همراهی اقتصاد اسلامی با تجارب بشری

دکتر مجید رضایی عضو هیات علمی دانشگاه مفید اقتصاد اسلامی به هیچ‌وجه از ابتدای شکل‌گیری خود را از دستاوردهای بشری و تجارب آنها محروم نکرده است. به عبارت دیگر هیچ وقت سر در لاک خود فرو نبرده که کار به کار کسی نداشته باشد. اساس اسلام این بود که هر سنتی که صحیح و در بین انسان‌ها رواج داشت، از آنها استفاده می‌کرد. اصولا سوالی که مطرح می‌شود این است که اقتصاد اسلامی چیست؟ و تا چه حد حاضر است از ابزارهای اقتصادهای دیگر مانند سوسیالیستی و کاپیتالیستی استفاده کند؟ هر مکتب بر اساس مبانی خود یکسری شیوه‌ها، انگیزه‌ها و یکسری ابزارها و اهداف تنظیم می‌کند. برای رسیدن به اهداف نیاز به انگیزه داریم که این انگیزه‌ها درونی است.پس در اقتصاد اسلامی نیز ابتدا باید ببینیم هدف چیست؟ و چون هدف امری ذهنی است پس باید آن را از مکتب گرفت و نگاه فیلسوفانه به آن داشت.

به‌طور مثال مکتب کلاسیک را در نظر بگیریم. این مکتب دارای یکسری اصول و بنیان‌های فلسفی خاصی است که بر اساس نوع دیدگاه آنها به انسان و پدیده های اقتصادی شکل گرفته و در تلاش است که تمام پدیده‌های اقتصاد و نظریه‌های اقتصادی را بر اساس همین بنیان‌های فلسفی بچیند. بنابراین می‌توانیم اقتصاد کلاسیک را مانند یک درخت در نظر بگیریم که دارای ریشه، تنه، شاخه و برگ است. حال نمی‌توانیم بگوییم ما نیز اقتصاد اسلامی داریم، در حالی که بنیان‌های فکری اقتصاد کلاسیک را به دنبال می‌کشیم. به عبارت دیگر نمی‌توانیم درخت اقتصاد اسلامی را روی ریشه درخت کلاسیک بگذاریم.البته این را می‌پذیریم که شاید در بعضی موارد اشتراکاتی نیز داشته باشیم، اما تقلید از نظریه‌های دیگران و دادن رنگ و بوی دینی به آن نمی‌تواند یک مکتب جدیدی به نام اقتصاد اسلامی به همراه بیاورد.

بنابراین اگر بخواهیم مکتب اقتصاد اسلامی داشته باشیم که بتوانیم در مقابل مکاتب دیگر موجود در دنیا، حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید کارهای بسیاری انجام شود که فعلا این امر تحقق نیافته است.