در کشورهای توسعه یافته باشگاه‌های ورزشی در انواع ورزش‌ها به صورت یک بنگاه اقتصادی عمل می‌کنند و حداکثر کردن سود مبتنی بر جذب بیشتر و بهتر طرفداران و حامیان مالی را، هدف فعالیت اقتصادی- فرهنگی خود قرار داده‌اند و همین امر منجر به تخصیص بهینه منابع در اقتصاد ورزش شده است. در این میان، فوتبال یکی از محبوب‌ترین و پردرآمدترین ورز‌ش‌های جهان است که سالانه میلیاردها دلار گردش سرمایه در آن وجود دارد. محصول اصلی هر تیم فوتبال، بازی تیم‌ها است و مالک تیم می‌تواند محصول خود را به هر بنگاه اقتصادی بفروشد.

در ورزش ایران به دلیل انحصار سازمان‌های دولتی و شفاف نبودن قانون کپی‌رایت، این حق به باشگاه‌های ورزشی داده نمی‌شود که بتوانند محصول خود را به سازمانی که مد نظر مالک باشگاه است، بفروشند. بزرگترین محل درآمد هر تیم فوتبالی حق پخش تلویزیونی آن است که این حق پخش، در انحصار صدا و سیما است و تیم‌ها سهم کافی از حق پخش تلویزیونی دریافت نمی‌کنند. این مساله یکی از موانع بزرگ خصوصی‌سازی این تیم‌ها است.

سوالات بسیاری برای خصوصی‌سازی این بنگاه‌ها مطرح می‌شود، اولین و مهم‌ترین سوال این است که با توجه به اینکه بازار سرمایه برای درآمدزایی این باشگاه‌ها شکل نگرفته است، چه کسی حاضر است با قیمت ۲۹۰ میلیاردی این تیم‌ها را خریداری کند؟ سوال بعدی که مطرح می‌شود با فروش باشگاه، هواداران چه سهمی از باشگاه می‌برند؟ آیا طریقه واگذاری به‌وسیله مزایده عادلانه است؟

طبق نظر اغلب کارشناسان در حال حاضر به هیچ وجه شرایط برای خصوصی‌سازی باشگاه‌ها فراهم نیست و فروش این تیم‌ها باعث نابودی و ورشکست شدن باشگاه خواهد شد. در هر صورت سرنوشت این باشگاه‌ها با عزم دولت برای خصوصی‌سازی تیم‌های فوتبال در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.