طرح هدفمندی یارانه‌ها که از اواخر سال ۸۹ کلید خورد، اکنون به یکی از دشوارترین سیاست‌های فراروی دولت تبدیل شده است. طرحی که هم ادامه و هم اصلاح آن به ماموریتی بسیار سخت برای سیاست‌گذاران کشور تبدیل شده است. هدفمندی با اهداف متعددی ازجمله اصلاح قیمت‌های نسبی، افزایش کارآیی بنگاه‌ها و بهبود نسبی توزیع درآمدها کلید خورد که به نظر می‌رسد با تبعات تورمی حاصل از اجرای این سیاست و همچنین منحرف شدن بخش عمده‌ای از بودجه عمرانی دولت به سمت پرداخت نقدی یارانه‌ها به‌طور مساوی و دربین همه خانوارهای متقاضی تا حد زیادی از اهداف خود دور شده است. پس از گذشت نزدیک به ۱۸ ماه از روی کار آمدن دولت جدید به نظر می‌رسد هدفمندی همچنان به کلاف سردرگمی در اقتصاد ایران مبدل شده و بسیاری از طرح‌های پیشنهادی هنوز از مقبولیت سیاسی و اجتماعی برای جانشینی با طرح فعلی برخوردار نشده است.

ادامه این طرح بالاخص در شرایط فعلی که با کاهش درآمدهای نفتی، دولت با مشکلات زیادی در تامین منابع حتی برای ضروری‌ترین نیازهای خود روبه‌رو است، مضاعف شده است. در شرایط شوک معکوس درآمدی دولت با انتخاب‌های محدودی روبه‌رو است که چاره‌ای جز بده - بستان بین این انتخاب‌ها وجود ندارد. برای مثال در بخش هزینه‌ای با انعطاف‌پذیری محدود بودجه جاری عملا چاره‌ای جز تخصیص بودجه عمرانی یا پرداخت یارانه نقدی وجود ندارد. بودجه عمرانی در شرایط محدودیت منابع در دسترس بخش خصوصی و همچنین فقدان بستر لازم برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی، یگانه مسیر نجات برای ایجاد اشتغال ولو محدود در شرایط رکودی کشور است.

به‌نظر می‌رسد تصمیم‌گیری در خصوص توقف این طرح یا اصلاح آن نه فقط به یک بررسی کارشناسی دقیق بلکه به یک تصمیم شجاعانه سیاسی نیازمند است. باشگاه اقتصاددانان امروز نظر برخی از صاحب‌نظران اقتصادی کشور در این زمینه را جویا شده است.