تعیین سطح بهینه خودکفایی
دکتر یعقوب اندایش مشاور معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بخش کشاورزی در اقتصاد ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است و به عنوان بخشی برای ایجاد فرصتهای شغلی گسترده برای نیروی کار فزاینده کشور، تامین مواد غذایی جمعیت رشد یافته، تولید برخی مواد اولیه و نهادهها برای صنایع و مشارکت فعال در توسعه صادرات غیرنفتی حائز اهمیت است. پس از انقلاب اسلامی دخالت مستقیم دولت در بخش کشاورزی با جهتگیری اساسی سیاستها برای دستیابی به خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک مانند گندم برای تامین غذایی مردم و توسعه صادرات غیرنفتی و رهایی از اقتصاد تکمحصولی فزونی گرفت، اما آیا مساله خودکفایی یک مساله اقتصادی است؟ علم اقتصاد، علم تخصیص بهینه منابع در جهت سودآوری حداکثر است.
دکتر یعقوب اندایش مشاور معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بخش کشاورزی در اقتصاد ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است و به عنوان بخشی برای ایجاد فرصتهای شغلی گسترده برای نیروی کار فزاینده کشور، تامین مواد غذایی جمعیت رشد یافته، تولید برخی مواد اولیه و نهادهها برای صنایع و مشارکت فعال در توسعه صادرات غیرنفتی حائز اهمیت است. پس از انقلاب اسلامی دخالت مستقیم دولت در بخش کشاورزی با جهتگیری اساسی سیاستها برای دستیابی به خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک مانند گندم برای تامین غذایی مردم و توسعه صادرات غیرنفتی و رهایی از اقتصاد تکمحصولی فزونی گرفت، اما آیا مساله خودکفایی یک مساله اقتصادی است؟ علم اقتصاد، علم تخصیص بهینه منابع در جهت سودآوری حداکثر است. یعنی باید از منابع به بهترین نحو استفاده کرد و به تولید کالا یا خدمتی دست زد که در مقایسه با سایر کالاها دارای بیشترین سودآوری باشد. اساسا وقتی مساله خودکفایی مطرح میشود این معنی به ذهن خطور میکند که با هر هزینهای باید محصول مورد نظر در کشور تولید شود، بنابراین تولید اینگونه محصولات جنبه اقتصادی نخواهد داشت و بیشتر جنبههای استراتژیک یا حتی سیاسی دارند. دلیل پرداختن به خودکفایی نیز این است که بازار همیشه نمیتواند در تامین نیازهای اقتصادی کشور کارآ عمل کند خصوصا در بخش کشاورزی، خطرات طبیعی، خشکسالی، مباحث سیاسی، اهمیت امنیت غذایی، عدم رقابتی بودن بازار و ... موجب میشوند که بازار در تامین اقتصادی محصولات شکست بخورد، بنابراین درجه بهینهای از خودکفایی لازم است و فراگیر شدن آن اقتصاد کشور را به شدت غیرکارآ میکند. جدا از اصل مساله خودکفایی در ایران، به نظر میرسد سیاستهای تعیین اولویت محصولات خودکفا بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی، محیط زیست و خصوصا مساله آب و فرسایش خاک و عدم ترسیم چشمانداز و آمایش سرزمین اتخاذ شده است چنانکه در نتیجه آن سیاستها، در حال حاضر شاهد بحرانهای آب و خاک در مناطق مختلف کشور هستیم.
کشور ما در منطقه گرم و خشک قرار دارد. درحال حاضر میزان بارندگی متوسط جهان بالغ بر۸۶۰ میلیمتر و درایران معادل ۲۵۰ میلیمتر است، ضمن اینکه میزان تبخیر متوسط جهانی ۷۰۰ میلیمتر و در ایران این میزان معادل ۲۱۰۰ میلیمتر است. با این وجود با عدم تمرکز باران در فصل آبیاری و همچنین عدم تناسب آن بین زمینهای حاصلخیز مواجه هستیم. همین موارد کافی است تا توجه بیشتر به منابع آب ضروری باشد. لزوم توجه بیش از پیش به آب مجازی در تولید و صادرات و واردات محصولات کشاورزی احساس میشود. به طوری که محصولاتی که نیاز به آب فراوان دارند وارد و محصولاتی که آب کمتری در تولیدشان استفاده میشود، برای صادرات در نظر گرفته شوند و همچنین آب مجازی باید در محاسبه برتریهای نسبی و رقابتی محصولات کشاورزی در امر صادرات بهکار گرفته شود. بهاین منظور تغییرات معنیدار در شیوه آبیاری و بهبود بهرهوری آب لازم است. در حال حاضر برنامهریزی دقیقی از شیوه کشت، نوع کشت و نوع آبیاری در مناطق اقلیمی مختلف کشور وجود ندارد. دولت در این زمینه باید به سرعت اقدام کند و اجازه هدر رفت بیشتر منابع آب و تعمیق فاجعهبار بحران آب را ندهد.
با توجه به اعلام گمرک جمهوری اسلامی ایران، از بین ۱۰ قلم عمده وارداتی در ۸ ماه نخست سال ۶,۱۳۹۳ مورد محصول کشاورزی شامل: گندم سخت و گندم غیر دامی، برنج، دانه ذرت دامی، کنجاله سویا و شکر وجود دارد. اگرچه در کل واردات محصولات کشاورزی افزایش یافته است اما واردات برنج، سویا، شکر و ذرت نسبت به ۸ ماهه سال ۱۳۹۲ کاهش یافته و همچنین قیمت کلیه اقلام وارداتی فوق با کاهش روبه رو بوده است. بنابراین وجود تورم داخلی و افزایش بهای تمام شده محصولات کشاورزی میتواند مهمترین عامل در افزایش واردات این محصولات باشد. این در حالی است که آمار اعلام شده از سوی وزارت جهاد کشاورزی بر افزایش تولید اقلام عمده تاکید میکندکه در آن صورت مصرف باید به اندازه افزایش تولید و واردات افرایش یافته باشد که این امر بعید به نظر میرسد.
به طور کلی در بلند مدت عواملی از قبیل وجود خشکسالیها، افزایش بهای تمام شده، سیاستگذاری و برنامههای نادرست قبلی، عدم رقابت در بازارهای جهانی، عدم بستهبندی مناسب، تحریمهای بینالمللی، اعمال نظام تعرفه ناعادلانه علیه صادرات ایران، عدم رعایت سورتینگ و... روی واردات و صادرات محصولات کشاورزی تاثیرگذار هستند؛ اگرچه کشاورزی ایران از مشکلات عمدهای مثل عدم بهره وری مناسب آب، پیوند گسسته با صنعت و صنایع تبدیلی و تکمیلی، وجود ریسک بالا به دلیل وجود بلایای طبیعی و عدم کارآیی بیمهها، ارتباط گسسته دانشگاه و زمینهای کشاورزی و عدم تربیت نیروی ماهر و موثر در تولید، وجود تکنولوژی پایین و عدم بهرهگیری از فنآوری اطلاعات و ارتباطات در کشاورزی، عدم خلاقیت در بستهبندی و سورتینگ، وجود ضایعات بالا در مرحله کاشت، داشت و برداشت (حدود ۳۰ درصد)، عدم هماهنگی و کفایت سیاستهای حمایتی و... نیز رنج میبرد.
ارسال نظر