تحلیل اقتصادی باشگاهداری در ایران
هر باشگاه حداقل سه ابزار برای درآمدزایی در اختیار خود دارد. میتواند از طریق بلیت فروشی کسب درآمد کند. قادر است از راه حق پخش تلویزیونی منابعی را به دست آورد و در نهایت هم اینکه از اسپانسر خود مبالغی دریافت کند. باشگاهها در ایران دست کم در این سه مورد اختیاری از خود ندارند. وزارت ورزش و جوانان متولی ورزشگاههای کشور است و باشگاهها فقط اجارهنشین هستند. صدا و سیما نیز زیر مجموعه نهاد حکومت است و باشگاهها و دولت نمیتوانند در سیاستهای آن مداخله کنند و حقوق قانونی خود را مطالبه کنند.
هر باشگاه حداقل سه ابزار برای درآمدزایی در اختیار خود دارد. میتواند از طریق بلیت فروشی کسب درآمد کند. قادر است از راه حق پخش تلویزیونی منابعی را به دست آورد و در نهایت هم اینکه از اسپانسر خود مبالغی دریافت کند. باشگاهها در ایران دست کم در این سه مورد اختیاری از خود ندارند. وزارت ورزش و جوانان متولی ورزشگاههای کشور است و باشگاهها فقط اجارهنشین هستند. صدا و سیما نیز زیر مجموعه نهاد حکومت است و باشگاهها و دولت نمیتوانند در سیاستهای آن مداخله کنند و حقوق قانونی خود را مطالبه کنند. آنها اجازه ندارند تلویزیونهای خصوصی داشته باشند با اینکه حق پخش مسابقات خود را به نهادی خارج از صدا و سیما واگذار کنند.
این وسط یک اسپانسر میماند که از دل آن هم چیزی به دست نمیآید که بتواند جواب هزینهها را بدهد. در چنین وضعی راه درآمدزایی باشگاههای ورزشی چیست؟ آنها چگونه میتوانند از پس هزینههای ۱۰ تا ۲۰ میلیارد تومانی یک فصل برآیند و آن را مدیریت کنند؟ باشگاه اقتصاددانان در پرونده امروز خود این موضوع را مورد بررسی قرار داده و در یادداشتهایی که کارشناسان و صاحبنظران ارائه کردهاند، این موضوع را به بحث گذاشته که اصولا انگیزههای باشگاهداری در ایران چیست و چرا بنگاههای بزرگ اقتصادی رو به باشگاهداری آوردهاند؟ آیا ساختار اقتصادی و سیاسی کشور اجازه میدهد که باشگاههای بزرگ کشور روی پای خود بایستند و از سوی بخش خصوصی مدیریت شوند یا خیر؟
ارسال نظر