محدوده مجاز عوامگرایی
دکترسعید لیلاز قائم مقام حزب کارگزاران در معده هر فرد تعدادی باکتری وجود دارد که برای سلامتی او و ساختوساز سیستم گوارشی مورد نیاز است. اگر تعداد این باکتریها بالا برود فرد در بلندمدت دچار بیماری هلیکو باکتری شده و در صورتی که به موقع درمان نشود، زخم معده و احتمالا بیماری سرطان را به وجود میآورد. در ذات هر حکومتی نیز درجهای از پوپولیسم وجود دارد که مانند باکترهای مفید معده برای انجام گفتوگوهای اجتماعی و ایجاد رابطه با مردم لازم است وجود داشته باشد اما اگر میزان آن بالا رود کشور را دچار بیماری عوامگرایی بدخیمی میکند که میتواند صدها میلیارد دلار از منابع کشور را در عرض هشت سال بر باد دهد.
دکترسعید لیلاز قائم مقام حزب کارگزاران در معده هر فرد تعدادی باکتری وجود دارد که برای سلامتی او و ساختوساز سیستم گوارشی مورد نیاز است. اگر تعداد این باکتریها بالا برود فرد در بلندمدت دچار بیماری هلیکو باکتری شده و در صورتی که به موقع درمان نشود، زخم معده و احتمالا بیماری سرطان را به وجود میآورد. در ذات هر حکومتی نیز درجهای از پوپولیسم وجود دارد که مانند باکترهای مفید معده برای انجام گفتوگوهای اجتماعی و ایجاد رابطه با مردم لازم است وجود داشته باشد اما اگر میزان آن بالا رود کشور را دچار بیماری عوامگرایی بدخیمی میکند که میتواند صدها میلیارد دلار از منابع کشور را در عرض هشت سال بر باد دهد.
هیچ دولتی را در هیچ نقطه جهان نمیتوان یافت که آنتیپوپولیسم باشد و از خواص آن برای پیشبرد اهداف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود استفاده نبرد. دولت در ایران نیز مستثنا از این قاعده جهانی نیست و طبیعتا به دلیل ساختار فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعیاش رفتارهایی انجام میدهد که رنگ و بوی پوپولیستی دارد. توده مردم عامل مهمی برای مشروعیت بخشیدن به دولتها و حکومتها هستند و اگر آنها نظام حاکمه یا دولت موجود را به رسمیت نشناسند، با هم متحد خواهند شد و آن نظام یا دولت را سرنگون خواهند کرد. عقلانیت و پوپولیسم دو سوی اداره کشورها هستند که معمولا دولتها در بین این دو، اهداف خود را به پیش میبرند. حال در این میان برخی به سوی پوپولیسم میغلتند و برخی دیگر به عقلانیت نزدیک میشوند که این جهتگیری را آحاد مردم آن کشور تعیین کرده و سیاستگذار را به عقلانیت یا پوپولیسم نزدیک میکنند.
طبیعتا دولت روحانی هم در فضایی قرار گرفته که گاه باید به سمت عقلانیت حرکت کند و مسائل مهم را به نتیجه برساند و گاه نیز به سبب ایجاد ارتباط با عوام رفتارهای پوپولیستی یا شبهپوپولیستی از خود نشان دهد. بنابراین داشتن درجهای از پوپولیسم در هر دولتی به خودی خود بد نیست و مهم آن است که پوپولیسم به نقشه راه و هدف تبدیل نشود و دولت نخواهد با تکیه بر اصول آن به اهداف خود دست پیدا کند.
روحانی منتخب آحاد مردم ایران است و آن گونه که نتایج انتخابات ۹۲ نشان میدهد رای او در بسیاری از روستاهای کشور از سایر رقبا بیشتر بوده است بنابراین مجبور است نظر افکار عمومی را جویا شود و در به دست آوردن دل آنها کوشا باشد. پوپولیسم از بین رفتنی نیست مگر اینکه بتوانیم حکومت فرزانگان مورد نظر افلاطون را برقرار کنیم که لازمهاش این است که همه افراد جامعه فرزانه باشند.
در ایران به تعداد طبقات اجتماعی نیروهای سیاسی وجود دارند که برای به دست آوردن قدرت میجنگند و طبیعی است دولتی که بر راس کار قرار گرفته تمام هوش و حواس خود را به کار گیرد که از رقیب عقب نیفتد چرا که در عرصه پوپولیسم ید طولایی دارد و میتواند از این راه وارد شود و در انتخابات بعدی ابتکار عمل را به دست گیرد.
امروز میبینیم که جناح مقابل از هر اهرمی استفاده میکند تا دولت را در رسیدن به اهدافش ناکام کند و پس از آن نزد افکار عمومی شکست برنامههای دولت را پررنگ نشان دهد؛ پس میطلبد در چنین فضایی دولت درجهای از پوپولیسم را به کار گیرد تا نقشههای آنان را خنثی کند.
پوپولیسمی که در دولت روحانی دنبال میشود، پوپولیسم واکنشی است حال آنکه در دولت احمدینژاد پوپولیسم ابتکارعمل بود. دولت روحانی مجبور است از پوپولیسم به عنوان یک تاکتیک استفاده کند تا ترفندهای رقیب خنثی شود اما در دولت گذشته پوپولیسم راهبرد بود تا عامه مردم را به خود جلب کند و با دادن وعدههایی که شاید هم اجرایی نشوند برای دورهای کوتاه دل آنان را به دست آورد و از آنان برای تبلیغ و ترویج سیاستهای خود استفاده برد.
دولتها در ایران نمایندگان طبقات اجتماعی هستند و سعی میکنند به هر طبقه امتیازاتی را بدهند تا از حمایت آنان برخوردار باشند. در همین بودجه ۹۴ امتیازات گستردهای به طبقات مختلف مردم که دولت به نوعی وابسته به آنها است داده شده تا اعتراضی از جانب آنها برنخیزد.
بنابراین اگر بخواهم به این پرسش پاسخ بدهم که آیا دولت یازدهم پوپولیست است یا خیر، باید بگویم با توجه به اینکه دولت یازدهم پس از یک دولت پوپولیستی تمامعیار روی کار آمده مجبور است به برخی رفتارهای پوپولیستی تن دهد تا رقیب نتواند مانور دهد و کار رابرای او سخت کند. دولت یازدهم از پوپولیسم به عنوان پادزهر استفاده میکند تا پوپولیستهایی را که منتظر انتخابات بعدی هستند و از حربههای پوپولیستی برای به دست آوردن آرا استفاده میکنند، از میدان به در کند. قرار نیست پوپولیسم در این دولت از یک تاکتیک فراتر رود و مانند دولت قبل به استراتژی تبدیل شود چون مجموعه تیم دولت که جزو فرهیختهترین افراد هستند به ذات، مخالف پوپولیسم مردمفریب هستند و سعی میکنند برنامههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به گونهای پیش ببرند که منافع بلندمدت را حاصل کنند.
آنچه در دولت روحانی رخ داده را از منظری نمیتوان پوپولیسم نام گذاشت چرا که به سبب ساختار اجتماعی کشور و برای به وجود آوردن امید و آرامش در کشور، نیاز است تا رئیس دولت دست کم در کلام ادبیاتی داشته باشد که خوشامد افکار عمومی باشد. در این میان نخبگان هم که به شرایط کشور واقفند نباید نگران این رفتارها باشند چرا که هنوز پوپولیسم به استراتژی تبدیل نشده و تنها واکنشی است در مقابل رفتارهای رقیب که از هم اکنون با تمام قوا به میدان آمده تا آرای انتخابات آینده را از آن خود کند.
ارسال نظر