آمار ژاپنیها محافظهکارانه است
ایمون فینگلتون مترجم: آذر حمیدیان منبع: فوربس گزارشهای مطبوعات حکایت از این دارد که اقتصاد ژاپن بار دیگر به رکود فرو رفته است. شاید پیش خود بگویید بیچاره ژاپن! چه کشور بیچارهای که نزدیک به ۲۵ سال است گرفتار اتفاقات و مشکلات اقتصادی است! آیا وقت آن است که در آستانه کریسمس سر کیسه را شل کنیم و پولی را به عنوان خیریه به این بدشانسترین اقتصاد جهان بفرستیم؟ نه احتمالا اینطور نیست. نکتهای که خبرنگاران مستقر در توکیو به آن اشاره نمیکنند این است که ژاپن یکی از ثروتمندترین اقتصادهای جهان است و از خیلی جنبههای کلیدی حتی ثروتمندتر از آمریکا است.
ایمون فینگلتون مترجم: آذر حمیدیان منبع: فوربس گزارشهای مطبوعات حکایت از این دارد که اقتصاد ژاپن بار دیگر به رکود فرو رفته است. شاید پیش خود بگویید بیچاره ژاپن! چه کشور بیچارهای که نزدیک به ۲۵ سال است گرفتار اتفاقات و مشکلات اقتصادی است! آیا وقت آن است که در آستانه کریسمس سر کیسه را شل کنیم و پولی را به عنوان خیریه به این بدشانسترین اقتصاد جهان بفرستیم؟ نه احتمالا اینطور نیست. نکتهای که خبرنگاران مستقر در توکیو به آن اشاره نمیکنند این است که ژاپن یکی از ثروتمندترین اقتصادهای جهان است و از خیلی جنبههای کلیدی حتی ثروتمندتر از آمریکا است. علاوه بر این، این اقتصاد ظرف ۲۵ سال گذشته یعنی درست در زمانی که هیچ چیزی در اقتصاد جهان درست کار نمیکرد، به یکی از رهبران اقتصادی جهان تبدیل شده است. یک تناقض تاریخی در این میان وجود دارد، تناقضی که نه تنها شایستگیهای مطبوعات انگلستان و آمریکا را زیر ذرهبین قرار میدهد، بلکه اخلاقیات بانکهای سرمایهگذاری والاستریت را نیز زیر سوال میبرد. حقیقت این است که داستان «دهههای از دست رفته» ژاپن افسانهای بیش نیست، افسانهای که توسط والاستریت فاسد به رسانههای ابله و گاهی بیکفایت انگلیسی زبان فروخته شده است.
مدتها پیش، لوسیوس کاسیوس لانگینیوس راویلا، یک کنسول رومی پرسش خوبی را مطرح کرده بود: چه کسی نفع میبرد؟ وقتی که «حقایق» متفاوتی در اختیار شما گذارده میشود، احتمال اینکه آنها حقیقت باشند، کم میشود و باید به این موضوع فکر کنید که چه کسی از زودباوری شما نفع میبرد؟ منتفع داستان باورنکردنی «ژاپن از رمق افتاده» مشخص است: ژاپن. این داستان توسط تحلیلگران بیرحم و بی اخلاق والاستریت که حاضرند برای وزارت اقتصاد خودکامه ژاپن هر کاری انجام دهند، منتشر شده است. چون انتشار چنین داستانی تاثیری معجزهآسا خواهد داشت و هنگام بازگشایی بازارهای ژاپنی فشار غرب را از آن بازارها کم خواهد کرد.
با این اعتقاد که به کسی که خودش افتاده است دیگر نباید لگد زد، غرب پس از بیش از دو دهه، دوباره به بازارهای خودرو و برنج ژاپن بازگشته است و این در شرایطی است که موانع تجاری موجود در این بازارها تا حدی زیاد بودند که آمریکا و ژاپن را در اواخر دهه ۱۹۸۰ تا مرز یک جنگ تجاری پیش بردند.(اگر چه شرکتهای فورد، جنرال موتورز و فولکس واگن در نقاط مختلف جهان خودروهایی میسازند که در هر بازاری میتوانند با تویوتا و هوندا رقابت کنند، اما چنین خودروهایی اساسا در ژاپن حضور ندارند.)
اغلب بازدیدکنندگان ژاپن، نه از فقر این کشور که از ثروت آن شگفتزده میشوند. همانطور که دیوید پیلینگ نویسنده گفته است، گذشته از متکدیان آزاردهنده خیابانهای توکیو، این روزها بازدیدکنندگان خارجی از ثروت بیحد این شهر در شگفت هستند. او از یک سیاستمدار انگلیسی نقل میکند که گفته بود: «اگر این رکود است، من هم یکی از اینها میخواهم.»
بیتردید تحلیلگرانی که دهههای از دست رفته ژاپن را مدام یادآور میشوند، دلیلی برای این کار خود دارند: اعداد و ارقام رسمی ژاپن نشان میدهند که رشد اقتصادی طی دهههای اخیر کم بوده است. این بهانهای است که به راحتی میتوان آن را مردود دانست. برای هر کسی که طی ۲۵ سال گذشته شاهد پیشرفت استانداردهای زندگی ژاپنیها بوده است، این موضوع واضح است که ارقام رشد اقتصادی بر پایه معیارهای فوقالعاده محافظهکارانه بیان شدهاند. واقعیت این است همانطور که سود شرکتها بسته به مفروضات حسابداری، متفاوت محاسبه میشوند، محاسبه نرخ رشد اقتصادی هر کشور هم میتواند متفاوت باشد. عامل موثر دیگر این است که جمعیت ژاپن رو به کاهش است (که این نتیجه سیاستهای موفق کنترل جمعیت است که از دهه ۱۹۴۰ در واکنش به نگرانی از امنیت غذایی اعمال شد.) این به آن معنا است که گرچه درآمد سرانه افزایش یافته است، اما بهنظر میرسد تولید ناخالص داخلی ثابت بوده یا حتی سقوط کرده است.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد، ثروتی است که در جای جای ژاپن قابل مشاهده است. تنها عاملی که خبرنگاران مستقر در این کشور از آن به عنوان بزرگترین مشکل ژاپن و دلیلی برای نگرانی یاد میکنند این است: امید به زندگی ژاپن که رکورد جهان را شکسته و نام دیگر آن «جامعه رو به پیری» است.
من که در دهه ۱۹۵۰ در بخش محروم غرب ایرلند کودکی خود را گذراندهام، همیشه فکر میکردم ثروتمندترین کشور جهان سوئد است چون در این کشور بالاترین میزان امید به زندگی وجود دارد. در آن زمان برای من، امید به زندگی کم و بیش به معنای برخورداری از استانداردهای بالای زندگی بود و امروز بیش از آن زمان به این موضوع اعتقاد دارم. اما تفاوت امروز با آن روزها در این است که امروز این ژاپن هست که بالاترین سطح امید به زندگی را داراست و نه سوئد. از سال ۱۹۸۹ تا کنون امید به زندگی در ژاپن تا ۴ سال افزایش یافته است. این روزها ژاپنیها بیش از هر زمان دیگری همبرگر میخورند و بیش از هر زمان دیگری نظام بهداشت و سلامت آنها درست کار میکند و از سلامت خوبی هم برخوردارند. واقعیت این است که طی ۲۵ سال گذشته ژاپن از بسیاری جنبهها از آمریکا سبقت گرفته است که آشکارترین آنها، دسترسی جهانی به بخش داروهای پیشگیرانه با فناوری بالاست. درچنین شرایطی چگونه داستان عملکرد بد اقتصاد ژاپن را باور کنیم؟ حقیقت این است که ژاپنیها رشد اقتصادی خود را کمتر از واقعیت اعلام میکنند. انجام این کار هم برای آنها بسیار آسان است.
ارسال نظر