نفت همواره نزد اغلب روشنفکران، نخبگان و سرمایه‌داران صنعتی جهان سوم بلای جان و برای دولتمردان و سیاسیون یک موهبت تلقی شده است. تا آنجا که این مایع سیاه بخش عمده‌ای از تحولات جهان و به خصوص خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است. بر اساس یافته‌ها کشورهایی که بخش عمده درآمد آنها (نزدیک به ۸۰درصد) از محل صادرات نفت تامین می‌شود، نوسانات قیمت نفت را از طریق بودجه دولت به اقصاد کشور منتقل کرده و آن را دستخوش سیکل‌های رکودی و تورمی بسیار شدیدی می‌کند، به طوری که تکرار این بی‌ثباتی و نابسامانی‌ها محیطی نامناسب برای توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به وجود می‌آورد و موجب فقر و نابرابری می‌شود که حاکی از وجود ارتباط معنی‌داری بین نحوه مدیریت درآمد‌های نفتی و توسعه اجتماعی است. سیاست اجتماعی و رفاه همواره در دستور کار دولت‌ها بوده است اما رابطه‌ای بین حقوق شهروندی و اجرای سیاست‌های اجتماعی و رفاهی‌ به طور کامل برقرار نبوده است. سیاست‌ها در ایران به طور مجزا بر رفاه اجتماعی استوار نیستند و ساختار مناسب برای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی و نظارت بر آنها نیز وجود ندارد. در کشورهای دارای وفور منابع طبیعی از جمله ذخایر نفتی، درآمد حاصل از منابع، به دلایل مختلفی از جمله نبود مدیریت صحیح درآمدها، می‌تواند با تاثیرگذاری بر شرایط اقتصادی و اجتماعی به‌عنوان مانعی برای توسعه، از جمله توسعه اجتماعی تبدیل شود. باشگاه اقتصاددانان سعی کرده است در یادداشت امروز خود موضوع نفت، دولت و تحولات توسعه‌ای را مورد بررسی قرار دهد و در کنار آن مباحث روز بودجه‌ای و مشکلات نفتی دولت، علل ایجاد مشکلات دولت‌ها در برخورد با نفت و ساختار توزیع رفاه در دولت‌های نفتی را مورد بررسی قرار دهد.