رفاه خانوار قبل و پس از هدفمندی
پدرام داوودی پژوهشگر پولی و ارزی بانک مرکزی هدفمندی یارانهها در ایران با هدف «بهینهسازی مصرف و گسترش عدالت» در سال ۱۳۸۹ آغاز شد. یکی از اهداف این «جراحی بزرگ اقتصاد» بهبود توزیع درآمدها است؛ همچنین دولت همواره بر اختصاص یارانهها به دهکهای پایینتر درآمدی اهتمام ورزیده است. حال که اثرات این سیاست نمایان شده است، باید اثرات این سیاست اقتصادی بر توزیع درآمدها مورد بررسی قرار گیرد. این موضوع از چندجنبه اهمیت دارد: اول آنکه این طرح تا به حال بهطور ناقص اجرا شده و قرار است ادامه یابد، بنابراین اشکالات فازهای قبلی باید شناسایی و از آن اجتناب شود.
پدرام داوودی پژوهشگر پولی و ارزی بانک مرکزی هدفمندی یارانهها در ایران با هدف «بهینهسازی مصرف و گسترش عدالت» در سال ۱۳۸۹ آغاز شد. یکی از اهداف این «جراحی بزرگ اقتصاد» بهبود توزیع درآمدها است؛ همچنین دولت همواره بر اختصاص یارانهها به دهکهای پایینتر درآمدی اهتمام ورزیده است. حال که اثرات این سیاست نمایان شده است، باید اثرات این سیاست اقتصادی بر توزیع درآمدها مورد بررسی قرار گیرد. این موضوع از چندجنبه اهمیت دارد: اول آنکه این طرح تا به حال بهطور ناقص اجرا شده و قرار است ادامه یابد، بنابراین اشکالات فازهای قبلی باید شناسایی و از آن اجتناب شود. دوم اینکه اثرگذاری اینگونه سیاستها در بهبود توزیع درآمد همواره مورد مطالعه بوده و در بسیاری موارد نتایج با انتظارات مبتنی بر درک شهودی هماهنگ نیستند. دو سوال در اینجا مطرح میشود. اول اینکه اصولا پرداخت یارانه به کدام بخشهای اقتصادی، منطقی و به کدام بخشها غیرمنطقی است و با توجه به اثرات چندوجهی حذف هدفمند یارانهها بر زندگی افراد لازم است چگونگی تاثیر این اثرات را دریابیم. برای دستیابی به این هدف، نیروهای اصلی که موجب تغییرات درآمد در سطح خرد میشوند باید شناسایی شوند و سپس آثار توزیعی سیاستهایی که این عوامل را در دوره ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ تحت تاثیر قرار دادهاند، معین کنیم. برای نیل به این مهم از دادههای ۳۷ هزار خانوار ایرانی از یک الگوی شبیهسازی خرد در طول سالهای قبل و بعد از اجرای فاز اول سیاست حذف یارانه استفاده میشود. برای استفاده از این الگو مشکلاتی از قبیل خطای انتخاب نمونه، تفاوت شاخص قیمتهای منطقهای (بینشهری یا استانی) و همزمانی تحریمها وجود دارند که برای هرکدام راهحلهایی وجود دارد، باید در نظر داشت که با معیار بهینگی اجتماعی، پرداخت هرگونه یارانه به فعالیتهایی که موجب افزایش استفاده از سوختهای فسیلی میشوند، به استثنای بخش حملونقل عمومی، غیرمنطقی است. در بررسی آثار توزیعی، دادههای مراکز رسمی و محاسبات چنین نشان میدهند که در دوره پس از ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ توزیع درآمدها (هزینهها) برابرتر شده است، به نظر میرسد این بهبود از طریق از دست رفتن فرصتهای دهکهای بالایی بوده است تا از طریق ایجاد فرصت برای دهکهای پایین. بنابراین همانطور که مشاهده شد وضع دهکهای شبیهسازی شده پایین و متوسط جامعه بهتر نشده است. بنابراین با استفاده از مدل شبیهسازی خرد به نظر میرسد عواملی که این دوره را تحت تاثیر قرار میدهند احتمالا آثار مثبت رفاهی نداشتهاند. نکته بعدی این است که از بُعد توزیع درآمدی حتی اگر موفقیت در برابر کردن سطح رفاه در سال اول پس از هدفمندسازی یارانهها (۱۳۹۰) قائل باشیم، در سال ۱۳۹۱ چنین نتیجهای به دست نخواهد آمد. این موضوع به آن معنا است که براساس دادههای شبیهسازی شده اگر سیاستهای موثر این دوره اجرا نمیشد از نظر توزیع درآمدی مردم در سال ۱۳۹۱ وضع بهتری داشتند. هرچند دادهها، بهبود توزیع در سال ۱۳۹۱ را نیز نشان میدهند، اما از طریق ضریب جینی هزینههای غذایی که از مصارف اساسی مردم هستند با استفاده از دادهها میتوان به بدتر شدن توزیع پی برد. نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که چون در اجرای هدفمندسازی یارانهها قیمت سوخت و در نتیجه حملونقل افزایش مییابد باید به هزینه ضروری حمل و نقل مردم توجه ویژهای کرد.
نتیجهگیری
عوامل متعددی در دوره بعد از هدفمندی وجود دارند و سیاستها مرتبا تغییر کردهاند. از جمله این عوامل اجرای فاز اول سیاست هدفمندی است، همچنین تحریمها در این دوره شدت گرفتهاند و دولت سیاستهای رفاهی متعددی به کار برده است. نتایج نشان میدهند که مجموعه این عوامل نتوانسته است با بهبود تکنولوژی مصرف خانوارها و کارآیی هزینه آنقدر موجب افزایش کارآیی شود که بتواند آثار رفاهی مثبتی حاصل کند.
ارسال نظر