری اولا باید درآمدزا باشند که به لحاظ اقتصادی جوابگو باشد و دوما واگذاری آنها نیازمند انگیزه و علاقه‌ای در طرف مقابل است زیرا فرد به دید اقتصادی به این کار روی نمی‌آورد.

به همین دلیل در حال حاضر واگذاری این تیم‌های زیان‌ده، به نفع خودروسازان ما نیست و صنایع خودرو که در حال حاضر از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نیستند توانایی اداره این تیم‌ها را نخواهند داشت.

همین‌طور باید نقاط ضعف و قوت واگذاری باشگاه راه‌آهن برای استفاده از تجربیات آن در پروسه واگذاری استقلال و پرسپولیس بررسی شود.

به هر حال این کار باید انجام شود و این بار از دوش دولت برداشته شود؛ چرا هر سال باید ده‌ها میلیارد هزینه دو باشگاه شود در حالی که ورزش‌های دیگر مشکلاتی در حد چند صد میلیون تومان دارند و در عوض در این جا هزینه‌های میلیاردی انجام می‌شود. همین‌طور سه نکته اساسی درباره باشگاهداری خودروسازان وجود دارد.

اول اینکه ایران‌خودرو و سایپا هنوز به‌طور کامل خصوصی نبوده و دولت بخشی از سهام‌شان را در اختیار دارد؛ بنابراین نمی‌توان آنها را «بخش خصوصی» به حساب آورد؛ مگر اینکه سازمان خصوصی‌سازی کشور، خودروسازان را به‌عنوان شرکت‌های «شبه‌دولتی» در مزایده واگذاری سهام استقلال و پرسپولیس شرکت دهد.

نکته دوم اینجاست که دو خودروساز بزرگ کشور در شرایط مالی چندان مناسبی قرار ندارند و در این اوضاع و احوال، ۲۹۰ میلیارد تومان (قیمت پایه خرید هر یک از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس)، پول کمی نیست که بخواهند آن را صرف خرید سرخابی‌های پایتخت کنند.

سوم اینکه فرض کنیم خودروسازان توان مالی لازم برای خرید سهام استقلال و پرسپولیس را داشته باشند، آنها قطعا باید پول‌شان را صرف اقدامات مهمی از جمله «تحقیق و توسعه» کرده تا به این وسیله زمینه پیشرفت و توسعه محصولاتشان فراهم آید، نه اینکه چند صد میلیارد تومان برای خرید دو باشگاه آبی و قرمز تهران هزینه کنند.

از طرفی برای خصوصی‌سازی این باشگاه‌ها هر گونه فشار به خودروسازان برای خرید این دو باشگاه غیر قانونی است. همین‌طور با توجه به تجربه خصوصی‌سازی شبه‌دولتی ارگان‌ها، اغلب فرآیندهای این نوع خصوصی‌سازی شکست

خورده هستند.