تنشزدایی؛ پیش نیاز لغو تحریم
امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا در مقایسه مناسبات میان آمریکا و کوبا با مناسبات میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا باید گفت که در این رابطه هم مشابهتها و هم اختلافاتی به چشم میخورد. اما نکته مهم این است که اصولا احساس تهدیدی که از طرف جمهوری اسلامی ایران وجود دارد نسبت به احساس تهدید از طرف کوبا متفاوت است؛ کوبا کشوری است که به شکل عینی و فوری امنیتش از جانب آمریکا تهدید نمیشود و نظام سیاسی کوبا نه داعیه قدرت یابی منطقهای دارد و نه توان تسلیحاتی و دفاعی کوبا قابل مقایسه با جمهوری اسلامی ایران است.
امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا در مقایسه مناسبات میان آمریکا و کوبا با مناسبات میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا باید گفت که در این رابطه هم مشابهتها و هم اختلافاتی به چشم میخورد. اما نکته مهم این است که اصولا احساس تهدیدی که از طرف جمهوری اسلامی ایران وجود دارد نسبت به احساس تهدید از طرف کوبا متفاوت است؛ کوبا کشوری است که به شکل عینی و فوری امنیتش از جانب آمریکا تهدید نمیشود و نظام سیاسی کوبا نه داعیه قدرت یابی منطقهای دارد و نه توان تسلیحاتی و دفاعی کوبا قابل مقایسه با جمهوری اسلامی ایران است. درواقع کوبا یک کشور کوچک و کم حاشیه است و به جز در برخی مسائل حوزههای علمی، پزشکی و نگرشهای عدالت خواهانهای که بر اساس الگوی انقلابی فیدل کاسترو ارائه شد، کوبا تهدیدی فوری برای ایالات متحده نداشته است. تنها زمانی تهدید به شمار میرفت که سیاستش متاثر از روابط با اتحاد جماهیر شوروی بود. یعنی خود کوبا فی نفسه امنیت آمریکا را تهدید نمیکرد و زمانی تهدید به شمار میرفت که درحال تبدیل به پایگاهی برای شوروی بود. اما زمانی که شوروی متعهد شد که دیگر در کوبا پایگاه موشکی نداشته باشد این کشور از درجه اهمیت برای آمریکا خارج شد. همچنین بعد از تحولات فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شاهد بیاثرتر شدن کوبا برای آمریکا بودیم اما آمریکاییها به دلیل برخی ملاحظات اعتقادی، ایدئولوژیک، تاریخی و تعصبات سیاسی و نفوذ انقلابی کوبا خصومت را با این کشور ادامه دادند. اما جمهوری اسلامی این وضعیت را ندارد یعنی از دید یک دولتمرد آمریکایی، جمهوری اسلامی ایران یک کشور به شدت خطرناک است؛ زیرا برخلاف کوبا با گذشت ۳ دهه از انقلاب، همچنان به دنبال صدور اندیشههای انقلابیاش است و داعیه رهبری منطقهای دارد، در صورتی که کوبا داعیه رهبری منطقهای را ندارد.
از دیگر سو کوبا وارد بحث فناوری صلحآمیز هستهای نشده است؛در حالیکه آمریکاییها مدعیاند که ایران قصد دارد در لوای فناوری صلحآمیز هستهایاش به توانمندی جنگافزار هستهای دست یابد؛ اما کوبا وارد این فاز نشده است. ضمن اینکه کوبا با یکی از موضوعات اصلی سیاست خارجی آمریکا یعنی رژیم اسرائیل، مشکل بنیادین ندارد اما ایران مشکل بنیادین دارد و اختلافات میان آمریکا و ایران در این خصوص تشدید میشود. بنابراین قابل انتظار است که نگرانی نسبت به جمهوری اسلامی ایران بیش از نگرانیها نسبت به کوبا باشد. لذا این مساله میتواند برای کاهش بیاعتمادی میان طرفین یک عامل بازدارنده باشد.
اما تمام این مسائل دلیل بر این نمیشود که اگر پیش زمینههای اختلاف حل شود، آمریکا وارد تعامل با ایران نشود. دشمنی که میان ایالات متحده و کشور کمونیستی ویتنام حاکم بود به مراتب قویتر، ملموستر و عینیتر از دشمنی است که میان ایران و آمریکا بوده است. اگر ایالات متحده میتواند با حکومت کمونیستی ویتنام یا چین وارد تعامل شود با جمهوری اسلامی هم میتواند وارد تعامل شود اما مشروط به رفع نگرانیهایش و تبدیل شدن ایران از یک بازیگر ناسازگار (به ادعای آنها) به یک نظام سیاسی همراه یا یک کشوری که در مورد منافع آمریکا اگر دوستی نمیکند حداقل سکوت کند. این موارد در رابطه با کوبا صدق نمیکند به همین دلیل شاید بتوان گفت که آشتی میان آمریکا با کوبا برای آمریکا از آشتیشان با جمهوری اسلامی راحتتر است. البته این نکته را نیز باید مدنظر داشت که با وجود این نگرانیها ایران برای ایالات متحده در خاورمیانه مهمتر از کوبا در آمریکای لاتین است. در نتیجه آمریکاییها چه دوست داشته باشند، چه دوست نداشته باشند باید واقعیت ایران را بپذیرند. در مورد کوبا آنها توانستند ۵۰ سال این کشور را نادیده بگیرند؛ ولی در مورد خاورمیانه، بدون یک رابطه منطقی یا معقول با ایران دوست یا ایران دشمن، حل و فصل برخی مسائل سخت است و به همین دلیل بهرغم تمام نگرانیها یا تهدیدهایی که احساس میکنند پشت میز مذاکره حاضر میشوند و برای از سرگیری روابط یا آشتی با ایران اظهار علاقه میکنند.
اما در رابطه با مشابهتها باید گفت اگر قرار باشد روندی پیدا شود که مکانیزم تحریمها علیه کوبا برداشته شود همان مکانیزم میتواند در مورد ایران نیز طی شود. بخشی از تحریمها علیه کوبا توسط کنگره ایالات متحده و طی ۵ دهه گذشته تصویب شده است بنابراین ابطال آن نیاز به مصوبه کنگره دارد. این موضوع در مورد ایران نیز صدق میکند همچنین بخشی از تحریمها علیه هر دو کشور توسط قوه مجریه به اجرا گذاشته شده است و سیاستهای احتمالی دولت آمریکا برای لغو یا تعلیق تحریمها در مورد هم ایران و هم کوبا میتواند یکسان باشد با این تفاوت که بخشی از تحریمها علیه ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل تدوین شده است ولی تحریمهای کوبا اصولا به این شدت نیستند و اغلب تحریمهای یکجانبهای هستند که توسط آمریکا وضع شده است. با این تفاسیر برای لغو تحریمهای شورای امنیت علیه ایران به اجماع ۵ عضو دائم شورای امنیت نیاز است.
در این میان اگر احساس تهدید از طرف ایران تقلیل پیدا کند و به سطح احساس تهدید از طرف کوبا برسد (البته در مورد کوبا ۵ دهه زمان برده است) راه رسیدن به آشتی نیز به اندازه راه رسیدن به آشتی میان هاوانا و واشنگتن سخت خواهد بود. به هر حال باید در نظر داشت رئیسجمهور آمریکا گرچه مدافع سرسخت مذاکره هستهای با ایران است اما گفته که الگوی کوبا فعلا در مورد ایران صدق نمیکند. همچنین اوباما اشاره داشته خطرهایی که از جانب ایران نسبت به آمریکا یا متحدانش در خاورمیانه وجود دارد از دید آنها خطرهای بسیار فوری است؛ در حالی که از طرف کوبا این احساس خطر وجود ندارد.
البته در مورد مساله کوبا و آمریکا یا موردهای مشابه، این نکته را باید مدنظر داشت که صرف تنشزدایی در دولتهای دو کشور کافی نیست بلکه بهبود روابط نیاز به این دارد که نگاه نخبگان آمریکا، حزب جمهوریخواه و لابی قدرتمند کوبایی در آمریکا نسبت به نظام سیاسی کوبا تغییر کند تا امکان تنشزدایی به وجود بیاید. با این تفاسیر دو کشور راه دشواری را در پیش روی خود دارند و صحبتهایی که طی هفتههای گذشته مقامات آمریکایی داشتند نشان میدهند که به این سادگی، دشمنی ۵۰ ساله میان آمریکا و کوبا پایان نخواهد یافت.
در رابطه با مخالفان عادیسازی روابط آمریکا و کوبا نیز باید درنظر داشت که جمهوریخواهان اصولا ضدیتهایی با دولت کوبا دارند اما این فقط در مورد جمهوریخواهان نیست و برخی از دموکراتها نیز این ضدیت را با دولت کوبا دارند و لابیهای ضد کوبا و ضد کاسترو در میان هر دو حزب آمریکا فعال است. اما این مسائل باعث نمیشود که جمهوریخواهان صرفا به خاطر مساله کوبا سیاستهای متفاوتی را در پیش بگیرند، بلکه چون اکنون دولت در اختیار دموکراتها است و کمکم نیز به موعد انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا نزدیک میشویم، جمهوریخواهان اغلب اقداماتی را که دولت باراک اوباما انجام میدهد، حال چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی مورد نقد قرار میدهند. در این میان چه بحث کوبا باشد، چه ایران، چه عراق، چه روسیه و چه مسائل دیگر داخلی و خارجی هر چه باشد مورد انتقاد قرار میگیرد. پس رویکرد فعلی جمهوریخواهان به آن معنا نیست که آنها ضرورتا منتقد آشتی با کوبا باشند بلکه شاید اگر جمهوریخواهان دولت را در اختیار داشتند و تصمیم میگرفتند که رابطهشان را با کوبا از سر بگیرند این انتقادها از جانب دموکراتها صورت میگرفت. بنابراین چنین انتقادهایی در قالب مسائل حزبی قابل بررسی است و به آن مفهوم نیست که جمهوریخواهان اصولا مخالف آشتی با دولت کوبا هستند.
همچنین اگر بخواهیم از بحث آشتی بین آمریکا و کوبا به بحث آشتی میان ایران و آمریکا پلی بزنیم باید در نظر بگیریم که در موضوع کوبا آیا ابتدا سیاستمداران تصمیم به تغییر گرفتند بعد تنشزدایی صورت گرفت یا ابتدا تنشزدایی صورت گرفته بود و بعد مقامات تصمیم به تغییر گرفتند. به نظر من در خصوص این دو کشور تنشزدایی از مدتها قبل آغاز شده بود. جامعه آمریکا با کوبا بیگانه نیست و بهرغم تمام خصومت میان دولتها، رفت و آمد میانشان وجود داشت و دو طرف نسبت به هم آگاهیهایی داشتند. لابی کوبا تغییر کرده بود و نسل اول لابی کوبا یعنی ضد انقلابیونی که به فلوریدا رفته بودند، پیر شده و دیگر تاثیرگذار نیستند؛ در حالی که نسل دوم و سوم کوباییهایی که مهاجرت کردند دیگر به اندازه پدرانشان با نظام کوبا دشمنی ندارند. اما در رابطه با ایران هنوز این زمینهها به وجود نیامده است. نباید فراموش کرد دو سال پیش بود که جایزه اسکار به یک فیلم ضدایرانی به نام آرگو تعلق گرفت. در حالی که این فیلم هیچ یک از استانداردهای فیلم برتر را ندارد. در نتیجه ذهنیت جامعه آمریکا نسبت به ایران تغییر نکرده است و هنوز ترس و بیاعتمادی و وحشت از ایران در آنجا حاکم است. برخلاف حادثه خلیج خوکها حادثه سفارت برای آمریکاییها همچنان زنده است. در ایران نیز ما هنوز آمریکاییها را بهعنوان دشمن تلقی میکنیم و اجازه تردد وجود ندارد. بنابراین تنشزدایی میان تهران و واشنگتن هنوز به وجود نیامده است و اگر دو کشور میخواهند به سمت عادیسازی روابط بروند باید زمینههای تنشزدایی را فراهم آورند. همچنانکه در کوبا ابتدا تنشزدایی صورت گرفت بعد دو کشور به سمت عادیسازی روابط رفتند.
ارسال نظر