سالخوردگی جمعیت؛ فرصتها و تهدیدها
دکتر رسول صادقی عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران و معاون پژوهشی موسسه مطالعات جمعیتی کشور امروزه هر کشوری برای رسیدن به رفاه و توسعه همهجانبه ناگزیر به پیشبینی نیازها و امکانات خود در بازههای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت و سپس طراحی و اجرای برنامههای اقتصادی و اجتماعی در جهت تامین آن نیازها است. در این راستا، جمعیت، ساختار و پویایی آن محور و مرکز برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی محسوب میشود. تحولات جمعیتی تقریبا همه جوانب زندگی و دنیای پیرامون ما را تحتتاثیر قرار داده و اثرات متعددی بر خرده نظامهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی بر جای میگذارد.
دکتر رسول صادقی عضو هیات علمی گروه جمعیت شناسی دانشگاه تهران و معاون پژوهشی موسسه مطالعات جمعیتی کشور امروزه هر کشوری برای رسیدن به رفاه و توسعه همهجانبه ناگزیر به پیشبینی نیازها و امکانات خود در بازههای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلند مدت و سپس طراحی و اجرای برنامههای اقتصادی و اجتماعی در جهت تامین آن نیازها است. در این راستا، جمعیت، ساختار و پویایی آن محور و مرکز برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی محسوب میشود. تحولات جمعیتی تقریبا همه جوانب زندگی و دنیای پیرامون ما را تحتتاثیر قرار داده و اثرات متعددی بر خرده نظامهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی بر جای میگذارد. از این رو، شناخت رفتار پویای جمعیت که با بررسی تعیینکنندهها و پیامدهای تغییرات در ساختار، توزیع و رشد جمعیت سروکار دارد، از اهمیت تحقیقاتی سیاستی زیادی برخوردار است. زیرا نه تنها روند و مسیر گذشته را نشان میدهد، بلکه دورنمایی از آینده تحولات جمعیتی را فراروی سیاستگذاران نشان میدهد و شناخت و درک مناسبی از فرصتها و چالشهای آینده فراهم میکند. این وضعیت میتواند به سیاستگذاران و برنامهریزان کمک کند تا محیط و بستر مناسبی را برای بهرهبرداری از فرصتها و مقابله با چالشها ایجاد کنند.
سیاستها و برنامههای جمعیتی در ایران بیشتر بر تحولات تعداد و رشد جمعیت متمرکز بوده و کمتر به ساختارهای سنی جمعیت، تغییرات و پیامدهای آن توجه شده است. این در حالی است که با توجه به کامل شدن فرآیند گذار جمعیتی، گذارها و تغییرات ساختار سنی اکنون مهمترین مساله جمعیت و توسعه محسوب میشود. در واقع، دورهها و مراحل مختلف گذار ساختار سنی، شرایط، مسائل و فرصتهای متفاوتی را به همراه خواهد داشت.
همه کشورها در بستر فرآیند گذار جمعیتی با نوعی گذار و تغییر در ساختارهای سنی مواجه هستند. در فاز اول گذار جمعیتی، به علت کاهش مرگومیر بهویژه در سنین اولیه شاهد افزایش سریعی در سنین پایین جمعیت (جمعیت زیر ۱۵سال) هستیم. به عبارتی تورم جمعیتی در گروه سنی زیر ۱۵ سال اتفاق میافتد. در این شرایط که شکل هرم سنی مثلثی است (مانند هرم سنی ایران در سال ۱۳۶۵)، فشار اقتصادی زیادی بر جمعیت در سن فعال وارد میشود. در فاز دوم گذار جمعیتی، باروری کاهش یافته و نسل دوره بیشزایی وارد سنین جوانی و سنین فعالیت میشود، در نتیجه این سنین نسبت بزرگتری از جمعیت را بهخود اختصاص میدهد و شرایط مناسبی برای رشد اقتصادی فراهم میشود. در این وضعیت تورم جمعیتی وارد سن فعالیت شده و شکل هرم سنی مانند بادکنک کشیده میشود (مانند هرم سنی ایران در حال حاضر). در سالهای اخیر کشور ما با پدیده رشد جوانی جمعیت مواجه بوده و در حال حاضر نزدیک به یک سوم جمعیت کشور را جوانان ۲۹-۱۵ سال تشکیل میدهد. افزایش در تعداد و سهم جمعیت جوان پدیده منحصربهفرد در تاریخ اجتماعی و جمعیتی ایران محسوب میشود.
در فاز سوم گذار جمعیتی، به علت کاهش سریع باروری و مرگ ومیر، موج جمعیتی ایجاد شده سالهای قبل به سمت سنین سالمندی حرکت کرده و در نتیجه سهم جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر افزایش چشمگیری مییابد. در این دوره که سالخوردگی جمعیت نامیده میشود، بین ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت ایران سالمند خواهد شد. برآورد میشود این وضعیت در سالهای حدود ۱۴۳۰ در ایران رخ دهد، البته در این شرایط نیز، حدود ۶۰ درصد جمعیت در سنین فعالیت ۶۴-۱۵ ساله قرار خواهند داشت، در واقع این طور نیست که همه جمعیت پیر و سالمند شوند. بهعلاوه، جوانان امروز هستند که جمعیت سالمند کشور در سالهای ۱۴۳۰را تشکیل خواهند داد. از این رو، اگر میخواهیم برای دوره سالخوردگی جمعیت برنامه و سیاستگذاری داشته باشیم از همین جمعیت جوان باید شروع کرد، یعنی اگر میخواهیم سالمندی موفق، سالمندی سالم و سالمندی فعال داشته باشیم، در گام نخست باید دوره جوانی موفق، جوانی سالم و جوانی فعال داشته باشیم. همچنین، باید توجه داشت که سالخوردگی جمعیت نیاز به عمل دارد؛ یعنی نیازمند تعدیل سیاستها، برنامهها و نهادهای جامعه با روند سالخوردگی جمعیت است.
افزایش نسبت جمعیت در هر کدام از گروههای سنی، نیازها، پیامدها و بالتبع برنامهریزیهای خاص خود را دارد. در هر یک از مراحل گذار ساختار سنی، با توجه به اینکه کدام یک از گروههای سنی در پیک جمعیتی باشند، نوع و کم و کیف نیازهای اجتماعی و جمعیتی تغییر میکند. در واقع، در فازهای مختلف گذار ساختار سنی گروههای خاصی هم بهلحاظ جمعیتی و هم به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاستگذاری از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. برای مثال، در ساختار سنی خیلی جوان (مشخصه بارز آن سهم جمعیتی کودکان و نوجوانان است)، نیازها و هزینههای بهداشتی و آموزشی اهمیت ویژهای در برنامهریزیهای توسعه اقتصادی و اجتماعی پیدا میکنند. این در حالی است که در ساختارهای سنی جوان مسائل مرتبط با اشتغال، ازدواج و تشکیل خانواده، مسکن و به طور کلی نیازهای مرتبط با دورههای جوانی و میانسالی اهمیت ویژه مییابند و بالاخره در ساختار سنی سالخورده نیازهایی از قبیل بیمه و تامین اجتماعی، مسائل بهداشتی و معلولیتها و مسائل رفاهی و بهطور کلی مسائل مرتبط با بازنشستگان و سالمندان اولویت پیدا میکنند.
در حال حاضر، در بستر تغییرات ساختار سنی در کشور ما فازی از تحولات جمعیتی آغاز شده است که «پنجره جمعیتی» نامیده میشود. پنجره جمعیتی یک وضعیت موقتی در ساختار جمعیتی ایران است که در سال ۱۳۸۵ باز شده و برای حدود چهار دهه طول میکشد. در این دوران، نسبت جمعیت در سنین فعالیت به حداکثر خود میرسد و نسبتهای وابستگی سنی کاهش مییابد و در نتیجه فرصت طلایی و منحصربهفردی فراروی توسعه اقتصادی فراهم میشود. پنجره جمعیتی، در واقع سود و امتیاز جمعیتی ایجاد میکند که به رشد و توسعه اقتصادی کمک میکند. از اینرو، جمعیت شناسان از این دوران به عنوان سود جمعیتی اول یاد میکنند.
بعد از پشت سر گذاشتن فاز پنجره جمعیتی، ایران از سالهای ۱۴۳۰ به بعد با افزایش جمعیت سالمند روبهرو خواهد شد و فاز سالخوردگی جمعیت شکل میگیرد. برخی از محققان جمعیت شناسی با مطرح کردن ایده سود/ موهبت جمعیتی دوم معتقد به تداوم شرایط خوب اقتصادی در دوران سالخوردگی جمعیت نیز هستند. آنها بر این باورند افراد میدانند که پیر میشوند در نتیجه انگیزه قوی برای انباشت سرمایه برای دوران سالمندی خود پیدا میکنند. از اینرو، در شرایط سالخوردگی جمعیت که سهم جمعیت سالمندان افزایش مییابد، متوسط مقدار سرانه ثروت و دارایی نیز افزایش مییابد.
لی و ماسون (۲۰۰۶) دو نوع سود جمعیتی را از هم متمایز میکنند؛ اولی را که تحت عنوان «نخستین سود» از آن نام میبرند، به کاهش میزانهای باروری و افزایش جمعیت نیروی کار در فاز میانی انتقال جمعیتی و تاثیر آن بر رشد سریع درآمد سرانه مربوط میشود. ازاینرو، اولین سود با افزایش نسبی در جمعیت نیروی کار مرتبط است، اما چقدر از این سود در طول دوره پنجره جمعیتی میتواند تحقق پیدا کند، بستگی به مشخصههای کلیدی چرخه زندگی اقتصادی، عملکرد بازار کار و سیاستهای شغلی، آموزشی، بهداشتی و جمعیتی دارد. علاوه بر این، این محققان به احتمال تحقق «دومین سود» جمعیتی نیز اشاره میکنند که با سالخورده شدن جمعیت نیروی کار، گسترش دوره بازنشستگی و انباشت ثروت و دارایی مرتبط است و زمینهساز انباشت سرمایه و افزایش درآمد ملی میشود.
با افزایش امید زندگی، طول مدت دوران بازنشستگی افزایش یافته است، در نتیجه افراد باید برای روبهرو شدن با این دوران به انباشت ثروت و سرمایه اضافی بپردازند. البته ثروت اشکال گوناگونی دارد؛ یک شکل آن، احتمال انباشت سرمایه اضافی است. سایر اشکال آن شامل انباشت ثروت انتقالی (یعنی افزایشها در تعهدات نسلهای آینده برای فراهم کردن حمایت از سالمندان از طریق برنامههای پرداختی دولتی یا نظامهای حمایت خانوادگی) است. هر کدام از این اشکال ثروت میتواند نیازهای بازنشستگی جمعیت سالمند درحال رشد را برطرف کند. البته در این زمینه لی (۱۹۹۴) معتقد است افزایشها در سرمایه، سطح تولید و رشد اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهد، حال آنکه افزایشها در ثروت انتقالی چنین نیست. همچنین علاوه بر دو احتمال مذکور، احتمال سومی نیز وجود دارد که در آن نه انتقال ثروت و نه انباشت سرمایه صورت میگیرد. در این شرایط، اثرات مطلوب بر تولید و بهرهوری بهدست نمیآید و استانداردهای زندگی افراد سالمند وخیم میشود.
بنابراین، سود جمعیتی دوم پس از پایان سود اول جمعیتی و در دوران سالخوردگی جمعیت حاصل میشود. با پیرشدن جمعیت به دلیل بهبود در امید زندگی، تقاضا برای ثروت بالا میرود. افراد سالمند به منظور تامین مالی سالهای بازنشستگی نیاز به ثروت زیاد دارند.
این نیاز به ثروت توسط سالمندان از دو طریق میتواند پاسخ داده شود: ۱) برنامههای عمومی دولت مانند حقوق بازنشستگی یا بیمه درمانی سالمندان، ۲) پسانداز و انباشت سرمایه و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف توسط جمعیت سالمند در طول سالهای فعالیت و قبل از بازنشستگی. اگر منبع اصلی تامین هزینههای سالمندان برنامههای عمومی دولت باشد، نه تنها هیچ سودی از سالمندی جمعیت حاصل نمیشود، بلکه به دلیل بالارفتن سهم جمعیت سالمند فشار مضاعفی بر اقتصاد جامعه و نظام رفاهی و بیمهها وارد میشود. در صورتی که بخش عظیمی از هزینههای سالمندی از طریق انباشت سرمایه و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی تامین شود، سالخوردگی جمعیت میتواند به عنوان عاملی برای بهبود استانداردهای زندگی و رشد و توسعه اقتصادی مطرح شود. این همان چیزی است که از آن به عنوان سود جمعیتی دوم نام برده میشود.در سیستمهای تامین اجتماعی که در آن دولت با اخذ مالیات تامین اجتماعی از شاغلان امروز آن را صرف پرداخت به بازنشستگان امروز میکند، تا زمانی که ساختار سنی به پیری نگراییده است، کارکرد دارد. ولی با ورود موج جمعیتی به گروههای سالمند و بهدلیل کوچکی حجم جمعیت فعال، این سیستم چندان جوابگوی نیازهای جمعیت سالمند نخواهد بود. نتیجه این امر یا اخذ مالیات زیاد از شاغلان خواهد بود یا کاهش حقوق بازنشستگی و تامین اجتماعی جمعیت سالمند که هیچ کدام پاسخهایی منطقی به پدیده پیری جمعیت نیستند. پاسخ مناسب برای این پدیده را میتوان در سیستمهای نوع دوم تامین اجتماعی یافت. در سیستمهای اخیر، افراد مقداری از درآمد سالهای فعالیت خود را پسانداز میکنند تا در سالهای بازنشستگی از مزایای آن بهرهمند شوند. این پسانداز میتواند بهصورت خرید سهام، املاک، یا مستغلات باشد یا اینکه در بازارهای مالی سرمایهگذاری شود. این نوع از سیستمهای تامین اجتماعی بهدلیل تشویق به پسانداز و نیز انباشت سرمایه منجر به پیشرفت اقتصادی میشوند. سودهای جمعیتی نوع اول و دوم به صورت اتوماتیک و خودبهخود عمل نمیکنند و بهرهبرداری از آن نیازمند بسترهای اقتصادی، اجتماعی، سیاستی و نهادی مناسب است. بر اساس سود جمعیتی دوم که متناسب با فاز سالخوردگی جمعیت است، تولید و بهرهوری سنین سالمندی به سطوح سلامتی و ناتوانی، محرکها و موانع مالیاتی، میزان انباشت ثروت و داراییها (مسکن، پرداختها و پساندازهای شخصی) در دوران فعالیت، ساختار برنامههای پرداخت مستمری بازنشستگی و سیاستهای حمایت اجتماعی از سالمندان بستگی دارد. به این ترتیب، با سیاستگذاری و تنظیمات نهادی مناسب میتوان سالخوردگی جمعیت را نیز به سود جمعیتی تبدیل کرد. از این رو، سیاستها و برنامههای دولت نقش کلیدی و اساسی در مدیریت و مهندسی فازهای اول و دوم سود جمعیتی دارد. در حال حاضر توجه و نگرانی اصلی مدیران و سیاستگذاران کشور بیشتر به پیامدهای فاز بعدی گذار ساختار سنی یعنی سالخوردگی جمعیت است که بعد از فاز پنجره جمعیتی آغاز میشود.
ارسال نظر