جای خالی تحلیلهای خرد در تصمیمات کلان
دکتر ابراهیم انواری عضو هیات علمی اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در بررسی ویژگیهای توسعه، بحث خودکفایی و تضاد آن با تحلیلهای مزیت نسبی در تجارت بسیار مطرح میشود. نقش کالاهای استراتژیک در چرخه تولید داخل برای مدیران بخش کشاورزی همواره بهعنوان اصلیترین دلیل واردات محصولات کشاورزی از جمله گندم بوده است. در برخی سالها حتی بحث خودکفایی در تولید محصولات نیز مطرح شده است. این تغییر در سیاستها نشان از نبود برنامه بلندمدت انعطافپذیر در این سالها دارد. در تحلیلهای مزیت نسبی، میزان موجودی عوامل استفاده شده در تولید هر محصول، تعیینکننده قیمت نسبی محصول تولید شده در هر کشور است.
دکتر ابراهیم انواری عضو هیات علمی اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز در بررسی ویژگیهای توسعه، بحث خودکفایی و تضاد آن با تحلیلهای مزیت نسبی در تجارت بسیار مطرح میشود. نقش کالاهای استراتژیک در چرخه تولید داخل برای مدیران بخش کشاورزی همواره بهعنوان اصلیترین دلیل واردات محصولات کشاورزی از جمله گندم بوده است. در برخی سالها حتی بحث خودکفایی در تولید محصولات نیز مطرح شده است. این تغییر در سیاستها نشان از نبود برنامه بلندمدت انعطافپذیر در این سالها دارد. در تحلیلهای مزیت نسبی، میزان موجودی عوامل استفاده شده در تولید هر محصول، تعیینکننده قیمت نسبی محصول تولید شده در هر کشور است. بنابراین قیمت نسبی به شکل واقعی و کاربردی با استفاده از قیمت تمام شده تولید و سایر هزینههای حملونقل و گمرکی بهدست میآید. بر این اساس ابتدا باید آمارهای واردات و رشد حجمی و ارزشی هریک بر اساس نوع محصول بررسی شود که این نشانگر نیازهای کشور است. سپس محصولات طی یک تحلیل کارشناسی از نظر میزان آب استفاده شده در تولید واحد محصول، نیروی کار، سرمایه و تکنولوژی تولید و سایر هزینهها، بررسی و با قیمت خرید از خارج مقایسه شود که در مجموع با استفاده از آن میتوان به تحلیل صحیحی از واقعیت رسید. بنابراین، تعمیم دادن استراتژیک بودن کالاها به کلیه کالاهای کشاورزی اشتباه است. این استراتژی در بسیاری از موارد به دلیل عدم تحلیل درست قبل از بحث کمآبی باعث خروج کشاورزان از تولید و کاهش تولید شده است.
مدیریت تولید محصولات کشاورزی با توجه به نقش پاییندستی آن در زندگی افراد و نقش بالادستی آن در اشتغالزایی و فرآیند تولید نیاز به تخصص ویژه دارد. به طوری که تفکیک بین محصولات برای برنامهریزی و تحلیل نیاز است.
یکی از مهمترین دلایل افزایش سهم حجمی و دلاری واردات محصولات کشاورزی در ۶ ماه نخست امسال، سیاستهای تنظیم بازار و جلوگیری از افزایش قیمت به دلیل تغییرات فصلی و غیره عنوان میشود. در حالی که درباره بسیاری از محصولات به دلیل نبود زیرساختهای لازم شاهد از بین رفتن محصول هستیم یا حتی در فصل تولید محصول شاهد واردات بودهایم. هرچند ممکن است کاهش تولید و افزایش تقاضا بهعنوان دلیل مطرح شود اما نداشتن استراتژی مشخص تولید، نداشتن پیشبینی و تحلیل تقاضای هر یک از محصولات به تفکیک و بالطبع نبود برنامه برای تولید محصولات براساس نیاز بازار نیز از دلایل آن میتواند باشد. استفاده از تحلیلهای بازار برای تولیدات و افزایش کارآیی در تولید محصولات و رعایت استانداردهای تولید، علاوه بر افزایش تولید زمینه ساز صادرات محصولات خواهد بود.
با توجه به نوسانهای زیاد در تصمیمگیریها برای محصولات کشاورزی، تاکنون نقشه و طرح مناسبی برای نوع و میزان کشت محصولات مختلف بر اساس هزینهها، نیازها و منابع در دسترس وجود نداشته یا اگر بوده از قابلیت اجرایی کمی برخوردار بوده است. در نظر نگرفتن انعطافپذیری در برنامهها و عدم توجه به تحلیلهای خرد در تصمیمات کلان از دلایل عدم موفقیت برنامهها است.
تحلیل هزینه تولید با استفاده از برنامهریزی کنترلی برای بررسی و در نظر گرفتن تغییر در شرایط خصوصا در محصولات کشاورزی و داشتن برنامه مشخص برای هر یک از محصولات به تفکیک و ارائه برنامه تدوین شده برای تولیدکنندگان و کارشناسان برای نظرخواهی و کنترل نااطمینانیها در تعیین میزان صادرات و واردات یک محصول در بلندمدت بسیار اهمیت دارد. پس از مشخص شدن نوع استراتژی برای هر یک از محصولات با توجه به شرایط تولیدی آن از جمله میزان آب استفاده شده و سایر عوامل، ایجاد بلوکها و قطبهای تولید محصول در کشور با توجه به شرایط تولیدی هر منطقه میتواند تقویتکننده تولید باشد.
البته این برنامهها باید در تعامل با افزایش فرهنگ تغذیه در کشور باشد. از بین رفتن بسیاری از محصولات در زمان برداشت یا حمل و تنظیم نبودن سبد خانوارها از نظر نیازهای تغذیهای و الگوی مصرفی نادرست سبزی و میوه باید در برنامهریزی بلندمدت در نظر گرفته شود.
ارسال نظر